گزارشگر:خواجه بشيراحمد انصاری - ۲۰ قوس ۱۳۹۱
بخش هشتم
مذهبی انتقامجو:
خوارج به عنوان گروهی بدوی و مشحون از فرهنگ قبیلهیی، سرشار از روحیه انتقام بودهاند. ابن کثیر در البدایه والنهایه خویش حکایت ترور خلیفه چهارم را اینطور روایت نموده است: «روزی سه تن از خوارج هر یک عبدالرحمن بن عمرو کندی (عبدالرحمن بن ملجم)، برک بن عبدالله تمیمی و عمرو بن برک تمیمی با هم نشسته و کشتهگان جنگ نهروان را به یاد آورده و غصه میخوردند. آنها میگفتند که پس از مرگ خوارج نهروان، زندهگی دیگر معنایی ندارد و باید انتقامشان را گرفت. عبدالرحمن بن ملجم به کوفه پایتخت علی رفت و در آن شهر به گروهی از خوارج سر خورد که نشسته بودند و یاد کشتهگان جنگ نهروان را مینمودند. در همین اثنا زنی زیبا به نام قطام بنت شحنه وارد مسجد شد که پدر و برادرش در جنگ نهروان از سوی سربازان علی (رض) کشته شده بودند. زمانی که عبدالرحمن بن ملجم آن زن را دید، عقل از دست داد و هدفی را که بهخاطرش وارد کوفه شده بود، از یاد برد. ابن ملجم از قطام طلبگاری نمود و قطام بر او شرط گذاشت تا مهرش را سه هزار درهم پرداخته، خادم و کنیزی در اختیارش قرار داده و علی بن ابیطالب را به قتل رساند. ابن ملجم در پاسخ گفت که او اساساً برای کشتن علی به کوفه آمده است. قطام و ابن ملجم ازدواج نمودند و آتش شهوت با سوز انتقام درهم آمیخت و برنامه مشترکشان جامه عمل پوشید. ابن ملجم گفت میروم در مسجد پنهان میشوم و زمانی که خلیفه چهارم وارد مسجد شد، بر او حمله میکنم؛ اگر او را کشتم و موفق به فرار شدم، انتقام خود را گرفتهام و اگر کشته شوم، آنچه نزد خداست، بهتر از این جهان است».
میبینیم که انگیزه اصلی ترور علی بن ابیطالب انتقام بوده است، انتقامی که از دو منبع آب میخورد؛ یکی عبدالرحمن بن ملجم و دیگرش قطام بنت شحنه.
عبد الله بن وهب الراسبی، نخستین امیرالمؤمنین خوارج، در شعری که خود سروده، مبدای جاهلیِ انتقام را چنین نهادینه ساخته است:
«أنا بن وهب الراسبی الشاری
أضرب فی القوم لأخذ الثـأر»
به این معنی که: من عبدالله فرزند راسبی هستم که روحم را به خداوند فروختهام و با دشمنم بهخاطر گرفتن انتقام میجنگم.
ابن کثیر قاتلان عثمان بن عفان را خوارج میداند. عمرو بن حمق یکی از همین خوارج است که وارد خانه عثمان بن عفان شده، بر سینهاش نشست و بر او نُه ضربه وارد نمود و سپس گفت: سه ضربه آن را بهخاطر خدا وارد آوردهام و شش ضربه دیگر را بهخاطر انتقامی که بر ضد او در سینه داشتم.
اخبار و اظهارات نمایندهگان، رهبران و سخنگویانِ طالبان نیز بیانگرِ اهمیت انتقامجویی در استراتژیِ این گروه به شمار رفته و غریزه انتقام از انگیزههای مهم فعالیتهای جنگی خوارجِ معاصر در افغانستان و کشورهای خاورمیانه به حساب میآید. اخبار عملیات انتقامیِ آنها که شب و روز به گوش ما رسانیده میشود، در آخرینشان که پیام عیدی ملاعمر به مناسبت عید فطر امسال میباشد نیز سخن از انتقام رفته است.
هرگاه به زندهگی و هدایاتِ پیامبر اسلام نگاهی بیافگنیم، جایی برای انتقام نخواهیم یافت. در حالی که حمزه عم پیامبر قربانی انگیزه انتقام گردید و جگرش را مکیدند، او نه حرف از انتقام زد و نه دست به انتقام یازید. اسلام میان انگیزههای روانی حب و بغض، خطی فاصل کشیده و مخالف آمیختنِ اهداف دین با انگیزههای شخصی است.
بینوایانی عقدهمند:
خوارج نخستین از میان بینوایان و گرسنهگان جامعه سر بلند نمودند. زمانی که اسلام ظهور نمود، پیروان آن یا از فرزندان قریش تشکیل شده بود که مردمی تجارتپیشه و جهاندیده بودند و یا آنکه مربوط به اوس و خزرج بودند که در زمینه زراعت و باغداری شهرت داشتند، و یا هم اینکه بردهگانی بودند جهاندیده و متمدن که از ایران، مناطق افغانستان امروزی، حبشه، مصر، جوامع افریقایی و سایر نقاط به جزیره عربستان آورده شده بودند که در سایه اسلام، خود به رهبری جوامع و ثروت و مقام دست یافتند. قرآن کریم خود در سوره یکصدوششمِ خویش از سفر تجارت زمستانی «رحلهالشتاء» و سفر تجارت تابستانی «والصیف» قریش به نیکی یاد نموده است. در آن سوی طبقات اجتماعی یاد شده، قبایل بیابانگردی قرار داشت که فهمی اندک از جهان داشته و تمامی هستوبودشان در خیمه و شتر خلاصه میگردید. این گروه یا ایمان نیاوردند و یا آنکه خیلی دیر مسلمان شدند. این قبایل همین که میدیدند اوضاع فرهنگی، علمی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی قریشیهای مسلمان، اوس، خزرج و سایر مسلمانانِ پیشین در اثر انقلاب پیامبر به مراتب بهتر گردیده است بخل، حسد، عقده و کینه وجودشان را فرا میگرفت و چون بمبی هر لحظه آماده انفجار میگردید. گرسنهگی و تنگدستی از یکسو، خشکی و خشونت صحرا از سوی دیگر، دوری از فرصتها و منابع آموزش از دیگرسو و بهتر شدنِ اوضاع زندهگی مسلمانانِ پیشین در برابر چشم ایشان که اساساً مربوط به قبایل دیگر بودند، فضا را برای انفجاری تمامعیار آماده میساخت. بالاخره این فعل و انفعال اجتماعی در کوره سوزان صحراهای نجد و جنوب جزیرهالعرب سرعت گرفت و منجر به انفجاری شد که صدای مهیبِ آن از پشت دیوار تاریخ تا هنوز به گوش میرسد. آری! لحظه صفر فرا رسید و عناصری خشک دماغ، متکبر، جنگجو، نادان، متهور، متعصب، ماجراجو، بینوا و زاهد چون سمارق سر برافراشتند و طرحی را ریختند که به نام خوارج شهرت حاصل نمود و تا امروز، روح اسلام و قلب تمدن انسانی را میآزارد.
Comments are closed.