گزارشگر:منو چهر - ۲۷ عقرب ۱۳۹۱
سفر رییس شورای عالی صلح به پاکستان، با دستاوردهای بیپیشینهیی همراه بوده است؛ البته اگر بتوان آن را دستاورد مثبت خواند.
قبل بر این، معمولاً از جانب پاکستان به هیأت افغانستان وعدههایی در زمینۀ مذاکرات صلح سپرده میشد؛ اما اینبار بر خلاف گذشته، دستکم ۹ نفر از مقامات و زندانیان طالبان رها شده است که دولت افغانستان آن را نشانۀ حسن نیت پاکستان در قبال همکاریهای صلح آن کشور خوانده است. افزون بر این، مقامات پاکستان وعده سپرده و گفته است که پس از این، پاکستان به خاک افغانستان موشکپراکنی نخواهد کرد و تا جای ممکن در بازگشتِ صلح به منطقه کمک خواهد کرد.
از نکات مهم دیگر، گردهمایی بزرگ میان عالمان دین است که گفته شده در آن نشست، علمای هر دو کشور دربارۀ حرام بودنِ حملات انتحاری فتوا صادر خواهند کرد.
با آنکه کنشهای یادشده از سوی پاکستان، امور واقعشده استند و دریافتهای بدبینانه از آن خیلی منطقی نمینماید، اما با آنهم خوشبینیِ زیادی در این رابطه وجود ندارد.
دلایلی وجود دارند که پیچیدهگی مذاکرات جاری صلح را نشان میدهند. نخست آنکه، تجارب گذشته نشان میدهد پاکستان به هیچ صراطی مستقیم نیست و بهرغم وعدههای بسیارش، فقط به آن چیزی عمل میکند که منافع خودش را در پی دارد. هیچ نشانهیی برای چرایی تغییر موضع پاکستان دیده نمیشود مگر یک چیز و آن اینکه؛ خروج نیروهای ایالات متحده و ناتو، استخبارات امریکا و غرب را وارد گود کرده باشد و آنها در پسِ پرده با پاکستان به توافقاتی دست پیدا کرده باشند.
مبهم بودن این عوامل، خود بیانگر پیچیدهگیِ مذاکرات جاری صلح است.
نکتۀ دوم در خاموشی طالبان نهفته است که تا کنون موضع رسمیشان را روشن نکردهاند. اما پرسشهای نظیر اینکه آیا طالبان به برنامهها و تصامیم پاکستان تمکین خواهند کرد، آیا طالبان بر پیششرطهای گذشتۀشان پافشاری میکنند و یا اینکه از خیرش میگذرند و چه چیزی آنها را به پای میز مذاکره خواهد کشاند را، حملات روزمرۀ طالبان پاسخ منفی به آنها میدهد، که این خود کلافِ صلح را بیشتر سردرگم میسازد.
ماهیت گفتوگوهای صلح از نخست تا کنون مورد پرسش بوده است؛ چنانکه مخالفانِ این برنامه پیوسته بر آن تاکید داشتهاند که طالبان، گروهی نیستند که با آنان مذاکره شود. آنان مخالف دموکراسی، حقوق زن و بشر و در کل مخالف روند کنونی در افغانستان اند. بسیاری از آنان به نقض حقوق بشر و جنایات جنگی متهم اند و باید محاکمه شوند. همین اکنون رهایی نُه نفر از فرماندهان و مقامات طالبان سروصدایی در میان مردم و جامعۀ مدنی ایجاد کرده که میگویند؛ این مذاکرات تنها قاتلان مردم را از زندان رها کرده و دوباره بر گردۀ آنها سوار میسازد. از اینرو، رهایی فرماندهان طالبان به عنوان ضمانتهای اجرایی این پروسه نیز مبهم مینماید. اینکه برگشت و استواریِ مخالفان مسلح بر بدنۀ نظام، راهی برای صلح باز خواهد کرد، خود سوالیست که از همان آغاز وجود داشته و تا کنون برای آن پاسخی وجود ندارد.
بسیاری از آگاهان به این باور اند که پاکستان با رهایی زندانیان طالب، تلاش دارد خود را در پروسۀ صلح همکار نشان دهد؛ چنانکه این ترفند، هم میتواند به سود طالبان تمام شود و هم کلید حل مشکلات در نزد حکومت افغانستان تصور شود. اگر این تحلیل و باور پذیرفته شود، این خود چالش بزرگی فراراه نظام کنونی خواهد بود و بیش از پیش، ناکامیِ دور تازۀ گفتوگوهای صلح را نشان میدهد.
با توجه به موارد بالا، اکنون مساله این است که سرنوشت صلح و آیندۀ افغانستان به کجا خواهد رسید؟ در حال حاضر هیچ پاسخی برای آن در دست نیست. نه تفسیر بسیار منفی از این همه در دست است و نه مثبت. بنابراین، امکان هر اتفاقی در پایان این برنامه متصور است؛ امکان اینکه پاکستان مطابق وعدهاش، همۀ طالبانِ زندانی را رها سازد بیآنکه صلح و ثباتی به میان آید.
به نظر میرسد که حکومت، به انعطاف و تغییر موضع پاکستان خوشبین است؛ اما مردم و نهادهای غیرحکومتی، تصوری برعکس دارند. در شرایط کنونی، نظر هر دوجانب درست مینماید؛ حکومت بهدلیل نشانههایی که در دست دارد و مردم نظر به تجربههایی که از گذشته دارند.
بنابراین، باید منتظر ماند تا وقایعِ بعدی رخ بنمایند و وضعیتِ مبهم را روشن کنند؛ وقایعی که شاید مردم و دولت افغانستان را بهشدت غافلگیر سازند.
Comments are closed.