صلح با حکمتیار و افزایش نیروهای امریکایی به خواهش غنی

گزارشگر:احمد ایمان لکوزی/ سه شنبه 2 جوزا 1396 - ۰۱ جوزا ۱۳۹۶

در این روزها طرح افزایش نیروهای بیشتر نظامی روی میز رییس‌جمهور جدید امریکا قرار دارد. این افزایش نیرو به دنبال نشر سیاست خروج نیروهای امریکایی از افغانستان تا پایان سال ۲۰۱۷ بوده است. اکنون رقمی که رسانه‌ها از این افزایش ارایه می‌کنند متفاوت است اما بین سی تاپنجاه هزار mandegar-3سرباز گفته شده است. یک افزایش پنج هزار نفری هم به خاطر کمک در عرصه آموزش و نیروهای نظامی افغانستان هم به گونه مشخص روی میز عمل قرار دارد. منابع امریکایی گفته‌اند که ترامپ طرح اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان را بازبینی می‌کند و در صورت نیاز شمار سربازان امریکایی در این کشور را افزایش می‌دهد. بربنیاد گزارش‌ها دونالد ترامپ، رییس‌جمهور امریکا در تماس تلفنی‌اش در ماه دسامبر به رییس‌جمهور غنی گفته است که در نظر دارد تا در صورت ضرورت، نیروهای بیشتری به افغانستان بفرستد. برخی منابع گفته اند که افزایش نیروهای نظامی امریکایی به درخواست رییس‌جمهور غنی بوده است و در این صورت این افغانستان است که نیاز حضور سربازان بیشتر امریکایی را مطرح کرده است. به نظر میرسد که هدف از این افزایش نیرو، حمایت دولت افغانستان و نظام موجود است تا در برابر حمله‌های مشترک داعش و طالب از هم نپاشد. به همین دلیل افزایش نیروی نظامی امریکایی در افغانستان درست زمانی صورت می‌گیرد که ترامپ بارها گفته بود هزینه کمک‌های خارجی امریکا را کاهش خواهد داد و آن را برای اشتغال‌زایی در داخل امریکا مصرف خواهد کرد؛ اما تاکنون به‌صورت رسمی هیچ طرح مشخصی در مورد جنگ ۱۵ ساله امریکا در افغانستان ارایه نشده و فقط تلاش برای حفظ وضعیت موجود ادامه دارد.
این در حالی است که یکی از رهبران مخالف دولت افغانستان تازه وارد روند صلح شده است و مدعی است که با آمدن او به افغانستان، امریکایی‌ها از کشور خارج می‌شوند. گل بدین حکمیتار و هیات رسمی او بارها گفته اند که به این دلیل به روند صلح پیوسته اند که امریکایی‌ها از افغانستان میروند اما امریکا هیچ گاهی چنین عزمی را اعلام نکرده است و اکنون هم دقیق می‌بینیم که عکس آن جریان دارد. به نظر میرسد که گلبدین حکمتیار با حضور نیروهای نظامی امریکا در کشور موافق است و دیگر مشکلی با این قضیه ندارد. یعنی چنین نیست که افزایش نیروی نظامی امریکا در افغانستان، دوباره حکمتیار را به پیشاور پاکستان و یاهم کراچی یا شمشتو برگرداند. با آن‌هم این سوال مطرح می‌گردد که: «آیا پیوستنِ گلبدین حکمتیار به دولت، آنهم در شرایطی که امریکایی‌ها دوباره به افغانستان افزایش نیرو می‌دهند کمکی به صلح خواهد کرد و یا خیر؟»؛ پرسشی که باید پاسخِ آن را در نیاتِ حکومتِ پاکستان، مخصوصاً سازمان استخباراتیِ آن کشور جست‌وجو کرد. زیرا آقای حکمتیار چنان‌که که به همه‌گان معلوم است، روابط بسیار نزدیک و دیرینه با سازمان استخباراتی پاکستان دارد و از طرفِ آن سازمان در گذشته به شدت حمایت می‌شده است و حالا هم تفاهم پاکستان با امریکا روی هر موضع گیری او تاثیر خواهد گذاشت. آقای حکمتیار حالا در کابل و در سایه دولتی به سر می‌برد که با حمایت امریکا روی پا ایستاده است. بنابراین بسیار بعید به نظر می‌رسد که آقای حکمتیار در این شرایط معترض موثر برای تغییر موضع امریکا باشد. با این حساب آقای حکمتیار در کنار آقای غنی از شریکان دیگر امریکا در افغانستان خواهد بود. این نشان می‌دهد رویارویی حکمتیار با امریکا بحثی بسیار جدی نبوده و این دو رفیق هم بوده اند.
به هرصورت، حالا حضور آقای حکمتیار در افغانستان یک امر مثبت است به شرطی که او بتواند به نفع ثبات منجر شود. اگر او در مسیر برنامه‌های اختلاف برانگیز و خطرناک قومی و سیاسی که طی پروژه‌ها و برنامه‌های استخباراتی عملی می‌شوند، قرار بیگرد در آن صورت کشور به سمت بحران‌هایی خواهد رفت که به سختی از آن عبور کرده بود. حالا این امریکا باید به پاکستان هم تفهیم کند که آقای حکمتیار را در روند جنگ تشویق نسازد و خود امریکا نیز باید این روند آغاز شده را به خوبی حمایت کند و نباید روند صلح و پیوستن مخالفین به دولت و کشور مقدماتی را یک سلسله بازی هایی باشد که افغانستان در آتش آن برای سال‌های دیگر بسوزد. آقای غنی نیز این را درک کند که از حکمیار به عنوان یک ابزار فشار در برابر دیگران استفاده کرده نمی‌تواند. در عین

حال کاملاً بدیهی‌ست که حزب اسلامی از دولت وحدت ملی در بدل توقفِ عملیات‌های انتحاری و انفجاری‌اش، و آمدن حکمتیار به کابل متیازاتی دیگری هم می‌طلبد. اما امریکا و حکومت وحدت ملی باید متوجه باشد که اگر ناسنجیده و یا از روی خوش‌بینی خواست‌های این گروه عملی شوند و این گره به هیچ شرطی عمل نکند، اشتباه بزرگی را مرتکب شده اند. در این صورت، حضور هوادارانِ گروه حکمتیار در دولت افغانستان در صورتی که تضمینی برای قطع روابط حکمتیار با آی اس آی وجود نداشته باشد، می‌تواند نفوذ و حضور آی‌اس‌آی را در دولتِ افغانستان بیشتر سازد. این درحالی‌ست که هم‌اکنون موجودیت ستون پنجم در دولت افغانستان، سیاست‌ها و عملکردهای دولت وحدت ملی را در امر مبارزه علیه تروریسم زیر سوال برده است و در چنین صورت شرایطی افزایش نیورهای چندین هزار نفری و یا ده‌ها هزار نفری امریکایی هم نمی‌تواند به نفع ثبات و امنیت منجر شود. زیرا هدف اصلی پاکستان، بی‌ثبات نگه داشتنِ دولت افغانستان است و انجام عملیات‌های انتحاری و حملاتِ گروهی از بیرون و نفوذ و حضور ستون پنجم در درون دولت، می‌تواند این هدفِ پاکستان را بهتر برآورده سازد. از این‌رو حکومت وحدت ملی برای خنثا ساختن این هدف پاکستان، هم‌زمان با افزایش نیورهای نظامی امریکایی باید تدابیری را جهت پاک‌سازی دولت از وجود جاسوسان و عناصر مربوط به آی‌اس‌آی روی دست بگیرد. نفوذ و حضور این عناصر در ساختار نظام از طریق مشارکت سیاسی درحالی‌که هیچ تضمینی از قطع روابط این گروه‌ها با استخبارات منطقه وجود ندارد، می‌تواند به جنگِ استخباراتی در افغانستان که عمده‌ترین چالش برای دولت افغانستان به شمار می‌آید، شدت بخشد. افزایش نیروهای امریکایی در چنین شرایطی و چنین موقعیتی ابعاد تازه تری را به جنگ افغانستان خواهد گشود. بنابرین برای امریکا زیبنده است که از روند صلح در افغانستان حمایت کند و بعد به تقویت نیروهای داخلی کمک کند تا افزایش نیروهای امریکایی. زیرا آمدن و پیوستن آقای حکمتیار به روند صلح ثابت می‌کند که طالبان هم می‌توانند روزی با همین دولت مذاکره کنند و همان متغیرهایی که پای حکمت‌یار را به کابل کشانده است می‌تواند پای ملا هیبت‌الله را هم به کابل بشکاند. اما مهم این است که روند صلح صادقانه دنبال شود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.