احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمدمجید عبدالهی / یک شنبه 3 دلو 1395 - ۰۲ دلو ۱۳۹۵
بخش هشتم/
امروز پرداختن به نظریۀ سیاسی، دیگر کاری برای اوقات فراغتِ عدهیی فارغ از غم نان نیست، بلکه کار همۀ کسانی است که به آن علاقه دارند و میخواهند به نظریهپردازی سیاسی بپردازند تا جریانهای سیاسی را تبیین کنند. اما در برسیهای سیاستها و در مطالعۀ علمِ سیاست دشواری بزرگی و جود دارد. همانطوری که یلینک به روشنی گفته است هیچ علمی به اندازۀ علم سیاست نیازمند دانشواژههای دقیق نیست؛ دانشواژههای این علم معانی دقیق ندارند و اهمیت زبانشناختی کاربرد عمومی و مفهوم علمی این دانشواژهها اغلب فرق دارند و سبب سردرگمی میشوند و باعث میگردند علم سیاست دقیق نباشد. در مورد دانشواژههای دیگر علوم اجتماعی نیز این سردرگمی و دقیق نبودن کم و بیش وجود دارد؛ اما علم سیاست به طرز خاص مورد یورش درستگویهای واژههای مبهم قرار گرفته است. کاتلین نظر داده است که در بحثهای سیاسی علم سیاست، به ندرت واژهیی وجود دارد که مبهم نباشد. علم سیاست تا حدی این نقص را از ادبیات با سابقۀ کهنِ خود به ارث برده است، اما بیشتر مربوط به آن است که علم مورد بررسی ما، علمی زنده و در حال رشد است. دانشواژههای علم سیاست به دلیل رواج عمومی و عامیانهیی که دارند، پا کیزهگی خود را از دست میدهند و دستخوش ابهامات گوناگون میشوند. برخی از سیاستمداران و حقوقدانان که نتایج کاربرد نادرست دانشواژههای گوناگون علم سیاست برایشان اهمیت ندارد، آنها را در سخنان و نوشتههای خود به کار میبرند و موجب ابهام در تفاهم میشوند. اینگونه افراد در واقع به کاربرد درست و دقیق دانشواژههای سیاسی توجه ندارند، بلکه آنها را برای ایجاد تأثیر یا تأثیرگذاری به کار میبرند. از سوی دیگر، اندیشههای نو و نظریههای ناشنیده گسترش مییابند، در نتیجه واژههای جدیدی رواج مییابند و گاه واژههای قدیمی در معانی جدیدی به کار میروند. چنین وضعی شاید برای علم که در حال رشد است، گریزناپذیر باشد؛ اما تفکر روشن و تفاهم را مختل میکند.
سیاستشناسان از این دقیق نبودنِ دانشواژهها آگاه اند و گاه کوششهایی به عمل میآید تا دانشواژهها به درستی بازشناخته و به کار برده شوند. اما راه دراز در پیش است تا علم سیاست سرانجام دارندۀ معانی دقیقی برای دانشواژههای خود باشد. سردرگمی و نبود توافق در مورد کاربرد دانشواژههای سیاسی حتا نام علم سیاست را هم در بر میگیرد. برخی از متفکران و پژوهشگران علم سیاست را به کار میبرند، اما برخی دیگر همچنان از کاربرد شکل باستان یونانی آن، یعنی سیاست جانبداری میکنند. گروه سوم نام آن را سیاست نظری گذاشتهاند و سر انجام گروهی دیگر آن را علمی سیاسی میدانند و نه علم سیاست. پیداست که این نامگذاریها روشن نیست بهویژه آنگاه که واژۀ سیاست یعنی دانشواژۀ رایج یونانی را به کار ببریم که هم معنی علم سیاست را دارد و هم به خود سیاست نظر دارد یا در بر گیرندۀ سیاست نظری و علمی است.
دانشواژۀ سیاست (politics) از واژۀ یونانی پولیس (polis = شهر) برگرفته شده است. ارسطو گفته است: «انسان به حکم physis موجود است که برای زندهگی در polis آفریده شده است». از نظر یونانیها سیاست دانش مربوط به امور یک شهر بوده، اما در یونان شهر و دولت از هم جدایی ناپذیر بودند. یونانیها در جاهایی زندهگی میکردند که ما امروز آنها را «شهر ـ دولت» مینامیم. هر شهر ـ دولت یک شهر حومه و ارضی اطراف آن را در بر میگرفت. افزون بر آن، واژۀ پولیس در زبان یونانی تنها در بر گیرندۀ شهر نبود، بلکه در معنی «دژ» «دولت» و جامعه هم به کار میرفت.
Comments are closed.