احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:نورالله ولیزاده/ یک شنبه 14 جوزا 1396 - ۱۳ جوزا ۱۳۹۶
در پیوند به رویدادهای دیروز، گفتنی زیاد است که اگر همهاش یکجا شود، از حد نوشتۀ فیسبوکی زیاد است. بناً به ابعاد این رویدادها به صورت جداگانه باید پرداخت:
نکتۀ اول
از تیم سیاسییی که دزدانه و جاعلانه وارد ارگ شده است، نباید انتظار آن را داشت که به ارزشهای مدنی و مردمی احترام قایل شود. چه رسد به اینکه به خواست معترضان، استعفایی در کار باشد!
پی پی اس، یا همان گاردهای رییس جمهوری، جدایی از نظام امنیتی افغانستان است. آنان مثل گاردهای یک شرکت خصوصی رویه میکنند. آنان فکر میکنند که محافظان یک بانک هستند. هرگونه تجمع در اطراف بانک را چوربانک تعبیر میکنند و حاضراند که به رروی هر کسی گلولهباری کنند. آنان حتا در صورت نیاز، بر روی نیروهای امنیتی افغانستان نیز گلولهباری میکنند. آنان طوری تربیه شدهاند که به هیچکس اعتماد نکنند. رییس این گاردها که در هر نهاد امنیتی برود، پیش از پیش پی پی اس، تمام تفنگداران آن نهاد را خلع سلاح میکند.
نکتۀ دوم
آتشگشودن بالای مظاهرهکنندهگان، نشانۀ ترس و جبن ارگ است. ضربالمثلی است که میگویند: «کلاه دزد از دور میسوزد»! ارگنشینان که دزدانه به ارگ راه یافتهاند و حضور خود در قدرت را فاقد عقبۀ حمایتی مردمی میدانند، هر تجمع مردمی را «مصادره مال دزدی شده» تعبیر میکنند و از این بابت در برابر هرگونه از این حرکتها واکنش خشمگینانه نشان میدهند. مثل سگی که بالای لاش«سرخ» آمده باشد!
نکتۀ سوم
میان ارگ و حکومت باید قایل به تفکیک شد. نباید گفت که حکومت بالای مردم آتش گشود. باید گفت که ارگ بالای مردم آتش گشود. نباید گفت که نیروهای امنیتی بالای مردم آتش گشود. باید گفت که محافظان رییسجمهوری بالای مردم آتش گشودند. در میان نیروهای امنیتی و حکومتیها هزاران انسانی هست که قلبش بابت آتشباری بالای مردم آتش گرفته است. من شخصاً هر شلیکی بر مردم را شلیک بر سینۀ خودم احساس میکردم. مثل من هزاران فرد دیگر در حکومت افغانستان است که از ریختن خون مظاهرهچیان شوکه شدهاند.
به بیان دیگر، عناصر مردمی در حکومت زیاد است و نباید همه را اجیران غنی و عبدالله تصور کرد. این حکومت برآیند رأی مردم است. من عمیقاً شرمندهام از اینکه از نشانی حکومت بر روی مردم آتش گشوده است. این نظام و حکومت ثمره تلاش و مبارزه مردم افغانستان در برابر انواع جهالت، تروریسم و مزدوری است.
اگر بگوییم که آتشباری بالای مردم، کار حکومتیها بوده، در واقع به نفع ارگنشینان سخن گفتهایم. آناناند که از بالا به پایین در صدد قرار دادن حکومت منحیث یک صف واحد در برابر مردماند. نباید به متقضای میل آنان کار کنیم. حکومت منحیث یک کلیت واحد علیه مردم قرار ندارد. این باید واضح باشد. این که هرم قدرت به وسیلۀ عناصر ضد مردمی غصب شده، بحث جداست.
نکتۀ چهارم
ارگ از آنرو بیمحابا بر روی تظاهرکنندهگان دیروز آتش گشود که آنان خودجوش به میدان آمدند و از طریق چینلهایی که حکومت به رسمیت میشناسد، وارد نشدند. اگر تظاهرات دیروز را یک جناح سیاسی نیرومند رهبری میکرد، حکومت جرأت آتشباری را نمیکرد.
این نشان میدهد که ارگ خواسته ناخواسته، مسیر اعتراضهای مردمی را وارد چارچوبهای سنتییی میکند که این چارچوبها غالباً قومی و سمتی دانسته میشود که البته در عینحال این چارچوبها از اپیدمیهای عمدۀ فرهنگ سیاسی عقیم افغانستان است.
اگر ارگنشینان کمی شعورمندانه رفتار میکردند، باید تظاهرات کنندهگان دیروز را میدان میدادند تا نخستین گامها در جهت بیرون شدن سیاست از مسیرهای انحرافی برداشته میشد.
نکتۀ پنجم
متحدان غربی افغانستان، به ویژه امریکاییها بدانند که نظام دموکراتیکی که در کابل بنا کردهاند، مرتجع و سرکوبگر شده و سربازان امریکایی امروزه از نظامی در این گوشۀ دنیا دفاع میکنند که به اصول و مبانی دموکراتیک و مدنی آشکارا اهانت میکند و این خلاف ارزشهای اخلاقییی است که امریکاییها خود را مدافع آن در سراسر جهان میدانند و بابت آن قربانیهای بیشماری دادهاند!
نکتۀ ششم
اگر کسانی فکر میکنند که اینگونه حرکتها بینتیجه است، اشتباه میکنند. من دیروز از تلویزیونهای هوادار ارگ و زبانخشکی کارشناسان توجیهکنندۀ سیاستهای ارگ در این تلویزیونها فهیدم که چه ترس و هراسی آن اردوگاه را فراگرفته بود.
هیچ حرکت جمعی بینتیجه بوده نمیتواند. ما بخواهیم، نخواهیم، قربانیان روند ابهامآلودی هستیم که یک سرش تروریسم نام دارد و یک سرش فاشیسم. همهروزه دها تن در قربانیگاهی که اینها ساختهاند، قربانی میدهیم، اما قربانی دادن به شکل دیروزیاش، در دل دشمنان ترس و واهمه ایجاد میکند. نباید اینگونه حرکتها با گفتن این جملۀ سادهلوحانه و البته مغرضانه که فایده ندارد، مختومه اعلام شود.
جنبش روشنایی میتواند الهامبخش باشد. از جنبش روشنایی حکومت زیاد میهراسد و منابعی در حکومت میگویند که توجه نکردن به خواستهای این جنبش را حکومت یک اشتباه بزرگ میداند و از آن به شدت نادم است. چون جنبش روشنایی، پیگیری شد و قرار است پیگیری شود.
نکتۀ هفتم
داکتر عبدالله نباید آنگاه که رقبای سیاسیاش در ارگ وامانده میشوند و رویی ندارند تا با مردم طرف شوند، به میدان آمده و در نقش سخنگوی ارگ وظیفه اجرا کند. آقای عبدالله نباید، آخرین تهماندههای اعتماد مردمی خویش را مفت و رایگان به ارگ بفروشد. کسانی که به روی مردم گلولهباری میکنند، سزاوار هیچگونه ترحمی نیستند و نباید به کمکشان شتافت. همین که مردم از جاده بروند، بازهم نشر سخنان داکتر عبدالله در تلویزیون ظاهراً ملی، بایکوت میشود.
نکتۀ هشتم
به کارگیری ادبیات سخیف در مورد مظاهرهکنندهگان و «لندهغر» و «اوباش» خواندن آنان، در واقع تداوم ادبیات طالبانی در مورد نیروهای ضد طالبانی است. طالبان ما را شر و فساد میخواندند!
Comments are closed.