احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 17 میزان 1395 - ۱۶ میزان ۱۳۹۵
بخش دوم/
نویسنده: گرِگ آی پی
مترجم: جعفر خیرخواهان
مهارتهای فدرال رزرو در مدیریت بحران مثل موفقیت ظاهری آن در مهار کردن چرخههای کسب و کار، ما را دچار این آسودهخیالی کرده بود که اقتصاد، مکانی ایمنتر و با خشونتِ کمتر شده است. نتیجه اینکه: هر کسی از بزرگترین بانکها تا کوچکترین صندوقهای تأمینی فرض را بر این گرفت که وام گرفتنِ پول همیشه آسان خواهد بود. چارلز کیندلبرگر از تاریخنگاران بازار در کتاب «شیدایی، هراس و سقوط» نوشت: همیشه به نظر میرسد که پول مصون از جنون و شیدایی باشد. این فرض در نهم آگوست ۲۰۰۷ درهم شکست؛ زمانی که بانک فرانسوی BNP Paribas اعلام کرد یکی از صندوقهای سرمایهگذاریاش که زیان سنگینی در وامهای رهنی بیاعتبار متحمل شده است، بازپرداخت پول سرمایهگذاری را معلق گذاشته است. این رویداد یک تقلای جهانی برای نقدینهگی را به دنبال داشت؛ چون سرمایهگذاران، نامطمین از اینکه چه کسی اوراق قرضۀ سمی صنعت وامهای رهنی را در اختیار دارد، پولهای خود را احتکار کردند. نرخ بهرۀ کوتاهمدت سر به فلک زد.
فدرال رزرو راهی پیدا کرد تا پول را به درون نظام مالی تزریق کند. به این منظور از عملیات بازار باز استفاده کرد. نرخ تنزیل را پایین آورد. وامها را از طریق پنجرۀ تنزیل (که در ادامه توضیح خواهم داد) به فروش گذاشت. خطوط اعتباری با بانکهای مرکزی خارجی رد و بدل کرد، که آنها را قادر به وام دادن دالرهای به شدت مورد نیاز به بانکهای خودشان کرد. پل کروگمن در نیویارکتایمز برنانکه را با مک گیور در تلویزیون مقایسه کرد که «همیشه با سرهم کردن ابزارهای هوشمندانه از بین اشیای خانه و نوارچسب، از شرایط سخت بیرون میآید.»
در شامگاه ۱۳ مارچ ۲۰۰۸ بیر استرنز از طریق تیم گایتنر که در آنزمان رییس فدرال رزرو نیویارک بود، به آگاهی کمیسیون بورس و اوراق بهادار رساند، که به تمام شدن نقدینهگی خیلی نزدیک شدهایم، و مجبور خواهد بود صبح روز بعد درخواست حمایت از ورشکستهگی از دادگاه بکند. فدرال رزرو که گریزان از ریسک هرج و مرجِ متعاقبِ آن بود، صبح روز بعد توافق کرد پول کافی به بیر استرنز بدهد تا به مدت زمان کافی برای یافتن یک خریدار سرپا بماند. بر حسب قانون، فدرال رزرو به طور معمول فقط به بانکهای تجاری وام میدهد، به طوری که باید از یک راه گریز در قانون برای وام دادن به بیر استرنز که یک بانک سرمایهگذاری بود، استفاده میکرد. از همین راه گریز برای وام دادن به امریکن انترنشنال گروپ (AIG) که یک شرکت بیمه بود، استفاده کرد تا جلوی ورشکست شدنش را بگیرد و از آن برای خریدن اوراق تجاری به پشتوانۀ دارایی، وام دادن به صندوقهای تعاون بازار پول و خریدن اسناد تجاری منتشره توسط شرکتهایی مثل جنرال الکتریک استفاده کرد.
فدرال رزرو میتواند هرچهقدر که میل دارد، وام بدهد. ۱ میلیارد دالر نیاز است؟ ۱ میلیارد دالر پول چاپ کنید. در ابتدای ۲۰۰۹، این بانک ۵/۱ تریلیون دلار وام داده بود. این قدرت سهمگینی که داشت، در عین حال یک نقص بزرگ بود. وام دریافتی از فدرال رزرو میتواند به یک بانک که موقتاً با کمبود نقدینهگی مواجه است، کمک کند مادامی که ورشکست نشده باشد (ارزش داراییهای آن بیش از بدهیهایش باشد). اما وامدهی فدرال رزرو نمیتواند بانکی را که ورشکسته شده است، نجات دهد. بانکهای ورشکسته باید تعطیل شوند یا که سرمایۀ جدیدی بگیرند. وامهای جدید تنها آنچه را انتظار میرود رخ دهد، به تأخیر میاندازد. در سال ۲۰۰۸ وامهای رهنی که به سرعت زیاد میشد، به این معنا بود که بیشتر نهادهای مالی امریکا تقریباً ورشکسته بودند یا نسبت به سلامت مالیشان تردید وجود داشت، و به همین دلیل بود که ۵/۱ تریلیون دالر جلوی هراس مالی را نگرفت. فدرال رزرو ادعا میکند نتوانست به لمان برادرز وام بدهد، چون شرکت ورشکستهیی بود، اگرچه آن ادعا مورد تردید است.
فقط وقتی کنگره موافقت کرد ۷۰۰ میلیارد دالر سرمایهگذاری کند تا بانکها تجدید سرمایه کنند و کل بدهیهای مشکوکالوصول را خریداری کند، از هراس مالی کاسته شد. فدرال رزرو یک راه گریز دارد تا به شرکتهای غیربانکی موقتاً وام بدهد اما تا سال ۲۰۰۸ از آن استفاده نکرد.
آیا امکان فروپاشی فدرال رزرو هست؟
فدرال رزرو را به عنوان یک بانک معمولی تصور کنید. این بانک داراییهایی به شکل وامها به بانکهای تجاری و اوراق قرضۀ خزانه دارد و بدهیهایی به شکل سپردۀ ذخایر بانکهای تجاری و پول در جیب من و شما دارد. فدرال رزرو از داراییهای خود بهره دریافت کرده و به ذخایر بهره میپردازد؛ اما اسکناسهایی که در جیب مردم است، یک وام بدون بهره به فدرال رزرو است. این بدهی سودی عظیم برای فدرال رزرو ایجاد میکند که درآمد حقالضرب نامیده میشود و نصیب خزانهداری میشود. این پول اصلاً کمی نیست. در سال ۲۰۰۹ سودی معادل ۴۷ میلیارد دالر نصیب خزانهداری کرد. یعنی هر مالیاتدهنده منافعی در این دارد که فدرال رزرو ترازنامۀ خود را چهگونه مدیریت میکند.
طی بحران مالی، فدرال رزرو از داشتن وجوه امن به سمت اقلام پرریسکتر مثل اوراق بهادار به پشتوانۀ وام رهنی، وامها به بانکها و AIG، داراییهای بیر استرنز قدیم، اسناد تجاری و غیر آن جابهجا شد. آیا این راهبرد میتوانست باعث فروپاشی فدرال رزرو شود؟ قطعاً خیر. فدرال رزرو اوراق قرضۀ خود را به قیمت بازاری تعیین نمیکند، به طوری که نوسانات در قیمتشان بر سود آنها تأثیر نمیگذارد…
Comments are closed.