احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمدمجید عبدالهی / شنبه 2 دلو 1395 - ۰۱ دلو ۱۳۹۵
بخش هفتم
مفهوم سیاست
واژۀ سیاست ریشه در زبان عربی دارد و از ساس، سیوس اخذ شده است. کلمۀ سیاست در زبان عربی به معناهای مختلفی به کار رفته است. به عنوان نمونه:
۱) سست الرعیته سیاسته. یعنی رعیت را سیاست کردم. سیاست کردن در این جمله وقتی به کار میرود که رعیت را به کاری امر و یا نهی کرده باشند.
۲) سوس فلان امورالناس: صیر ملکا و ملک علیهم. یعنی فلانی امور مردم را سیاست کرد؛ یعنی مالک و صاحباختیار مردم شد و مقدراتِ آنها را بهدست گرفت.
۳) و ساس السلطان و الوالی الرعیته. یعنی: سلطان و والی رعیت را سیاست نمود. یعنی کارهای رعیت را سرپرستی و تدبیر نمود. همچنین در فرهنگ فارسی کلمۀ سیاست به معنی حکم راندن بر رعیت و اداره کردن امور مملکت، حکومت کردن، ریاست کردن، حکومت، ریاست حکمداری عدالت و داوری نیز آمده است.
از طرف دیگر، دانشواژۀ سیاست را بهطور مفصل در فرهنگ و بینش عهد باستانی و سیر تحول آن را در مسیرهای تاریخی نیز باید جستوجو نمود. تفکر سیاسی در عهد باستان و در غرب از یونان آغاز شد، اما علم سیاست به عنوان یک رشتۀ آموزشی عالی تا حدی نو است و طی صد سال گذشته رشد یافته است. پیش از آن بررسی و توجه پیگیرانۀ سیاست در انحصار شهریاران، سیاستمدارن، فیلسوفان و حقوقدانان بود. مردم در امور عمومی نقش نداشتند و به سیاست و نظریهپردازی سیاست (سیاسی) هم چندان نمیپرداختند.
با پیدایش دموکراسی نو و ناسیو نالیسم، انحصار علم سیاست به پایان رسید و سیاست کاری همهگانی شد. گسترش آموزش و پرورش به رشد فزایندۀ آگاهی سیاسی تودههای مردم انجامید و از این راه مردم روز به روز بیشتر در جریانهای سیاسی شرکت کردند. دیگر هیچ سیاستمدار یا متفکری نمیتوانست بیتو جه به مردم باشد. افکار عمومی اهمیت زیادی یافت و بنابراین نه تنها حکومتها بلکه گروههای سازمانیافته و احزاب سیاسی کوششهای زیادی کردند تا بر آن تاثیر گزارند. اجتماعات و تظاهرات گسترده، مشخصۀ جریانهای سیاسی شد. تشکیلات حزبی رو به کمال گذاشت تا در انتخابات ادواری مبارزه را تا پیروزی پیش ببرد و در دورۀ میان انتخابات برای حزب هواداران بیشتر تبلیغات گسترده را امکانپذیر گرداند. تنها از این راه احزاب سیاسی تو انستهاند به قدرت سیاسی دست یابند، برنامههای خود را عملی کنند و امکان دمکراتیک شدن فزایندۀ سیاست عملی را فراهم آورند. این و ضعیت را نظریۀ سیاسی نمیتواند نا دیده بگیرد؛ بنابراین امروز گفته میشود که هم اقتدار سیاسی به مردم تعلق دارد و قدرت سیاسی هم باید در راستای منافع تودهها عمل کنند. نظریۀ سیاسی اینک در واقع به سنجش و ارزیابی نهادهای گوناگون سیاسی میپر دازد تا دریابد آیا این نهادها قادرند منافع مردم را تاأمین کنند یا نه.
امروز پرداختن به نظریۀ سیاسی، دیگر کاری برای اوقات فراغت عدهیی فارغ از غم نان نیست، بلکه کار همۀ کسانی است که به آن علاقه دارند و میخواهند به نظریهپردازی سیاسی بپردازند تا جریانهای سیاسی را تبیین کنند. اما در برسیهای سیاستها و در مطالعۀ علم سیاست دشواری بزرگی و جود دارد. همانطوری که یلینک به روشنی گفته است هیچ علمی به اندازۀ علم سیاست نیازمند دانشواژههای دقیق نیست…
Comments are closed.