گزارشگر:احمد عمران/ دوشنبه 18 دلو 1395 - ۱۷ دلو ۱۳۹۵
حذف نامِ گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی از فهرست سیاه شورای امنیت سازمان ملل، چندان غیرمترقبه و به دور از تصور نبود. هرچند که با این موضوع کشورهای روسیه و فرانسه موافق نبودند، ولی متحـدان جهانیِ افغانستان و سازمان ملل متحد که از روند صلح حمایت میکنند، این اقدام را عملی ساختند و امضای توافقنامۀ صلح میان دولت و حزب اسلامی را پیشرفتی در مذاکراتِ صلح تعبیر کردند.
شورای امنیت سازمان ملل گفته که حزب اسلامی از زمان امضای توافقنامۀ صلح، رابطهاش را با گروههای تروریستی و بهویژه القاعده قطع کرده و در برنامههای تخریبگرانه نیز نقشـی نداشته است.
حذف نامِ آقای حکمتیار از فهرست سیاه در جامعۀ افغانستان نیز بازتابِ گسترده داشته و دولت و هواخواهانِ این حزب از آن استقبال کرده اند. محمد اسماعیل قاسمیار مسوول روابط بینالمللی شـورای صلح، با استقبال از تصمیم شورای امنیت سازمان ملل، به یکی از رسانههای کشور گفت: “خوب است که دیگران (منظور گروههایی که جنگ مسلحانه میکنند) سرِ عقل بیایند و از جنگ دست بردارند.”
آقای قاسمیار خواسته و ناخواسته حرفی زد که شاید به مزاجِ هوادارانِ حزب اسلامی چندان خوشایند نباشد. از سخنِ آقای قاسمیار چنین فهمیده میشود که پیش از آن، یعنی زمانی که آقای حکمتیار در جنگ با دولت و نیروهای بینالمللی متحدِ آن قرار داشته، غیرعاقلانه عمل میکرده و حالا با پیوستن به روند صلح، بر سرِ عقل آمده است. آیا این برداشتِ حزب اسلامی نیز میتواند باشد؟
بدون شک خیر. زیرا اعضای رهبریِ این حزب حتا در زمانی که در نشست خبریِ خود از حذف نامِ آقای حکمتیار از فهرست سیاه سازمان ملل حمایت میکردند، به صراحت گفتند که چنین تصمیمی عادلانه است و نه اینکه بر حزب اسلامی منت گذاشته شده باشد. این بدان معناست که اعضای رهبری حزب اسلامی، گذشتۀ این حزب را که در برابر دولتِ فعلی و نیروهای حمایتکنندۀ آن جنگیده است، به شکل دیگری میبینند و آن را توجیه میکنند.
به باور اعضای رهبری حزب اسلامی، جنگیدن در برابر دولت با اساساتِ این حزب منافات نداشته و حالا نیز که دست از جنگ برداشته، باز در راستای اساساتِ فکریِ خود عمل کرده است. این گونه توجیه کردنها بدون شک نمیتواند اصلِ قضیه را که منجر به ویرانی و کشتار غیرنظامیان در افغانستان شده، پنهـان بدارد.
حزب اسلامی میتواند به روند صلح بپیوندد و در کنارِ دیگر نیروها از امتیازهایی که وجود دارد، استفاده کند؛ ولی این هرگز به معنای فراموش کردن و یا به خاک سـپردنِ گذشتۀ آن نمیتواند باشد. افزون بر این، آقای حکمتیار در گذشته نیز علیه دولتهای وقت جنگیده و هنوز جنگهای دهۀ هفتادِ این حزب و برخی دیگر از نیروها و احزاب، بر اذهانِ عمومی سنگینی میکند. آقای حکمتیار در توجیه جنگهای آن سالها نوشتههای زیادی منتشر کرده، ولی نگاهِ او به عنوان یکی از عواملِ جنگهای آن سالها نمیتواند نگاهِ بیطرفانه و عادلانه به رویدادهای آن سالها پنداشته شود.
فراموش نکنیم که هر جنگی طرفهای درگیرِ خود را دارد و این طرفهای درگیر، موقعیتها و جایگاههای مشخصِ خود را در جنگ دارند. اینگونه نیست که امروز بگوییم میانِ دولت و کسانی که علیه آن میجنگند، هیچ تفاوتی وجود ندارد و هر دو طرف به عنوان طرفهای درگیر شناخته میشوند. گاهی این مغالطه از سوی برخیها در کشور انجام میشود که جنگهای دهۀ هفتاد را جنگِ همه علیه همه بخوانند و هیچ نیرو و شاخهیی را مستثنا قرار ندهند.
اینگونه یکدستسازی بدون شک نه منصفانه است و نه هم با قواعد جنگ و منازعه میتواند سازگار باشد. همۀ نیروها و افرادی که در جنگهای مختلفِ کشور در چهل سال گذشته دست داشته اند، باید مورد قضاوت قرار گیرند و با آن سالها تصفیهحساب شود. نمیتوان گذشته را بدون چنین قضاوتِ تاریخی به فراموشی سپرد. گذشته حالِ ما را میسازد و بدون بررسی گذشته و رسیدهگی به آن، نمیتوان از یک برهه از تاریخِ کشور عبور کرد. گذشته چون مترسکی در برابرِ ماست و سایۀ سنگینِ خود را بر نسلهای امروز و آینده افکنده است.
حالا که حزب اسلامی از جنگ دست برداشته، نیاز دارد که با گذشته برخورد واقعبینانه صورت دهد و دستخوشِ جوسازیهای خودبزرگبینانه نشود. حزب اسلامی اگر میخواهد در تحولاتِ آیندۀ کشور نقش و سهمی داشته باشد، نیاز دارد که فردایِ خود را از امروز بسازد. تهدابِ امروز را این حزب نباید چنان بنا کند که فردا باز به معضلِ دیگری برای جامعه و مردم تبدیل شود.
حزب اسلامی باید از سالهای گذشته درسهای لازم را گرفته باشد. افغانستانِ امروز با همۀ مشکلات و چالشهای خود، دیگر آن کشورِ بیست و یا سی سالِ پیش نیست. در این سالها در افغانستان اتفاقهای زیادی افتاده و مردم، حداقل بخش بزرگی از آنها، رویکردی دگرگونه با مسایل و قضایایِ کشورِ خود دارند. جوان امروز، خواستهایی دارد که با خواستهای جوانِ دو دهۀ پیش کاملاً متفاوت و مختلف است. وضعیت سیاسی افغانستان نیز بسیار دگرگون شده است. امروز بحثهای اصلی جامعۀ ما دموکراسی، حقوق شهروندی، آزادی بیان و اندیشه است. اینکه چقدر حزب اسلامی به چنین مفاهیمی میتواند نزدیکی نشان دهد، سوالیست که آقای حکمتیار با آمدنِ خود به کابل ـ که حالا تلاش صورت میگیرد از آن رویدادی کمنظیر بسازند ـ به آن پاسخ خواهد داد.