احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالحفیظ منصور/ شنبه 20 جوزا 1396 - ۱۹ جوزا ۱۳۹۶
«إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا. إِنَّ أکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أتْقاکُم»
————————————————————————————————————————–
۱٫ کنفرانس بن و تلاش برای بازگشت: جبهه مقاومت با وجود آنکه کابل را دوباره تصرف کرده بود، زعامت و رهبری را به پشتونها سپرد. آقایان فهیم، قانونی و عبدالله به “درجه دوم” بودنِ قومِ تاجیک تن دادند و در توجیه این اقدام خویش، اینجا و آنجا سخن گفتند؛ درست همان حرفهایی که نخبههای افراطی پشتون به زبان میراندند. اما قدرت به یک پشتونِ درانیتبار داده شد. محمدظاهر از روم به افغانستان برگردانیده شد و لقب “بابای ملت” گرفت.
حضور جامعه جهانی به رهبری امریکا در افغانستان چند پیامد نیز به همراه آورد:
۱) درگیریهای نظامی را وارد مرحلهیی تازه کرد، که در آن هم بازیگران جدید روی صحنه آمدند و هم تاکتیکهای نوینی -حملات انتحاری – به منصه اجرا نهاده شد.
۲) نخبههای پشتون با اتکا به حضور جامعه جهانی، در پی اعاده سلطۀ تاریخیشان برآمدندـ به شمول زلمی خلیلزاد که فرستاده ویژه رییسجمهور امریکا در افغانستان بود. اما از سران قومهای دیگر، کسی در آن زمان مفهوم و اهمیتِ “هویت قومی” و “قانون” را درک نمیکرد، و آنچه در نظرشان مهم میافتاد، پول و کرسی مأموریت بود، که پس از اندکزمانی آن را نیز از کف دادند.
۳) به صورت غیرمکتوب قدرت میان اقوام مختلف تقسیم گردید و اساس تازهیی در عرصۀ دولتداری افغانستان نهاده شد.
جانب پشتونها در قانون اساسی مصوبه ۱۳۸۲ هـ خ امتیازاتی را به نفع خویش تسجیل کردند، از جمله: ۱) نظام ریاستی؛ ۲) محمدظاهر، شاه سابق به حیث “بابای ملت”؛ ۳) پشتو شدن سرود ملی؛ ۴) حفظ مصطلحات ملی که از دیدِ آنها حفظ نامهای پشتو را افاده میکند؛ ۵) اختصاص ده کرسی مجلس نمایندهگان به کوچیها که همه پشتونتبار اند.
در قانون اساسی، نکتههایی هم به کوشش شماری از اعضای لویهجرگه گنجانیده شد که فکر میشود منافع همه مردم افغانستان در آن مضمر است، به صورت نمونه: ۱) تسجیل جهاد و مقاومت به عنوان دو رویداد افتخارآمیز مردم افغانستان؛ ۲) درج نام اقوام مختلف که در گذشته از آن محروم بودند؛ ۳) رسمی شدن همه زبانها؛ ۴) رسمیت یافتن فقه جعفری در کنار فقه حنفی؛ ۵) توظیف وزرای دوتابعیته به صلاحیت مجلس نمایندهگان؛ ۶) آموزش کودکان به زبان مادریشان؛ ۷) قید دو پست معاونیت برای مقام ریاستجمهوری.
آنچه در مدت پانزده سال پسین، دموکراسی و ارزشهای حقوق بشری در عصر جهانی شدن بر جا نهاد، در واقع بر شوونیسمِ قومی تاحدی مهار زد. جهانی شدن در سراسر عالم به تضعیفِ دولتهای ملی انجامیده، اما قومیت در برابر این سیل، سرسختی نشان میدهد؛ لذا فصل نوینی از مبارزات بر سر “هویت”های قومی و زبانی سر بلند کرده است، با این تفاوت که انحصارطلبی و تمامیتخواهی ـ با توسل به شیوههای کهن ـ دیگر از رمق افتادهاند. لُبِ کلام اینکه دموکراسی در عصر جهانی شدن، مفاهیمِ کارسازی را وارد قانون اساسی گردانید که پارهیی از آن مفاهیم عبارتاند از:
۱) آزادی بیان و رسانهها که مرزهای ممنوعه را درهم شکسته است.
۲) انتخابات عمومی، که در نتیجۀ آن همۀ شهروندان از حقِ برابر برخوردار شده اند.
۳) تسجیل حقوق و آزادیهای برابر میان زن و مرد، که در امر توسعه یک جامعه بهشدت اثرگذار میباشد. نهادهای مدافع حقوق زن، اندکی در وضعیت زنان بهبود آورده است.
۴) تفکیک قوا، هرچند ابتدایی میان نهادهای سهگانه دولت، که تا پیمانهیی از خودسری حکومت کاسته است.
۵) فعالیت نهادهای خصوصی در عرصه معارف و تحصیلات عالی، که تا حدودی به دور از سانسورِ قشر حاکم به توسعه علم و دانش یاری رسانده است.
طی این سالیان، تحولاتی در دو جبهه نظامی و سیاسی به وقوع پیوست که حاصل آن، نتایج متضادی در راستای حل مسایل قومی به دست داد. در جبهه نظامی، دوام جنگ بهوسیله گروه طالبان در مناطق عمدتاً پشتوننشین باعث شد: ۱) پشتونها متحمل تلفات و خساراتِ بیشتر گردند؛ ۲) دوام جنگ جلو آموزش شمار زیادی از کودکان و جوانان آنها را گرفت؛ ۳) دوام این جنگ به اعتبار جهانی پشتونها آسیب وارد آورد؛ ۴) خشونت و کشتار مردم ملکی زیر نام دین و مذهب به کاهش وزن و اعتبارِ دین و دینمداری تمام شد. جنگ منجر به مهاجرتِ گروهیِ پشتونها گردید و در مجموع در تناسب نفوس، تأثیر بهسزا برجا گذاشت.
در عرصه دیگر، سیاست از فرهنگ رنگ گرفت؛ کرسیهای مهمِ دولتی بر اساسِ زبان توزیع گردید و در سه انتخابات ریاستجمهوری، برنده کسی شناخته شد که زبان مادریاش پشتو است. در آخرین انتخابات ریاستجمهوری افغانستان، رقابت میان دو نامزد پشتونتبار صورت گرفت، جلو برنده انتخابات بهدلیلی گرفته شد که دورگه بود و مادرش به تاجیکها نسبت میرساند؛ اما بر اثر پادرمیانی ایالات متحده امریکا حکومتی شکل گرفت که کرسیهای آن ـ بهصورت کتبی ـ بهطور مساویانه میان دو نامزد تقسیم شد، و بهصورتِ بالقوه پست صدارت ایجاد گردید.
ذبح دموکراتیک شوونیسم
پس از اینهمه درگیری، گامهایی به سوی برابری میان اقوام گذاشته شده، اما هنوز کار به پایان نرسیده است. هستند کسانی که در تقلای برگشت به دهه جهل اند، که در آنزمان از صدر تا ذیل دولت، منسوبینِ یک قوم قرار داشت و حرفِ اول و آخر از زبانِ یک قوم بیرون میگردید.
رسمِ تمامیتخواهی و انحصارجویی از آنجایی که با طبیعتِ انسانی سازگار نیست، در درازمدت زمینه بقا ندارد. الکسی توکویل، حسِ برابریخواهی را در نهاد بشر بهشدت نیرومند میداند، چندانکه تبعیض را برنمیتابد. حافظ شیرازی نیز “عدل” را به مفهوم “برابری و مساوات” در نظر دارد، از اینرو نظم و بیبلایی اجتماعی را در برابری میداند. او بدین مناسبت گوید:
ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پُربلا کنـد
Comments are closed.