رسالۀ روسو در باب اخلاق

گزارشگر:سجاد خداکرمی/یک شنبه 15حوت 1395 - ۱۴ حوت ۱۳۹۵

mandegar-3روسو در کتاب “قرارداد اجتماعی” از منافع ویژه‌یی که تضاد با آن‌ها تشکیلِ جامعه را واجب کرده، انتقاد می‌کند. او در این کتاب، مسالۀ اخلاق را بر اساسِ ساختارهای اجتماعی شرح می‌دهد. استدلال روسو جهتِ برقراری قراردادی بنیادین با جایگزین کردن اخلاق برابری و قانونی به قرارداد و حقوقی‌ست که طبیعت با نابرابری جسمی بین انسان‌ها موجب شده است.
در این مقاله، نگاه انتقادی در وحلۀ نخست متوجه موقعیت کنونیِ جهان و در مرحلۀ بعد یادآوری اهمیتِ واحد اخلاقی است که جامعه را به عنوان مجموعه‌یی واحد تشکیل می‌دهد و در آن، قانون افراد را به یک‌دیگر مرتبط می‌کند.
دفاع از اخلاق اجتماعی و سیاسی
روسو برای دفاع از این نظر از استدلال‌های مختلفی بهره می‌گیرد. استدلال‌های روسو که در چند زمینه از جمله طبیعت انسانی، مذهب، اخلاق و قانون است، پیرامون یک ایدۀ اصلی‌ست و بین منافع مختلفی که ارتباط اجتماعی را شکل می‌دهند، وجوه مشترک وجود دارد و اگر موردی نبود که همۀ منافع به آن مربوط شوند، هیچ جامعه‌یی وجود نداشت. بر همین نفع مشترک است که جامعه باید اداره شود و قرارداد اجتماعی اثراتی دارد که بدون آن‌ها غیرممکن است جامعه به حیاتش ادامه دهد.
استدلال روسو با شروع از قدیمی‌ترین جوامع و تنها شکل طبیعی آن یعنی خانواده مسیری منطقی می‌پیماید. روسو سعی در نشان دادن این دارد که با اتمام نیاز بچه‌ها به پدرشان ارتباط طبیعی تغییر می‌کند و اعضای خانواده همه‌گی به طور یک‌سان مستقل می‌شوند. برای رسیدن به این حد، روسو نتیجه می‌گیرد که اگر اعضای خانواده به ماندن در کنار هم ادامه دهند، به صورت طبیعی نیست، بلکه اختیاری است و خانواده فقط با قرارداد حفظ می‌شود. این آزادی مشترک نتیجۀ طبیعت انسانی‌ست.
طبق نظر روسو، خانواده نخستین مودل جامعه است که حاکم، نقش پدر و مردم، نقش بچه‌ها را دارند و همه‌گی به‌طور آزاد و برابر به دنیا می‌آیند. طبق نظر روسو، ارتباط معامله‌یی که نه تنها شهروندان ویژه را شامل می‌شود، بلکه مربوط به ایجاد ارتباط بین طبقات جامعه است، به عنوان اصل اجتماعی تعریف شده که عبارت است از یک بنیان واقعی برای ارتباطات اجتماعی که از قرارداد اجتماعی روسو بسط می‌یابد و مرجع دادن به معیار سودمندی به ویژه‌گی اخلاقی دیگری از قرارداد اجتماعی مربوط می‌شود که از این پس بر پایۀ تعادل منافع بین طبقات است. به جای اخلاق سودمندی مشترک بر پایه قربانی کردن، توافق مادی اشتراک منافع بر پایه گسترش منافع ویژه بین خودشان مد نظر است. این اخلاق اجتماعی و سیاسی بر مبنای تقدم منافع ویژه می‌باشد.
اتحاد اعضای اجتماع
موضوع دیگری که اهمیت دارد، اتحاد اعضای اجتماع است. طبق نظر روسو، اگر دولت مثل شخصی‌ست که زنده‌گی‌اش به اتحاد بین اعضای اجتماع وابسته است و اگر مهم‌ترین آن‌ها بقای خود اوست، برایش نیرویی عمومی لازم است تا بتواند هر گروه را متناسب با دیگران به حرکت درآورد. چون طبیعت به هر انسان، قدرت مطلق بر همۀ اعضایش را می‌دهد، قرارداد اجتماعی به پیکرۀ سیاسی قدرتی مطلق بر همۀ گروه‌ها را می‌دهد. بنابراین با پذیرفتن جامعه به عنوان ساختاری طبیعی، جامعۀ توان‌مند خواهد بود. روسو مفهوم حقوق را در نظر می‌گیرد. او سه نوع حقوق قایل است: حقوق شهروندان، حقوق حاکم و نیز حقوق طبیعی که باید بر مبنای ویژه‌گی‌های انسانی باشد.
روسو استدلال می‌کند که همۀ مجرمینی که به حقوق اجتماعی حمله می‌کنند، آشوب‌گر و خاین شمرده می‌شوند، با تجاوز به قوانین از عضو اجتماع بودن درمی‌آیند و حتا با آن مقابله می‌کنند. او نتیجه می‌گیرد که چنین دشمنی، نمی‌تواند فردی اخلاقی باشد. برای روسو مجازات کردن یک مجرم، قرارداد ویژه‌یی است. وی این مجازات را قانونی طبیعی می‌داند که بدون آن جامعه نمی‌تواند ادامۀ حیات یابد. بنابرین اخلاق برای داشتن جامعه‌یی که در آن افراد به حقوق یک‌دیگر احترام می‌گذارند، لازم است. بعد از این استدلال، روسو این نظر را مطرح می‎کند که برقراری یک جامعه نیازمند تغییر اعضای آن است. بنابراین باید موجودیت جزیی هر انسان را به موجودیتی که هر کدام از ما از طبیعت دریافت کرده ایم، تغییر داد. این تغییر توضیحی برای تشکیل جامعه است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.