احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 10 سرطان 1396 - ۰۹ سرطان ۱۳۹۶
این روزها به موازاتِ افزایش ناامنیها در کشور، آهنگِ ادامه و افزایشِ کمکها و حمایتهایِ کشورهایِ دوست و جامعۀ جهانی از افغانستان نیز قوت گرفته است. در تازهترین موارد، جیمز متیس وزیر دفاع ایالات متحدۀ امریکا، عقبنشینیِ نیروهای امریکایی در سال ۲۰۱۴ از افغانستان را “شتابزده و پیش از وقت” خوانده و بر افزایشِ دوبارۀ این نیروها در افغانستان تأکید کرده است. همچنین آقای متیس گفته که برای جنگِ افغانستان ـ همانند گذشته ـ زمانبندی نمیکند؛ زیرا اساساً جنگ یک پدیدۀ غیرقابل پیشبینی است.
دبیرکُل ناتو نیز در نشستِ کشورهای عضو در بروکسل، بر مأموریتِ حمایت و پشتیبانیِ قاطعِ این سازمان از نیروهای امنیتی افغانستان تأکید کرده است. آقای استولتنبرگ دبیرکل ناتو، از موافقتِ ۱۵ عضو ناتو به فرستادن نیروهای بیشتر به افغانستان خبر داده و گفته است که تعداد این کشورها افزایش نیز خواهند یافت.
اگرچه ناتو بهصورتِ رسمی از میزان افزایش نیروهایِ خود در افغانستان گزارشی ارایه نکرده، اما برخی خبرگزاریها و منابع غیررسمی از افزایش سههزار نفری شمارِ نیروهای ناتو در افغانستان خبر دادهاند.
همچنین مایکل فالون، وزیر دفاع بریتانیا نیز گفته که بریتانیا حدود ۱۰۰ نیروی تازهنفس بر شمارِ نیروهایش در افغانستان خواهد افزود.
اما آنچه از خلالِ این وعدهها مبنی بر افزایشِ نیرو و حمایت از ثباتِ افغانستان قابل استخراج و استنباط است، بیتوجهی جامعۀ جهانی، ایالات متحده و ناتو از نقشِ حکومتِ افغانستان در استفادۀ مفید یا مُضر از کمکهای بیرونی و هدایتِ آن در مسیر صلح و جنگ است.
در ۱۵ سال گذشته، مردم افغانستان شاهد درامهیی تلخ از افزایش و کاهشِ کمکهای بیرونی و حیفومیلِ آن توسط حلقاتی خاص در حکومت بودهاند. نیروهای خارجی و دولتهایِ دوست، بارها از افزایش حضور و کمکرسانیِ خود به افغانستان سخن گفتهاند و بارها نیز از پایان مأموریتشان در کشور و احتمالِ قطعِ کاملِ کمکهایشان. در هر دو رُخِ این ماجرا اما اشخاص و حلقاتی فرصتطلب در حکومتِ افغانستان بودهاند که کوشیدهاند ماهیِ دلخواهشان را از این قبض و بسطها بگیرند و اگر لازم افتاد، ژستِ قهرمانانه نیز برای خود بتراشند.
در سالهای گذشته، آقای کرزی مهمترین چهره در بازی با داستانِ حضور و عدمِ حضورِ نیروهای خارجی در افغانستان بود. او تمام بزرگی و اهمیتِ این قضیه را در محورِ منافعِ شخصی و تیمیِ خود خلاصه میکرد و از این رهگذر، در برهههایی خاص خارجیها را فرشتۀ نجاتِ افغانستان خواند و در برهههای دیگر، آنها را تا سرحدِ متجاوز و اشغالگر معرفی کرد.
آقای غنی نیز در این مورد، در همان خطِ سیرِ حامد کرزی حرکت میکند. او هم بهسانِ آقای کرزی، تمامِ حمایتهای مادی و معنویِ خارجیها را در چنبرۀ خود و تیمِ مورد اعتمادِ خویش میخواهد. در نتیجۀ چنین رویکردی بوده که تا کنون بهرغمِ هزینههای هنگفتِ جهان در افغانستان، همۀ دستاوردها در کشور با خطرِ شکست و بازگشت به گذشته مواجه است و ناتو و امریکا هنوز در دایرۀ باطلِ جنگوصلح در افغانستان میچرخند.
اگر یک سرِ گرهِ کورِ ثبات در کشور به طالبان و پاکستان میرسد، سرِ دیگرِ آن مطمیناً به سیاستِ فساد و تبعیض و استبداد در ارگ وصل است؛ فساد و تبعیض و استبدادی که به دموکراسی افغانستانی مجالِ رشد و تنفس نمیدهد و رسیدن به صلح و پیشرفت را ناممکن میسازد.
یقیناً تا زمانیکه جامعۀ جهانی متوجه این نکته نشود، هرقدر کمک و نیرو به نامِ مبارزه با تروریسم و حفظ ثبات در افغانستان هزینه کند، نهتنها هیچ پیروزییی نصیبشان نخواهد شد، بلکه هیچ پایانی برای مأموریت و قربانیدهیِ آنها در افغانستان متصور نخواهد بود.
استبداد و انحصارگرییی که در ارگ ریاستجمهوری در کابل آشیان دارد، دشمنِ درجهیکِ دستاوردهای جامعۀ بینالملل در افغانستان است. جامعۀ جهانی باید حمایت از دموکراسی و توزیع عادلانۀ قدرتِ سیاسی در افغانستان را در خط نخستِ فعالیتهای صلحخواهانه و تروریسمافکنانۀ خود قرار دهد. مسلماً شکستِ تروریسم و آهنگِ پیشرفت در افغانستان، نخست از همه مستلزمِ گشودهگی در ساختارِ سیاست و قدرت است. یعنی جامعۀ جهانی قبل از شکستِ تروریستها در میدان جنگ، باید انحصارگری در قدرت و سیاست در ارگ ریاستجمهوری افغانستان را بشکناند!
Comments are closed.