احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران - ۲۸ حمل ۱۳۹۶
در اینکه حامد کرزی رییسجمهوری پیشینِ افغانستان آدمِ فکری و اندیشهیی نیست، شکی وجود ندارد و حتا نیاز نبود که خودش به آن اعتراف کند. آقای کرزی در تازهترین اظهاراتِ خود در واکنش به استفادۀ امریکا از مادرِ بمبها در ولسوالی آچین ننگرهار گفته است که امریکا را از افغانستان بیرون میراند. آقای کرزی استفاده از مادر بمبها را علیه پایگاه داعش در ننگرهار، توهین به مردم و حاکمیت ملیِ افغانستان دانسته و دولت را به خیانتِ ملی متهم کرده است. او گفته که دیگر دولتِ فعلی نمایندۀ او نیست و نه میتواند بازتابدهندۀ آرمانهای او باشد. آقای کرزی مدعی است که امریکا دشمنِ افغانستان است و هیچ نیتِ خوبی در قبال این کشور ندارد. به گفتۀ آقای کرزی داعش ساختۀ دستِ همین کشور است که حالا میخواهد با آن مبارزه کند. رییسجمهوری پیشینِ افغانستان طالبان را یک نیرویِ خودی خوانده و گفته که نسبت به داعش که از بیرون حمایت میشود، این گروه بهتر است.
این سخنانِ آقای کرزی واکنشهای زیادی را در فضای مجازی به دنبال داشته و بسیاری از کاربرانِ آن با نشر تصویرهایی که آقای کرزی را در کنار امریکاییها در حالتهای مختلف نشان میدهد، سخنانِ او را مغالطهآمیز و به دور از صداقت خوانده اند. برخی از کاربران فضای مجازی در نوشتههای کوتاه گفته اند که اگر آقای کرزی راست میگوید، پس چرا با سربازانِ امریکایی وارد کابل شد و تا زمانی که این کشور در راستای سیاستهای او قرار داشت، هیچ انتقادی را به آدرسِ این کشور ابراز نکرد.
واقعاً چرا آقای کرزی در زمانی که خودش بر اریکۀ قدرت تکیه زده بود و هزاران سرباز امریکایی در افغانستان و حتا ارگ ریاست جمهوری مستقر بودند، برای بیرون کردن سربازان امریکایی از افغانستان تلاش نکرد؟ چرا آقای کرزی بارها به امریکا سفر کرد، به سینههای مقامهای نظامی امریکایی مدال نصب کرد و با آنها عکسهای یادگاری گرفت؟ چرا آقای کرزی در زمانی که همه چیز بر وفق مرداش پیش میرفت، نمیگفت که امریکا دشمنِ افغانستان است؟
آقای کرزی راست میگوید که با امریکا مخالفتِ فکری ندارد؛ چون اصولاً او نمیتواند آدمِ فکری باشد. او کتاب نمیخواند که از راه خواندنِ آن بداند جهان و مناسباتِ آن چگونه رقم خورده است. او نه یک چپیِ واقعی است و نه یک راستیِ واقعی. آقای کرزی مشکل شخصی با امریکا دارد و هرازگاه که فرصتی دست میدهد، به عقدهگشاییهای شخصی دربرابر سیاستمدارانِ امریکایی میپردازد.
اما آقای کرزی فراموش کرده که خانهاش در امریکا بوده و به یُمنِ حمایتهای همین کشور، به ریاستجمهوری افغانستان دست یافته است. او فراموش کرده که وقتی دیگران و از جمله همین لطیف پدرام که این روزها بهشدت از سوی دستههای طرفدارِ آقای کرزی به وطنفروشی متهم میشود، در برابرِ سیاستهای امریکا در افغانستان ایستادهگی میکردند، آقای کرزی عصبانی میشد و با آنها بهدرشتی سخن میگفت.
آقای کرزی فراموش کرده که خودش در همین ارگ ریاستجمهوری پیمان استراتژیک با امریکا را با همتای امریکاییِ خود باراک اوباما امضا کرد. آقای کرزی فراموش کرده که او سیزده سال زمامدارِ این کشور بوده و در طول این سیزده سال، بیشترین حضور نظامی در افغانستان را امریکا داشته است. آقای کرزی فراموش کرده که مشکلات فعلیِ افغانستان مستقیماً به سیاستهای اشتباهآمیز او برمیگردد و اگر امروز افغانستان در مبارزه با تروریسم و افراطگرایی موفقیتی ندارد، دلیل این ناکامی به سیاستها و برخوردهای او در زمان زمامداریاش برمیگردد.
آقای کرزی با سخنانِ عوامفریبانه و بهشدت غیرمنطقیِ خود میخواهد افغانستان را به سالهایی برگرداند که این کشور مأمن امنِ تروریسم و بنیادگرایی شده بود. البته این سخنان هرگز به معنای حمایت از سیاستهای امریکا و غرب در افغانستان نیست، چرا که مخالفت با سخنانِ کرزی به معنای قرار گرفتن در کنار امریکا و غرب نمیتواند باشد. آقای کرزی به هیچ صورت معنای غرب را نمیفهمد و به همین دلیل، مخالفتهای او هیچ بنیاد فکری و اندیشهیی آنگونه که خودش نیز اعتراف کرده، ندارد.
آقای کرزی خلاف آنچه که ادعا میکند، آدمِ ملی و خواهان استقلال و آزادی کشور نیست. اگر او عرقِ ملی میداشت و واقعاً مخالف حضور خارجیها در افغانستان میبود، خودش آنها را به کشور نمیآورد. فراموش نکنیم که نیروهای آیساف به دنبال درخواستِ آقای کرزی از سازمان ملل و کشورهای غربی و به ویژه امریکا وارد افغانستان شدند. آقای کرزی وقتی به دنبال سقوط رژیم طالبان رییس حکومتِ موقت شد، سربازان خارجی تنها در چهارچوب ایتلاف جهانی مبارزه با تررویسم قرار داشتند و هیچ سندی برای حضورشان در افغانستان تصویب نشده بود. نیروهای خارجی در قالب مأموریت آیساف، زمانی وارد افغانستان شدند که آقای کرزی از حضور نیروهای مقاومت در اطرافِ خود که امنیت شخصیِ او را نیز تأمین میکردند، نگران شد و از امریکاییها خواست که وارد افغانستان شوند و حتا به جای محافظانِ او برایش محافظان امریکایی بفرستند.
اکنون آقای کرزی چگونه میتواند ادعا کند که میخواهد امریکاییها را از افغانستان بیرون کند؟ از جانب دیگر، وقتی آقای کرزی میخواهد امریکاییها را از افغانستان بیرون کند، چگونه میخواهد که در برابر مخالفان مسلحِ دولت از این کشور پاسداری کند؟ آیا ما بازهم باید برگردیم به دهۀ هفتاد و مثل آن سالها از کشور خود پاسداری کنیم؟
آقای کرزی طولانیترین زمامدار این سالهای افغانستان بوده و اگر او واقعاً با دوراندیشی، عقلانیت و مسوولیت این کشور را رهبری میکرد، بدون تردید امروز ما شاهد افکندن بزرگترین بمبِ جهان در خاکِ خود نمیبودیم. اگر بخواهیم کسی را در مورد پرتابِ این بمب در آچین مقصر بدانیم، او کسی جز آقای کرزی بوده نمیتواند. چون مشکلات امروزِ افغانستان دقیقاً در سیاستهای نابخردانه و احساسیِ او ریشه دارد و نه امریکا و هر کشور دیگر. چرا به جای ملامت کردن دیگران، سرِ خود را به گریبان نکنیم و دقیقاً به ریشههای مشکلاتِ کشورمان پی نبریم؟
يک نظر
کرزی- سپنتا از تخریب لانه های تروریستی در اچین انتقاد می کندند و عوامفریبانه کرزی می گوید این ” بمب اتمی – هستوی ” بود . اولین اقدام عاجل که با تصمیم اداری عملی شده می تواند حذف نام این مدافع طالب- داعش بانی فاشیسم نوین در افغانستان از میدان هوا یی کابل می باشد. غنی – عبدالله که منحیث خاین خطاب شده اند و منحیث شرمسار در مصاحبه با نیویارک تایمز مخاطب شده اند اگر ذزه یی از آبرو و حیثیت خود دفاع کنند باید به این نوع تصمیم جامه عمل بپوشند. اسناد خیانت های زیاد وی و خانواده اش همراه با دفاع از طالب – داعش منحیث خیانت به وطن وی را قابل محاکمه منحیث خاین ملی میسازد.