احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:فرشته آل علی/ سه شنبه 19 دلو 1395 - ۱۸ دلو ۱۳۹۵
بخش نخست/
خودتان بهتر از هر کسی خودتان را میشناسید
مردی یک شب کلید خانهاش را گم کرده بود و نمیتوانست وارد خانه شود. او بیرونِ منزل در نور چراغ کوچه دنبال کلیدش میگشت. کمی بعد همسایهاش او را دید و به کمک او آمد تا با هم کلید را پیدا کنند. اما بیفایده بود. پس از کلی جستوجو، همسایه از او پرسید: کجا کلید را گم کردی؟ و مرد پاسخ داد: داخل منزل! بیچاره همسایه متحیر مانده بود. پرسید: اگر تو کلید را در خانه گم کردهیی، چرا در کوچه دنبال آن میگردی؟ مرد پاسخ داد: چون در کوچه نور بیشتر است!
حالا تصور کنید که شما جهت و معنای زندهگی را گم کرده اید. اگر از مردم بپرسید که اهداف شما در زندهگی چه باید باشد، درست مثل این است که در خیابان دنبال کلیدی بگردید که در خانه جا گذاشته اید. هیچکس نمیتواند به شما بگوید چهطور به زندهگیتان معنا ببخشید. روش دیگران به درد شما نمیخورد. شما باید درون خودتان را جستوجو کنید. حتا اگر یک عمر برای یافتن پاسخهای خود، جای دیگری را جستوجو کرده اید، به محض اینکه به درون خودتان رجوع کنید، میبینید که پاسخ پرسشهای زندهگی برای شما روشن میشود.
منابع دستیابی به موفقیت، دست خودتان است.
آیا شما میتوانید بند کفشتان را ببندید و یا از مغازۀ محل خرید کنید؟ خُب اگر با اعتماد به نفس کامل میگویید: «معلوم است که میتوانم» منبع این اعتماد به نفس در وجودتان هست. پس میتوانید از آن در سایر موارد که شما را کمی نگران میکنند، استفاده کنید: در میان جمع صحبت کرده و یا احساساتتان را با دوست یا همسر و یا نزدیکانتان به راحتی در میان بگذارید، یا برای رسیدن به آرزوهایتان تلاش کنید: آیا تا به حال محبت را حس کرده اید؟ محبت نسبت به پدر و مادر، به فرزند و یا حتا پرندهیی که در منزل نگه میدارید.
پس وقتی سرچشمۀ عشق و محبت در وجودتان هست، میتوانید با دیگران هم با عشق و علاقه برخورد کنید و به همسر، فامیل، دوستان و یا حتا خودتان عشق بورزید. تصور کنید زمانی برسد که بتوانید هر وقت خواستید از تمام این منابع باارزش(عشق، اعتماد به نفس و محبت) استفاده کنید. افرادی که با عشق و علاقه زندهگی میکنند، این مهارت را در خود ایجاد کرده اند. تنها تفاوت آنها با بقیۀ آدمها این است که آنها میدانند این ابزارهای موفقیت در دستشان است و هرگاه اراده کنند، از آنها استفاده میکنند.
اگر گام به گام پیش بروید. به هرچه بخواهید میرسید.
حقیقت این است که هر نوع مهارتی را میتوان یاد گرفت، هر مشکلی را میشود حل کرد و هر کاری را میتوان به نتیجه رساند، فقط اگر مرحله به مرحله پیش بروید و کارهای بزرگ را به قسمتهای کوچکتر تقسیم کنید. وقتی یک کار بزرگ را به چند مرحلۀ کوچکتر تقسیم کنید، انجام آن آسانتر میشود و دیگر به نظرتان سنگین نیست. ما ناخودآگاه در بسیاری موارد این کار را انجام میدهیم، مثلاً وقتی قرار است یک شماره تلیفون را بهخاطر بسپاریم، اعداد آن را سه تا سه تا یا دوتا دوتا حفظ میکنیم.
نکتۀ مهم آن است که اگر میخواهید دیوار بین خود و رویاهای زندهگیتان را بردارید، بهترین کار آن است که خشت به خشت پیش بروید تا به هدفتان برسید.
Comments are closed.