احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۳ ثور ۱۳۹۶
کانت برای وارد کردن تفکرات اخلاقیاش در حوزۀ عمل قواعدی را بیان میکند و با ساختن دستگاه اخلاقی صوریِ خود معتقد است احکام اخلاقییی تصویب میشوند که اگر آنها را درونِ این دستگاه نظاممند قرار دهیم، به تناقض نرسیم.
الف) قاعدۀ اول: «هرگز نباید به شیوهیی عمل کنم که نتوانم اراده کنم که ضابطۀ رفتاری من به صورت قانون عام درآید.» که با عبارتی سادهتر میتوان گفت، من باید به نحوی رفتار کنم که بتوانم اراده کنم ضابطۀ رفتاری من، یک قاعدۀ کلی شود.
ب) قاعدۀ دوم: «چنان عمل کن که انسان را، خواه شخص خودت و خواه دیگران را، همواره غایت بدانی نه هرگز صرفاً وسیله.»
ج) قاعدۀ سوم: «همۀ رابطههای ناشی از قانونگذاری خود ما باید با یک ملکوت امکانی غایات چنان هماهنگ باشد که گویی آن ملکوت ملک طبیعت است.»
این سه قاعده اساس صدق و کذب احکام اخلاقی کانت را تشکیل میدهند و هر حکمی برای رسیدن به یک قانون اخلاقی عام و جامع، باید از این سه قاعده به سلامت عبور کند. ولی نکتۀ بسیار مهمِ دیگری که بنده روی آن تأکید دارم، بحث اراده، اختیار و آزادی در دستگاه اخلاقی کانت است.
کانت «خودمختاری اراده» را اصل اعلای اخلاقی مینامد و معتقد است این اصل، یگانه اصل کلیۀ قوانین اخلاقی است و عدم حاکمیت اراده را منشای همۀ مفاسد اخلاقی تلقی میکند. در منظر او، ابتدا خودمختاری اراده باید ما را قانع کند که از احکام اخلاقی تبعیت کنیم و در نهایت، اخلاق است که بازمیگردد به اراده. در نظر کانت، امر مطلق یا امکان اخلاقی که به همان گذارۀ تألیفی ماتقدم باز میگردد، تنها در زیر سایۀ اراده معنا پیدا میکند و آزادی، شرط ورودی امکان امر مطلق است و این اثبات آزادی انسان از طریق عمل است.
اخلاق کانتی و اتانازی غیرداوطلبانه
برای بررسی اتانازی در دستگاه اخلاقی کانت، ابتدا از بین تقسیمبندی اتانازی به سراغ اتانازی غیرداوطلبانه میرویم. در اتانازی غیرداوطلبانه، شخص الف که در شرایط خاص (به هوش نبودن، مریضی غیرقابل علاج، درد و رنج و عذاب…) قرار دارد، با صلاحدید شخص ب از بین میرود. اگر بخواهیم این عمل را با استفاده از قاعدۀ اول کانت به صورت یک قاعدۀ کلی و عمومی دربیاوریم، باید ببینیم شامل چه نکاتی در این نظام اخلاقی خواهد شد.
چون طبق تعاریف کانت، فرد الف فاقد اختیار در این عمل است و در این حال خواست و ارادۀ شخص ب مطرح میشود، پس عمل شخص ب مدنظر ماست. آیا وقتی شخص ب عمل اتانازی را روی فرد الف با آن شرایط خاص انجام میدهد، میتواند اراده کند که رفتارش به صورت قانون عام درآید؟
یعنی هرگاه فرد بیماری با چنین شرایط خاصی وجود داشت، فرد دیگری میتواند بدون در نظر گرفتن خواست فرد بیمار، او را از بین ببرد؟
حال چه نکاتی شامل این رفتار خواهد شد. فرد ب چون تنها به خواست و ارادۀ خود احاطه دارد نه عموم مردم، پس نمیتواند از کلی و عام شدنِ چنین عملی سخن گوید. و از همه مهمتر این است که با کلی و عمومی شدن چنین عملی، شرط اصل اراده که جزو اصل اعلای اخلاقی کانت در اخلاق است، نقض میشود.
در حالاتی دیگر با در نظر گرفتنِ چنین قانونی در جامعه، به نوعی قاعدۀ دوم کانت که تأکیدی بر حفظ کرامت انسانی است نیز زیر پا نهاده میشود. از سوی دیگر، وجود این قانون در جامعه چنین دیدی را متصور میسازد که تلاش بیشتر برای نجات بیماران و مداوای بیماریهای سختتر در بین پزشکان از بین برود و از اینرو ترس و ناامیدی در وجود بیماران و انسانها بیشتر شود که هم ضعف پزشکی را و هم بدبینیِ مردم به نظام پزشکی را به دنبال خواهد داشت. و این با اصل کرامت انسانی و احترام به آن در قاعدۀ دومِ کانت جور درنمیآید.
اخلاق کانتی و اتانازی اضطراری
از طرفی، اتانازی اضطراری هم شامل همین نکات میشود البته با این نکتۀ اضافی که در شکل قانون عام، آیا تشخیص شرایط اضطراری برای تمام افراد و در تمام حالات امکانپذیر است یا خیر؟
اخلاق کانتی و اتانازی داوطلبانه
اما اتانازی داوطلبانه، شرایط دیگری را در این دستگاه شامل میشود. یعنی وقتی شخص الف به وسیلۀ شخص ب و با پیشنهاد و درخواست شخص الف از بین برود. در این گزاره چون خواست و ارادۀ شخصِ مریض مطرح است، پس قاعدۀ اولِ کانت شامل عمل شخصِ او میشود یعنی هر گاه شخصی با این شرایط خاص مثل بیماری غیرقابل علاج و درد و رنج و عذاب بسیار و… خواستار تسریع در مرگ خود بود، میتوان به درخواستِ او عمل کرد. این قانون با مطرح کردن ارادۀ خود بیمار و با قید زدن به وسیلۀ آن به این عمل، آن را بسیار محدود میکند. یعنی انجام عمل اتانازی تمام و کمال در گروِ ارادۀ فردی است که عمل اتانازی میخواهد روی آن انجام شود. در این قانون حاکمیت ارادۀ آزاد را در قبال جان خود فرد شاهد هستیم. پس این قانون قابل کنترل توسط ارادۀ فرد بیمار است و از این حیث دچار اشکال و تناقض در قاعدۀ اول نخواهد شد.
اما از سوی دیگر، چنین دیدی وجود دارد که چون اتانازی داوطلبانه زیرمجموعۀ عمل «خودکشی» قرار میگیرد، با توجه به قاعدۀ کرامت انسانی به عنوان نکتۀ برجستۀ این دستگاه اخلاقی، هر نوع خودکشی عمل غیراخلاقی محسوب میشود، چون از نادیده گرفتن کرامت انسانی سرچشمه میگیرد. اما با بررسی بیشتر روی جملۀ آخر و اینکه آیا واقعاً عمل اتانازی داوطلبانه که برای تسکین درد و رنج بیمار و به خواست و ارادۀ خود بیمار انجام میشود، حاکی از نادیده گرفتنِ کرامت انسانی است؟
الف) نکتۀ اول در اینباره این است که عمل اتانازی داوطلبانه اگر از نوع غیرفعال آن باشد، چون تنها ارادۀ خود بیمار در ادامۀ زندهگی او دخیل میشود و نه دیگری، با تکیه بر اصل خودآیینی اراده که تنسیقهای چندگانۀ کانت از آن سرچشمه میگیرد، امری کاملاً معقول و اخلاقی محسوب میشود. چون قاعدۀ کرامت انسانی وابسته و برخاسته از این اصل اساسی است و با مقدم شمردنِ تعین اراده بر کرامت انسانی، عمل اتانازی داوطلبانه دیگر عملی غیراخلاقی به حساب نمیآید.
ب) نکتۀ دوم این است که عمل اتانازی داوطلبانه چه از نوع فعال و چه از نوع غیرفعال آن، با توجه به اوضاع و شرایط وخیمی که بیمار در آن قرار دارد، برای تسکین درد و در سمتوسوی رحم و شفقت نسبت به بیمار است که انجام میشود و در تمام این حالات، شخص خود بیمار مطرح است، پس کرامت انسانی یکی از مشخصههای این عمل محسوب میشود نه نادیده گرفتنِ آن.
نتیجه:
نتیجهیی که در این بررسی به آن میرسیم، موجه دانستنِ عمل اتانازی داوطلبانۀ غیرفعال است با استناد بر نظر کانت مبنی بر امکان اخلاقی زیر سایۀ ارادۀ آزاد. اما آنچه نظام اخلاقی کانت در این حوزه از پاسخگویی به آن باز میماند، در دوراهیهای تضاد اخلاقی خودش را آشکار میکند. به عنوان نمونه: شرایطی را متصور میشویم که بیماری به علت کما چند ماه است زندهگی خود را با دستگاه تنفسی مصنوعی ادامه میدهد. بیمار دیگری به علت حادثۀ رانندهگی به بیمارستان آورده میشود. وجود دستگاه تنفس مصنوعی طبق نظر پزشکان جان فرد را نجات میدهد. در بخش «آی.سی.یو»ی بیمارستان، تخت خالی دیگری وجود ندارد و نیاز به دستگاه مکانیکی الزامی است. آیا میتوان بیمار اول را از دستگاه جدا کرد و با اتصال دستگاه به بیمار دوم، جان او را نجات داد؟
در چنین شرایطی است که نظام اخلاقی کانت، هیچ راهحل و انتخابی پیش روی ما نمیگذارد.
منابع:
۱ـ سروش دباغ، درس گفتارهایی در فلسفۀ اخلاق، تهران، صراط، ۱۳۸۸، بخش دوم؛ اخلاق هنجاری
۲ـ سروش دباغ، امر اخلاقی امر متعالی، تهران، کتاب پارسه، ۱۳۸۸، فصل سوم
۳ـ ایمانوئل کانت، نقد عقل عملی، ترجمۀ انشاءالله رحمتی، تهران، نورالثقلین، ۱۳۸۵
۴ـ ایمانوئل کانت، درسهای فلسفۀ اخلاق، ترجمۀ منوچهر صانعی درهبیدی، تهران، نقش و نگار، ۱۳۷۸
۵ـ ایمانوئل کانت، بنیاد مابعدالطبیعۀ اخلاق، ترجمۀ حمید عنایت و علی قیصری، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۹
۶ـ راجر سیلوان، اخلاق در فلسفۀ کانت، ترجمۀ عزتالله فولادوند، تهران، طرح نو، ۱۳۸۰
۷ـ علیرضا پارساپور و احمدرضا همتی، نوشتاری پیرامون اتانازی، پیش نویس شماره۲
Dabbagh, K. Aramesh(۲۰۰۹)
۸ s. the compatibility between Shiite and Kantian approach to passive licensee (voluntary euthanasia Tehran University)
۹ R. Cohn Almagor (۲۰۰۱)the rithe to die with dignity –passive and active euthanasia (Rutgers university press)
Comments are closed.