احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۰ ثور ۱۳۹۶
دیروز گلبدین حکمتیار از رهبرانِ پیشینِ جهادی و یکی از چهرههای ناراضی از نظامهای پساکمونیستی، سرانجام از پاکستان به افغانستان رسید و در ولایت لغمان در میانِ دهها تن از هوادارانش سخنرانی کرد و ظاهراً به روند صلح پیوست. این دومینبار در بیستوپنج سالِ اخیر است که آقای حکمتیار به روند صلح میپیوندد. بار نخست پس از راکتبارانِ چندینسالۀ کابل، سرانجام به دولت استاد ربانی تسلیم شد اما دوباره به صف طالبان پیوست. اما اینبار آقای حکمتیار باز از صلح سخن گفته و طالبان را نیز به صلح دعوت کرده است. در عین حال، او حرفهایی به زبان رانده که میتواند برای مردم نگرانکننده باشد.
سخنان متضادِ حکمتیار دربارۀ صلح و جنگِ دولت به گونهیی بود که نشان داد که او هنوز هم برنامههایِ خشنی در ذهن دارد. او در بخشی از سخنانش، دولت افغانستان را «نهادهای عاریتی» خواند و گفت وقتیکه به شوروی تسلیم نشده باشم، به این نهادِ عاریتیِ دیگران هم تسلیم نشدهام. او در عین حال به روسیه به عنوان وارث شوروی، اخطار داد که نباید در تلاشِ ایجاد یک دولتِ دستنشانده در افغانستان باشد.
آقای حکمتیار در برابرِ رسانهها نیز سخن گفت، از تأثیر زبانیِ آنها انتقاد کرد و از رسانهها خواست که حداقل قانون را مراعات کنند؛ او بر اجرایی شدنِ یکی از مادههای قابلِ بحث و جعلی در قانون اساسی که در آن از «ترمینالوژی ملی» یاد شده است، تأکید کرد و خواستار عملی شدنِ آن شد.
با این حساب، آقای حکمتیار هنوز نیامده به کابل، یک بارِ دیگر به مباحثِ زبانی اشاره کرد و با تمسک به ترمینالوژی ملی، در واقع در برابرِ استفاده از کلمههای «دانشگاه»، «دانشکده»، «دانشجو» و «دانشمند» و برخی اصطلاحات دیگرِ فارسی دری قرار گرفت. بدون شک این نوع برخوردِ او با رسانهها، برخاسته از دو رویکرد است: رویکرد اول، نگاه قومی و تعصبآلودِ حکمتیار به همۀ مباحث، حتا دایرۀ واژهگانیِ رسانهها و مردم است که به شکل بیپرده آن را بیان داشت؛ و رویکرد دوم، اندیشۀ آزادیکُشِ او در برابرِ رسانهها و بلندگوهایِ مردمییی است که میتوانند از امروز و گذشتۀ او انتقاد کنند.
«مزدور بیگانه» خواندنِ رسانهها و یادآوریِ او از نشرِ سریالها و رقص و آواز در رسانههای تصویری، به عنوان یک هشدارِ بسیار قوی برای رسانهها قابل توجه و تأمل است. ظاهراً او تلاش میکند رسانهها را از همین اکنون زیر ساتورِ تهدید و سانسورِ خود قرار دهد تا گذشتۀ او را به یاد نیاورند.
از جانب دیگر، الگو قرار دادنِ حکومتِ سلطان محمود غزنوی و احمدشاه درانی توسط حکمتیار و حسرتِ فراوان بر آنها، نگاه او را به سیاست همچنان یک نگاهِ تند و استیلاگر نشان میدهد و بازگو میدارد که آقای حکمتیار هنوز در جهانِ پیشین زندهگی میکند و تحولاتِ چندصدسالۀ جهان و منطقه و افغانستان را به رسمیت نشاخته است.
در یک قضاوتِ مقدماتی، دیده میشود که در بینش و منشِ آقای حکمتیار نسبت به گذشته، تغییر و اصلاحِ جدییی به میان نیامده است؛ اما اینکه بخواهیم بهصورتِ قاطع دربارۀ شومی یا مبارکیِ بازگشتِ این شخصیت به کشور حُکم صادر کنیم، کمی زود از وقت به نظر میرسد. به هر حال، آقای غنی و دولتِ موجود هدفهایی زیادی از آوردنِ آقای حکمتیار در سر دارند و تعهداتی نیز دو جانب برای اصلاحِ امورِ کشور به یکدیگر سپرده و امضا کردهاند. البته نقشِ پاکستان و امریکا نیز در آیندۀ این تعهدات مهم ارزیابی میشود. انتظار مردم این است که آقای غنی، حکمتیار، امریکاییها و پاکستانیها از بحثِ صلح معرکهیی تازه علیه ثباتِ نیمبندِ افغانستان نسازند. مردم از آقای حکمتیار توقع دارند که با گذشتۀ خشنِ خود و خطگیری از منافعِ استخباراتیِ پاکستان وداع بگوید و بهراستی در مسیرِ صلح و آبادیِ افغانستان قدم بگذارد.
يک نظر
باید این اجنت آی اس آی گلبدین را سخت تحت نظر داشت .آمدن شوم وی به کابل بر خلاف خوش بینی ها پیامد خوبی ندارد. در بیانیه نخستین خود شیعه ستیزی ، تمر کز گرا یی ” بخوانیدش حا کمیت مطلق پشتون ” و ایدیولوژی زدگی اخوانیت منحوس خود را بر ضد تمام ارزش های مندرجه ازادی های اساسی بشر و نظم مبتنی بر کثرت گرا یی سیاسی نشان داد. امکان دارد این اوراد خوانی دینی انحرافی عده یی از اخوانی های دیگر سازمان های به اصطلاح ” اسلامی ” را فریفته و مجذوب خود سازد.
افزون بر همه و مهمتر از همه پشتونیست های چپ و راست در وجود وی و طالب طلیعه حا کمیت مطلق خود را میبینند. اقوام غیر پشتون به ویژه برادران اوزبیک وهزاره بدانند که دیگر فریب این منحوسان را از کرزی گرفته تا غنی و گلبدین نخورند و صفوف خود را از لحاظ سیاسی و مدنی منسجم و ، با تاجیکان و پشتون های معقول وطندوست ، فشرده تر سازند تا این اجنت های آی اس آی کا جی بی را نا کام سازند.
بیانیه اخیر پدرام عده یی از حقا یق را بیان می کند اما شعار های به اصطلاح انقلابی ” ضد اشغال ” وی شعار های کهنه جنگ سرد می باشد باید با وا قع بینی نظم جهانی و منطقوی را درک و در صدد دوست خارجی شد. شعار های جذاب نمی تواند پاسخ باشد . بلی همت مقاومتگران ما برای شکست پروژه های بیرونی در گذشته اهمیت داشت اما دریافت سلاح ها و به ویژه ستنگر مسیر مبارزات آزادی خوا هانه را فراهم ساخت و امروز هم به چنین حمایتی نیازمندیم.
باید با دوستان خارجی استدلال نمود نه با سر دادن طعنه و شعار مرده باد. دوستان خارجی را باید از نا کامی ساختن دولت – ملت بر محور پشتونیسم که درین ۱۴ سال اخیر تعقیب شده آگاه ساخت. مجریان این سیاست یا مریض روانی بودند مثل کرزی- غنی و یا این حکمتیار امروزی که یک سادیست ایدیولوژی زده شدید همانند ستالینیست های چپ دهه سی سده گذشته می باشد با قساوت و بی رحمی بیشتر.