احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:امید عبدالوهابی/ سه شنبه 30 قوس 1395 - ۲۹ قوس ۱۳۹۵
بخش سوم و پایانی/
خطر دیگری که دل مخالفانِ دموکراسی را میلرزاند، دستیابی اکثریت مخالف آزادی، ترقی، پیشرفت و آبادانی در سایهسارِ آن است. آنچه که به عنوان یک بدعت از آن یاد میشود، دقیقاً همان چیزی است که آلترناتیوهای نگرش هابسی و همفکرانش را در تقابل با انگارههای روسو و دوستانش و با این عنوان که “رفع این خطر را باید با سپردن سرنوشت جامعه به لایقترها و ازمابهتران و البته با انتخاب خود مردم واگذار کرد”، یادآور میشود. از ابعاد دیگر دموکراسی، مسالۀ فردیت و جایگاه ویژۀ آن در این نوع ساختار فکری است که استقلال و رشد فرد را با سپردن سهمی از مسوولیت سیاسی به تک تک افراد جامعه تفویض میکند و در طرف دیگر ماجرا، هماهنگی و شکلگیری بالانس دیپلماتیک در عرصۀ بینالملل، از فرزندان دیگر دموکراسیست که هریک از اینها نیازمند مراقبت و نظارت و پاکسازیهایی پیش از بروز بیماری است. چنانچه امکان دارد در کنار “دموکراسی خرد” نوع دیگری از دموکراسی که آن رامانهایم “دموکراسی فشار” میخواند، شکل بگیرد که پیرو همان اندیشههای محافظهکارانه و خردستیز ماقبل پیروزی است.
و در مورد دوم هماهنگی بینالمللی، ممکن است به تعصب ملی و پرخاشگری منجر شود که در نگاه متفکر آلمانی، ماحصل تاکید بر کلیگوییها و عدم تفقه در باب اینگونه گزارههاست. و نمونۀ آخر نیز میتواند همان تفکر هابسی را در پیش گرفته و سیل خروشان مردم بهخاطرعدم صلاحیت و بلوغ کافی در پذیرش مسوولیتهای سیاسی و اجتماعی رای خود را بهصورت غیر مستقیم و از طریق یک گروه “لایقتر” و شاید هم در نگرش مانهایمی تودهگرایی و”با موج رفتن” و نه برموج استیلا یافتن، به ضد خود بدل شود.(موجی که میتواند علتگرا و نشات گرفته از تعصبات کور و رومانتی سیسم رادیکال باشد) دموکراسی به معنای حکومت اکثریت مردم همواره در معرض خطرهای گوناگونی است که در تحلیل واقعیتهای محسوس و عینی آنچه که همۀ شعارش را میدهند بهتر شناخته میشود و بیشک مانهایم با رعایت توازن میان معرفت نظری و حکمت عملی در اینباره تاحدی موفق بوده است. او میخواهد به جامعهیی که شور رسیدن به دموکراسی را در کلام جاری میکند بگوید: «لحظهیی تامل کنید و بعد تصمیم بگیرید و بهترین راه را برای دستیابی به مطلوب انتخاب کنید و فقط در آن صورت است که میتوانید لذت انتخاب درست خود را عمیقاً و به صورت مداوم و دنبالهدار احساس کنید”. و به نخبهگان نیز همچنین! آری به نظر نگارنده نیز تنها راهی که میتوان به جای چشیدن طعم تلخ خنثاسازی دموکراسی توسط فرزندان آن(که دراین وادی یقیناً نهادهای دموکراتیک و مخالفان نقش بهسزایی را ایفا میکنند) آن را بهصورت کامل لمس کنیم. این است که میتوانیم باآگاهی و بینش و عمل به پیششرطهای دموکراتیک شدن به مثابه یک فرهنگ، باعث خُرده شدن فرزندان بهدست پدر و مرگ مردمسالاری راسیونالیستی نشویم و بتوانیم رایحۀ خوش آن را چشیده و ساختن مدینۀ فاضلۀ حقیقی را آغاز کنیم.
Comments are closed.