گزارشگر:شنبه 6 قوس 1395 - ۰۵ قوس ۱۳۹۵
اعتراض یک نمایندۀ مجلس، سبب ایجاد بحثهایی در زمینۀ افراطیت و روشنگری شده است و نیز برخیها را واداشته که این نماینده را به عناوینِ مختلف متهم کنند. بحث از آنجا آغاز شد که حفیظ منصور از اعضای مجلس نمایندهگان روی موضوعِ افراطیگری و چالشهای مبارزه با آن بحث کرد و گفت که دولت یک راهبرد و برنامۀ منظمِ اندیشهیی برای مبارزه با تروریسم ندارد. او تأکید کرد؛ تا زمانی که ما با فکرِ افراطیت مبارزه نکنیم، نمیتوانیم بر تروریسم فایق آییم. آقای منصور مثال داد که ارتش و پولیس فقط با حرکاتِ آشکارِ تروریستی میتوانند مقابله کنند، اما اندیشۀ افراطیت بهنرمی و راحتی در رگهای جامعه جاری است؛ چنانکه مضمون ثقافت اسلامی که در بسیاری از دانشگاههای کشور تدریس میشود، بیهیچ ممانعتی مفاهیمِ افراطگرایانه را به ذهن و روانِ دانشجویان تزریق میکند و مادامی که این وضع را مهار نکنیم، تروریسم و خشونت به راهِ خود ادامه میدهد.
این بحث اگرچه با برداشتهای متفاوتی همراه شد و اعتراضهایی را در مجلس برانگیخت، اما در فضای بیرون بهخصوص در فضای مجازی و رسانههای تصویری، به یک بحثِ داغ و جدی تبدیل شد. برخی از عالمان معروفِ کابل و استادان شرعیات، در برابر سخنان اعتراضی نمایندۀ مجلس موضع گرفتند و برخی استادان و عالمان نیز در موافقت با اظهارات آقای منصور سخن راندند. اما آنچه بسیار جای تعجب دارد این است که باز شدنِ بحثهایی از این دست آنهم در فضای مجازی پهلواننماهای زیادی را به میدان کشیده که هیچ کدامشان هم استعداد و صلاحیتِ داوری در این عرصه را ندارند و این اوج فاجعه است!
شکی نیست که نصاب آموزشیِ ما در کُل و مضمون ثقافت اسلامیِ ما بهطورِ خاص مشکل دارد. همین مشکل که در اکثر دانشگاهها و نهادهای آموزشی ما محسوس است، ذهنیتِ طالبانی و داعشی را به محصلان و دانشآموزان تزریق میکند. ما باید از خود پرسیم که مفکورۀ طالبانی و داعشی از کجا تقویت میشود و در سایۀ پاسخ به این سوال، به جنگِ تروریسم و اندیشۀ افراطیگری برویم. مسلماً کتابها و آموزههایی وجود دارند که تندروی و ترور در آنها سنگر گرفتهاند. خوب است که در مواجهه با اینگونه مسایل، بهجای اینهمه نزاع و دشنامگویی بیحاصل، کمیسیونی مرکب از علمای اعلمِ کشور و اندیشمندانِ خبره برای بررسی و رفعِ این نگرانی شکل بگیرد.
رویکرد عاقلانه این است که مشکلات و حلِ پرسشها به اهلش یعنی نخبهگان و آگاهانِ امور سپرده شود، بهویژه در افغانستان که ما با اکثریتِ بیسواد و احساساتی مواجهیم که میتوانند هر جرقهیی را به انفجاری بزرگ بدل کنند. همچنین در چنین جامعهیی (جامعۀ بیسواد یا کمسواد) همواره مسایل و بحثهای علمی و تخنیکی بهراحتی به اغراض سیاسیآلوده میشوند و برخیها آتشبیارِ معرکه میشوند تا اهدافِ سیاسی خویش را تأمین کنند.
سخنانِ آقای منصور و جدلِ راهافتاده پیرامون آن، فرصتِ مغتنمیست برای گذار دادنِ افغانستان از این اوضاع. باید نهادهای دولتی و اجتماعی مانند وزارتهای حج و اوقاف، عدلیه و اطلاعات و فرهنگ در کنار نهادهای مدنییی مثل شورای علمای افغانستان و رسانههای ارزشمدار دور هم جمع شوند و هرکدام در این گذار از تشتت و آشوب به انسجام و اعتدال سهم و نقشی درخور بگیرند.
دولت باید پیشقدم شود و مکانی شایسته برای تعقیبِ بحثها و مسایلِ علمی بگشاید و زمینۀ استفادهجوییِ دشمنانِ مردم و نظام و کشور را برچیند اسلامِ اصیل و مدارامحـور ـ نه اسلامِ جعلی و ابزاری ـ را به معرفی بگیـرد.