احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:علی صارمی/ یک شنبه 12 جدی 1395 - ۱۱ جدی ۱۳۹۵
بخش نخست/
سخن در باب اخلاقِ ما انسانهایِ امروز در بُعد محیط زیست و الزاماتی که نسبت به انسانهای آینده داریم، از انسان و بسامدهای اخلاقی او برگذشت و به طبیعت و حیاتِ وحش رسید. نگاه ما، کسانی که خود را طرفدار حیوانات و محیط زیست میدانیم، بر چه پایههایی استوار و تا چه حد صحیح است؟
اخلاق زیستمحیطی را بر اساس نظریات پیشطرح ـ اگر نوع بشر تنها گونهیی است که دارنده پایگاههای اخلاقی است ـ میتوانیم تا بدانجا بسط دهیم که مثلاً اگر من بیرون از چادر خود در گذرگاهی در طبیعت، به حیوانی مثلاً خرسی برخوردم، میتوانم اگر دلم خواست (یا به عبارت بهتر، اگر هوس کردم) او را بکشم. اگر این کار را بکنم، شلیک از سر تفنّنِ من، هیچ کنشِ ناروایی نسبت به خرس نخواهد بود.
نگاه مبتنی بر اخلاق انسانمدار، ممکن است این عمل را نادرست بداند؛ اما با چه استدلالی؟ استدلال اخلاقِ انسانمدار در مورد نادرستی کشتنِ خرس ممکن است این باشد که من با کشتن خرس، یک منبع زیبایی و جذابیت در طبیعت را از میان برده ام و انسانهای زیادی را از لذّت دیدارِ آن محروم ساخته ام. اصلاً ممکن بود یک فلمساز حیات وحش از همان خرس، صحنههایی بس زیبا و دیدنی تهیّه کند که مردمان بسیاری در سراسر دنیا از آن صحنه ها لذّت ببرند؛ یا دهها نوع استدلال دیگر که نهایتاً عملِ من را به واسطه صدمه یا محرومیتی که بر انسانهای دیگر روا داشته ام، ناروا میداند. اما در هر حال، از آنجا که فرهنگ انسانمداری (Anthropocentrism) بر آن است که تنها نوع بشر صاحب پایگاه و منزلت اخلاقی است، پس بر اساس آن، من نسبت به خود خرس هیچ عمل نادرستی روا نداشته ام.
احتمالاً شما هم در وهله نخست، با خواندن مطالب فوق احساس ناراحتی کرده اید و به من میگویید: تو انسانی هستی به شدّت خودخواه که وجودت برای کره زمین مضرّ است! اما اگر به استدلالهایی که آوردم، کمی فکر کنید، میبینید که نگاه شما بر شرّ بودن عملی که من انجام داده ام، صرفاًَ و صرفاً از منشای انسانمدار برمیخیزد. به هر حال، بسیاری از ما فکر میکنیم یا حداقل این احساس غریزی را داریم که دستاویزهای استدلالی من غلط است.
بسیاری از ما حس میکنیم که رفتار غلط با حیوانات ممکن است؛ از طریق شلیک کردن به خرسهای بیگناه یا با شکنجه دادن پشکها. با این وجود طبیعی است که داشتن یک احساس، یا انگیزه، یا الهام، یا شهود، یا هرچه اسمش را بگذارید، نسبت به این موضوع نمیتواند دلیل محکمی بر این که حیوانات دارای منزلت اخلاقی هستند، باشد. از طرفی، گروهی از مردم (مثلاً حیوانکشها و پشکآزاران) درکی کاملاً متفاوت از این قضیه دارند که به نتایجی کاملاً متفاوت منتهی میشوند. هستند فیلسوفانی که از این دیدگاه که باید منزلت اخلاقی را تا بدان پایه که حیوانات را نیز شامل شود گسترش دهیم، پشتیبانی میکنند؛ و تعدادشان هم کم نیست.
Comments are closed.