احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:علی صارمی/ دوشنبه 13 جدی 1395 - ۱۲ جدی ۱۳۹۵
بخش دوم/
تیوری سینگر، تیوری ریگان پیتر سینگر و تا ریگان مشهورترین حامیان این دیدگاه اند که باید منزلت اخلاقی را به دیگر گونههای حیوانی تعمیم دهیم. این دو اندیشمند پیرامون «اخلاق حیوانات» مباحث کاملاً متفاوتی دارند، ولی دلایلی که برای تطابق منزلت اخلاقی با حیوانات ارایه میدهند، کاملاً یکسان است. بر طبق نظر سینگر، ملاک برخورداری از منزلت اخلاقی، ذیشعوری است: ظرفیت حس لذت و درد. از دید ریگان، منزلت اخلاقی باید در تمام مقولات و مراتب حیات مورد تأیید قرار گیرد: یعنی ما زمانی میتوانیم بگوییم این موجود دارای منزلت و پایگاه اخلاقی است که دارای باور، آرزو، ادراک، بینش، یاد و حافظه، احساسات، تلقی نسبت به آینده و درک آن و توان شروع و انجام عمل باشد. میبینید که اگرچه ریگان و سینگر ملاکهایی کم و بیش متفاوت در خصوص منزلت اخلاقی ارایه میکنند، لیکن هر دو بر نوعی آگاهی و شعور صحه میگذارند. سخن از اخلاق زیستمحیطی است و ما به موضوعی تازه در حوزه تفکر اشاره میکنیم، گرچه شاید برخی از کلیات آن در زمانهای گذشته در میان متفکران مطرح شده باشد.
حوزه اخلاق محیط زیست به رابطه اخلاقی بین نوع بشر با طبیعت اطراف خود ناظر است و همانطور که اشاره شد، اگرچه بسیاری از فلاسفه در طول تاریخ به این موضوع اشاره کرده اند، لیکن توجه و تدقیق جدی در این مقوله به عنوان یک بحث مجزا در دهه ۱۹۷۰ در جهان آغاز شد. پیدایش این مقوله بدون شک به واسطه آگاهی بشر از تأثیرات فناوری، صنعت، توسعه اقتصادی و رشد جمعیت بر روی محیط زیست در دهه ۱۹۶۰ بود. دو کتاب مهم در این دهه منتشر شد که تأثیر بهسزایی در آگاهسازی جوامع به ویژه جوامع غرب و توجه آحاد مردم و دولتهای به واقعه هولناکی که به سبب عوامل پیشگفته، جهان را تهدید میکند، داشت. یکی از این دو کتاب «بهار خاموش» نوشته راشل کارسون بود که در سال ۱۹۶۲ انتشار یافت. این کتاب همهگان را آگاه میساخت که استفاده بیبرنامه و بیحساب از مواد کیمیایی و آفتکشهای غیر بیالوژیک، چه بلایی بر سر محیط زیست انسان و حیات وحش میآورد. کتاب دیگر «بمب جمعیت» اثر پل ارلیش بود که نشان میداد توسعه جوامع و افزایش بیرویه جمعیت چهگونه کلیه منابع سیاره زمین را در خطر نابودی قرار داده است. البته آلودهگی و نبودی منابع طبیعی را نمیتوان تنها نگرانیهای زیستمحیطی از آن زمان تا کنون دانست. کاهش مدام تنوع گیاهی و جانوری، نابودی بیابانها، افول اکوسیستمها و تغییرات آبوهوا همه و همه دست به دست هم داده و بر وجدان عمومی و سیاست جوامع تأثیر گذارده و این مساله در سالیان اخیر به طرزی فزاینده گسترش یافته است.
اخلاق زیستمحیطی ایجاب میکند که ما نیز تعهداتِ اخلاقی خود را در جهت رویارویی با این نگرانیهای زیستمحیطی تنظیم، و شاخکهای حسی وجدانمان را بدین سمتوسو حساس کنیم. در واقع دو پرسش اساسی که اخلاق زیستمحیطی باید به آن پاسخ گوید، عبارت اند از: به منظور احترام به محیط زیست، چه وظایفی بر عهده آحاد نوع بشر است، و چرا؟ پرسش دوم باید ابتدا پاسخ داده شود برای اینکه دریابیم چه وظایفی در قبال محیط زیست داریم.
Comments are closed.