احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:کمالالدین حامد/ دوشنبه 24 عقرب 1395 - ۲۳ عقرب ۱۳۹۵
بخش پنجــم و پایانی/
این حرکتِ اول بود؛ اما در مرحلۀ بعد، فضا و واقعیتهای معاصر نشاندهی گردد و ثانیاً قواعد کلیِ بهدست آمده از تعاملِ قرآن با واقعیتهای عصر نزول، روبهروی پرسشهای امروزی قرار داده شود تا دیده شود چه راهحلهایی برای پرسشهای امروزی بهدست میدهد. بنا به گفتۀ وی، احکام فقهی (حقوقی) یک امر مجزا از نظام اخلاقی نیست، بلکه تالی تلو (بنای یک ساختمان بر اسکلیت) نظام اخلاقی میباشد.
نقد: فضلالرحمان قواعد کلی یا اصول کلی را از تعامل وحی با واقعیتهای صدر اسلام بیرون میکشد و این امر بیش از حد شخصی است. اگرچه وی برای زمینه و احکام عناصری را معرفی میکند، ولی با آنهم تا حدی گرفتار نوعی شخصیسازی در امر استخراج اصولِ کلی میگردد.
دومین دیدگاه از آنِ محمد شحرور نویسنده و مهندسِ اهل سوریه است. وی مانند فضلالرحمان روششناسی سنتی را ناکام از ارایۀ یک راهحل برای دنیای مدرن میداند و در عین حال معتقد است که بازدهی احکام اسلامی برای تمام زمانهها است و باید به صورتِ فراتاریخی باشد.
محمد شحرور میگوید که قرآن به یک اندازه به تمام نسلهای انسانی تعلق دارد و دلیل آنهم آیتی از سورۀ حجر است که خداوند میفرماید «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحفظون»: ما قرآن را نازل کردهایم و نگهش میداریم. با توجه به این وعدۀ پروردگار، قرآن تعلق مستقیم پیدا میکند با تمام نسلهای بشری و قابلیت خطابِ خود را برای تمام نسلها حفظ مینماید. منطبق با آنچه گفته شد، هر نسلی حق تفسیرِ قرآن را دارد و تفسیر هیچ نسلی برای نسل دیگر به لحاظ تأخر زمانی، تقدس ندارد. شحرور باری میگوید که مسلمانان امروزی به تفسیر قرآن از مسلمانانِ اولیه سزاوارترند برای اینکه مجهزتر اند. این ادعای شحرور بهصورتِ جدی یک گامِ بلند در راستای انتقال فهمِ قرآن از تقلیدِ فهمهای گذشته به نسلهای امروزی میباشد.
شحرور روششناسیِ خود را اینطور خلاصه مینماید:
۱٫ پیامبر اکرم در عین حال برطبق معرفی قرآن، هم نبی است و هم رسول. نبی به لحاظ امور دینی و مسایل غامض معنویِ دیگر و رسول به لحاظ اینکه ارایهکنندۀ دستورهای شرعی (حقوقی) میباشد. روی این ترتیب، آنچه به رسول اکرم نازل شده نیز دو بخش دارد؛ مفاهیم مرتبط با نبوت که تحت نامِ قرآن جمعبندی میگردد و مسایل مرتبط با امور شرعی و احکام زندهگی که تحت نام کتاب جمعبندی میشود. به گفتۀ وی صفاتی چون “قرآن” و “کتاب” مترادفِ هم نیستند که بتوان هریک را بهجای دیگری بهکار گرفت.
۲٫ شحرور حرکت فکری مسلمانان را نیز منطبق با قرآن (به معنی معروف) دو گونه میداند: استقامت که یک خط بزرگِ مستقیم میباشد و در قرآن به آن امر شده و از خدا خواسته شده است؛ حنفیت که حرکتیست متمایل و یک حرکت طبیعی برای همه چیز میباشد و روی همین ملحوظ به حنفیت دستور داده نشده و به صورت طبیعی، میان خط استقامت در حرکت میباشد و هیچ گاهی از خط استقامت بیرون نمیرود و در حقیقت، خط استقامت دو پهلوی حرکتِ حنفیت را تعیین میکند.
۳٫ استقامت یک خط حدی برای حنفیت است، اما گاهی فقط حد پایین مشخص میشود مانند بیانِ محارم که نباید با آنها ازدواج صورت گیرد، ولی دیگرانی که قابل ازدواج اند (حد بالا) بیان نمیشود. گاهی حد بالا یاد میگردد مانند قطع دست دزد که نباید از آن بیشتر شود، ولی کمتر از آن یادآوری نشده است و نظام اختیار دارد. حد بالا و پایین مانند سهم ارثِ پسر و دختر که از پسر حد بالا یاد شده؛ ۶۶ درصد، و از دختر پایین یاد شده؛ ۳۳ درصد. از پسر نباید از آن بالا برود و از دختر نباید پایین ساخته شود، ولی در وسط انتخاب نظام است. حد بالا و پایین که در یک نقطه به هم وصل شوند، مانند حد زنا است برای هر دو جنس؛ ۱۰۰ تازیانه.
دوران حنفیت میان هر دو حد در نوسان ولی به یکی هم نمیرسد، مانند رابطۀ جنسی میان مرد و زن که از نزدیکِ لمس آغاز میگردد و تا نزدیکِ زنا میرسد. و در نهایت، حد بالا مثبت و پایین منفیست که میانِ هر دو نقطه صفر قرار میگیرد، مانند سود و زکات که میانِ هر دو قرض بدون سود قرار میگیرد.
شاید بتوان گفت منسجمترین روشی که تاهنوز در مقابلِ روش سنتی ارایه شده، نظریۀ شحرور است و تنها سوالی که بر آن وارد است اینکه: “آنچه در قالب حدودِ متذکر بیان نشده، سرنوشتشان چه میشود؟” پاسخِ او روشن است که میگوید: اگر خدا میخواست بیان میکرد؛ اما وقتی بیان نکرده، به اختیارِ ما گذاشته شده است.
برخی منابع مورد استفاده:
ابن عاشور، محمدطاهر، مقاصد الشریعه الاسلامیه (تونس: الشرکه، ۱۹۷۸)
ارکون، محمد، الاسلام و الحداثه، ترجمه: م …. صالحی (تهران: فرهنگ، ۱۳۷۸)
بحرالعلوم هندی، فواتح الرحموت، ۲ مجلد (پشاور: مکتبه الحقانیه، ۱۹۹۴)
ترابی، حسن، تجدید اصول الفقه الاسلامی (بیروت: دارالفکر، ۱۹۹۲)
خلاف، عبدالوهاب، مصادرالتشریع الاسلامی فیما لانص فیه (قاهره: دارالکتب العربی، ۱۹۵۵)
رضا، سید محمد رشید، یسرالاسلام و… (قاهره: النهضه، ۱۹۵۶)
زحیلی، وهبه، اصول الفقه الاسلامی (پشاور: مکتبه الاسلامیه، ۱۹۹۶)
شحرور، محمد، الکتاب و القرآن: قرائه معاصره (دمشق: سینا، ۱۹۹۲)
عبده، محمد، الأعمال الکامله، ویراستۀ محمد عماره (بیروت: المؤسسه العربیه، ۱۹۷۲)
عبدالحمید، محسن، تجدیدالفکر الاسلامی، ترجمه: داود ناروئی (تهران: احسان، ۱۳۸۶)
فاسی، علال، مقاصدالشریعهالاسلامیه و مکارمها (بیروت: الرساله، ۱۹۶۳)
محمصانی، صبحی، فلسفه التشریع فی الاسلام، ترجمه: م… زیدی (تهران: فرهنگ، ۱۳۷۸)
وائل بن حلاق، تاریخ تیوریهای حقوقی اسلامی، ترجمه: م… راسخ (تهران: نی، ۱۳۸۶)
Comments are closed.