احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:رحیم زایرکعبه/ چهار شنبه 11 حوت 1395 - ۱۰ حوت ۱۳۹۵
بخش نخست/
پوپولیسم از واژۀ لاتین popularis یاpopulous به معنای تودۀ مردم یا عامه گرفته شده و به واژههایی چون مردمانگیزی، عوامگرایی و مردمباوری ترجمه شده است. پوپولیسم پدیدۀ متنوع و فاقد جوهری خاص میباشد و در نتیجه بهراحتی قابل تعریف نیست. اما میتوان گفت پوپولیسم به معنای دموکراسی مستقیمی است که حکومتهای دیکتاتوری با دستاویز قرار دادن آن، اذهان عمومی را فریب میدهند. یعنی با بهانه قرار دادن عدم مشارکت مردم در دموکراسی پارلمانی، آنان را به اسم مشارکت سیاسی در راستای منافعِ خود بسیج میکند و نوعی امید واهی به جامعه تزریق میکنند (تاگارت،۱۳۸۱). به عبارتی، ویژهگیهای کلی پوپولیسم عبارتاند از: ۱ـ جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعدههای کلی و مبهم و معمولاً تحت کنترل رهبر فرهمند و شعارهای ضدامپریالیستی. ۲ـ پیشبرد اهداف سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب موجود، با فراخوانی تودۀ مردم به اعمال فشار مستقیم بر حکومت. ۳ـ بزرگداشت و تقدیس مردم، با اعتقاد به اینکه هدفهای سیاسی باید به اراده و نیروی مردم و جدا از احزاب یا سازمانهای سیاسی پیش برود (ابوطالبی، ۱۳۸۷).
علل اجتماعی ظهور پوپولیسم
ظهور پوپولیسم را از زوایای گوناگونی چون روانشناختی، سیاسی و اقتصادی میتوان مورد بررسی قرار داد. اما در این نوشته، ظهور پوپولیسم در کشورهای جهان سوم از زوایۀ جامعهشناختی مورد تحلیل قرار گرفته است. از این زوایه میتوان استدلال نمود که پوپولیسم در کشورهای جهان سوم در واکنش به درونمایۀ غربی فرایند نوسازی (ationzMoberni) به مثابه جریان گذار اجتماع سنتی به جامعۀ نوین در ابعاد مختلف خودنمایی میکند. در واقع نوسازی به لحاظ اقتصادی و در تمایز از صنعتی شدن، متضمن تقسیم کار، استفاده از مدیریت علمی، پیشرفت فنی و رشد تسهیلات بازرگانی است؛ به لحاظ سیاسی از بسط احزاب، پارلمان، انتخابات مخفی و مشارکت جمعی در تصمیمگیریها حکایت دارد؛ به لحاظ اجتماعی نشانگر افزایش باسوادی، رشد شهرنشینی و کاهش اقتدار سنت به واسطۀ تفکیکپذیری ساختی است و به لحاظ فرهنگی به دنیوی شدن، عقلانیت، علمگرایی، سلب امور فرهنگی از نظام دین یاری و بیعت با ایدیولوژیهای ملیگرایانه ناظر است (محمدی اصل، ۱۳۸۵). بنابراین جریان گذار اجتماع سنتی به جامعۀ نوین در ابعاد مختلف به سادهگی صورت نمیگیرد؛ بلکه تا رسیدن نقطۀ تعادل و ثبات، مشکلات و گاه بحرانهایی را موجب می گردد. در این هنگام برای پاسخ به احساس وقوع بحران و فروپاشی اخلاقی، فردی با ویژهگیهایی کاریزمایی ظهور کرده و با دادن شعارهای جذاب و امیدوارکننده برای هواداران بالقوۀ خود در چنین دورانهای دشوار، آرامش بزرگی به همراه میآورد. به این معنی که مشکلات جامعه را همان اموری قلمداد میکند که مدرنیته به ارمغان آورده و موجب اختلال در نظم و هماهنگی سنتی شده است. لذا به انتقاد از دستاوردهای مدرنیته چون نظام دموکراسی پارلمانی، تعدد احزاب سیاسی، تنوعات اجتماعی، فردگرایی، نخبهگرایی، مادیگرایی و سکولاریزم میپردازد و در مقابل دموکراسی مستقیم، برچیدن تعدد احزاب، همشکل کردن توده، جمعگرایی، عامهگرایی، آخرتگرایی و دینگرایی را مورد ستایش قرار میدهد. بدین ترتیب امیدی واهی به جامعه تزریق نموده و با سوار شدن بر موج احساسات تودهیی، رسیدن به جزیرۀ سعادت و کمال را به پیروان خود بشارت میدهد. بر همین اساس هست که تورکواتو دی تلا پوپولیسم را محصول فرایند توسعۀ جوامع به سمت مدرنیته و پل تاگارت نیز آن را واکنشی به عنصر سیاسی مدرنیته یعنی نظام لیبرال دموکراسی میدانند(تاگارت،۱۳۸۱).
ویژهگیهای پوپولیسم
صاحبنظران از دیدگاههای مختلف، ویژهگیهایی را برای پوپولیسم برشمردهاند. (تاگارت،۱۳۸۱: ۲۹ و ۳۸). در این نوشته با استفاده از نظریات مختلف، خصوصاً نظریۀ تاگارت، ویژهگیهای پوپولیسم در پنج ویژهگی اصلی خلاصه گردیده است:
۱) دشمنی با نظامهای دموکراسی پارلمانی: در نظامهای دمکراسی پارلمانی یا مبتنی بر نمایندهگی، خواستههای مردم توسط نمایندهگان منتخب آنها و از طریق نهادها و نظامهای سیاسی برکرسی مینشیند. اما پوپولیستها به دلیل دشمنی با نهادها، به ایجاد اشکال سادهتری از سازماندهی گرایش داشته و خواهان ایجاد سیاستهای شفاف و صریح هستند. آنها مدعیاند که امور سیاسی باید ساده و صریح بوده و در واقع تجسم خرد مردمان ساده باشد. به این ترتیب، پوپولیسم ابتکارات سیاسی پیچیده و فنی را فاقد مشروعیت میکند. البته بیان ادعای سادهگی و صراحت تا حدی موجب موفقیت پوپولیسم میشود، چرا که احزاب دیگر مجبور میشوند مواضع خود را هم در مخالفت با ادعاهای پوپولیستی و هم به پیروی از سبک سادۀ پوپولیسم بازسازی کنند. توسل مکرر به مردم، به پوپولیستها امکان میدهد تا با دست و پا کردن وجههیی دموکراتیک برای خود بتوانند سیاستهای دموکراتیک مبتنی بر نمایندهگی را رد کنند. چنانکه به نظر کورن هاوزر، دموکراسی پوپولیستی با مشارکت مستقیم مردم، نهادها و نظامهای سیاسی پارلمانی را تضعیف و آزادی افراد را کاهش میدهد. زیرا در دموکراسی پوپولیستی، مردم به دلیل اینکه یکپارچه فرض میشوند، دست بالا را دارند. اما رهبری فعالانه، آموزش و برانگیختن تودههای مردم به وسیلۀ حکومت پوپولیستی، دستکم به این معناست که ارادۀ مردم از بالا پدید میآید نه از پایین (تاگارت،۱۳۸۱).
۲) ایجاد جامعۀ تودهیی: مفهوم پوپولیستی مردم اساساً مبتنی بر یکپارچهگی و انسجام است. البته عامل انسجام نه امری اجتماعی، بلکه روانی است. مردم چون تنی واحد بازنموده و چون موجودیتی متحد و همبسته و مبرا از تقسیمات طبیعی و بنیادی پنداشته میشود. در اندیشۀ پوپولیستی مردم شکل یافته و خودآگاه هستند و همین ویژهگی است که آنان را به سوژههای سادهیی تبدیل میکند. توسل به مردم به سادهگی امکانپذیر میشود. پوپولیستها برای اینکه بگویند چه کسی هستند، به نام مردم سخن میگویند. پوپولیسم اگرچه در عمل به حمایت طبقات خاصی وابسته است، اما غالباً در نظریه فراتر از طبقه و حتا بیطبقه تلقی میشود. مردم را تودهیی یکدست و همگون تبلیغ میکنند و معتقدند مردم به واسطۀ جمعی بودن، خرد را به وجود میآورند.
پوپولیسم منافع جامعه را از زبان حزب مسلطش بیان میکند و حزب مسلط را عامل آزادی و توسعۀ اقتصادی تبلیغ میکند (تاگارت، ۱۳۸۱). پوپولیستها همواره تایید سیاستهای خویش را نه در مجامع کارشناسانه، که آشکارا در میادین بزرگ شهرها و در ارتباط رودررو با تودۀ مردم میجویند.
Comments are closed.