احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:علیرضا محمدی/ دوشنبه 15 قوس 1395 - ۱۴ قوس ۱۳۹۵
استعاره مفهومی کمکی است که برای رساندن مفاهیمِ سخت و دیریاب از جهان هستی مورد استفاده قرار میگیرد. هم اسطوره و هم فلسفه، زبانی استعاری دارند که جهان بیرون ذهن را با کمک استعاره به جهان ذهنی تقلیل میدهند تا آن را قابل فهم سازند.
در هر دو مورد، ما در واقع با تلاش بشری روبهرو هستیم که برای گریز از امر ناشناخته برای غلبه بر ترس از طبیعت ناشناخته، سعی کرده تا آن ناشناختۀ بیرونی و درونی (طبیعت بیرونی و درونی) را نظم ببخشد و آن را معنادار ساخته تا بتواند آن را تحمل کند. بیشک فقدان عناصر قدرتمندی مثل وزن، قافیه و استعاره، ضربۀ مهلکی بر استدلال انتزاعی در فلسفه وارد میکند.
ویکو ادعا میکند که همین تمایزی که بین «حقیقی» و «استعاری» قایل هستیم، تنها در جوامعی دیده میشود که توانایی تفکر انتزاعی را کسب کردهاند. هر جا که تفکر «انضمامی» است، مثل مورد کودکان، یا در آنچه مردمشناس فرانسوی، کلود لوی اشتراوس «ذهن وحشی» نامیده است، چنین تمایزی وجود ندارد. خلاصه آنکه استعاره «گل و بتهدوزی» تفننی بر امور واقع نیست؛ راهی است برای تجربه کردن آن امور واقع؛ راهی است برای اندیشیدن و زندهگی کردن؛ نمایش خیالی حقیقت است.
اگر زبان را نظامی سازمند، قایم به ذات و خودمختار بدانیم، تجربه را با شرایط خود و به روش خود تقسیمبندی میکند و در جریان این فرآیند، «قالب» خاص خود را بر جهان آنهایی میزند که به این زبان سخن میگویند.
پس در نتیجه، زبان و تجربه کنش و واکنش دارند و تردیدی باقی نمیگذارد که چنان در اساس درهم ادغام شدهاند که دشوار میتوان آنها را دو وجود مجزا دانست. زبان، واقعیت را به هیأت خود خلق میکند، پس کاربرد زبان به این شکل، اساساً مستلزم آن است که از طریق یک نوع واقعیت به واقعیت دیگر برسد. این فرآیند در اساس فرآیندی «انتقالی» است و استعاره به عنوان یکی از مفاهیم زبانی نقش بهسزایی در این مورد دارد.
واژۀ metaphor، از واژۀ یونانی Metaphora گرفته شده که خود مشتق است از Meta به معنای «فرا» و Pherein به معنای «بردن».
مقصود از این واژه، دستۀ خاصی از فرآیندهای زبانی است که در آنها جنبههایی از یک شیء به شیء دیگر «فرابرده» یا منتقل میشوند، به نحوی که از شیء دوم به گونهیی سخن میرود که گویی شیء اول است. استعاره را همواره اصلیترین شکل زبان مجازی دانستهاند. زبان مجازی یعنی زبانی که مقصودش همان نیست که میگوید. عبارات هرگاه در معنای حقیقی با یک شیء در ارتباط باشند، به شیء دیگری نیز میتوان منتقلشان کرد. این تصرف به صورت انتقال یا فرابری درمیآید و هدفش دست یافتن به معنای جدید، وسیعتر، خاص یا دقیقتر است.
صورتهای مختلف «انتقال» را صناعات ادبی یا انواع مجاز مینامند. یعنی چرخشهای زبان از معنای حقیقی به سوی معنای مجازی.
یونانیان تردیدی نداشتند که زبان از برجستهترین ویژهگیهای انسان است، تا آنجا که برای تعریف انسان از زبان استفاده میکردند. به نظر آنان، انسان حیوان ناطق است و همین توانایی تفکر، انسان را از سایر جانوران متمایز میکند. از نظر ارسطو، فنون زبان به سه مقولۀ متمایز تقسیم میشود: منطق، فن خطابت و فن شعر. تفاوت این سه مقوله تا حدود زیادی از استعاره ناشی میشود.
شعر از استعاره بسیار سود میجوید؛ زیرا با فرآیند محاکات [یا تقلید] سر و کار بسیار دارد و ویژهگیاش جستوجوی «تمایز» در بیان است. اما هدف منطق و خطابت به ترتیب «ایضاح» و «امتناع» است و هرچند ممکن است این دو برای ایجاد تأثیراتی خاص از استعاره سود جویند، پیش از همه با رسانۀ نثر و ساختارهای کلام «متعارف» سر و کار مییابند. ارسطو، استعاره را به منزلۀ جدا شدن از شیوههای متعارف زبان میداند. از نظر او، استعاره نوعی «اضافۀ افزوده» به زبان است، «چاشنی زدن به گوشت» است. او هشدار میدهد که زیادهروی در کاربرد استعاره ممکن است زبان متعارف را بیش از حد لزوم به شعر تشبیه کند و صراحتاً میگوید که این راه به جایی نمیبرد.
از نظر ارسطو کلمات غریب، تنها مایۀ سردرگمی ما میشوند؛ کلمات متعارف هم فقط آنچه را از پیش میدانیم به ما منتقل میکنند؛ تنها با استعاره میتوان به بهترین وجهی چیزی تازه به حاصل آورد. در واقع، استعاره بخشی از فرآیند یادگیری است.
به نظر میرسد که دیدگاه کلاسیک نسبت به زبان و استعاره، استعاره را «انفکاکناپذیر» از زبان میداند؛ صناعتی که میتوان برای حصول تأثیرات ویژه و ازپیشاندیشیده وارد زبان کرد. این تأثیرات به زبان کمک میکنند تا به آنچه هدف اصلیاش تلقی میشود برسد، یعنی افشای «واقعیت جهانی» که بلاتغییر ورای آن قرار دارد. این دیدگاهی است که میتوان آن را رمانتیک نامید و به موجب آن، استعاره از زبان جداییناپذیر است؛ زبانی که بالضروره استعاری است و واقعیتی که در نهایت محصول غاییِ کنش و واکنش اساساً استعاری کلمات است.
Comments are closed.