احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران/ یک شنبه 11 سرطان 1396 - ۱۰ سرطان ۱۳۹۶
درحالی که سه حزب مطرحِ افغانستان برای بیرونرفت از بحران سیاسی موجود، به توافقهای نهچندان دلخوشکننده دست پیدا کرده اند، اما از آن طرف دیگر، بحث آیندۀ افغانستان در کنفرانس وزرای دفاعِ ناتو در بروکسل نیز توجهها را به سوی خود کشانده است. دیده میشود به همان میزانی که نیروها و جریانهای موجود در داخلِ افغانستان از افزایش بحران در کشور احساس خطر میکنند، به همان میزان جامعۀ جهانی و تمویلکنندهگان افغانستان نیز نسبت به آیندۀ این کشور نگران به نظر میرسند.
ناتو از مدتها پیش خطرِ افزایش جنگ در افغانستان را پیشبینی کرده بود و به همین دلیل، از شرکای نظامی افغانستان خواست که برای مهار ناامنیها و گسترش حملاتِ گروههای افراطگرا طرحی را مبنی بر افزایش فعالیتهای ناتو، بیشتر از چیزی که قبلاً برای مأموریت حمایت قاطع در نظر گرفته شده بود، متناسب با نیازهای فعلیِ افغانستان پیشبینی کنند. از همین رو، در اجلاس ناتو بحث افزایش سربازان ناتو در افغانستان یک بارِ دیگر توجه اکثر اعضای آن را به خود معطوف کرد و بر اساسِ گزارش های ارایه شده از این اجلاس، شماری از مهمترین اعضای ناتو توافق کرده اند که بهزودی شمار سربازانِ مستقرِ خود در افغانستان را افزایش دهند.
مهمترین کشوری که تمام اعضای ناتو به آن چشم دوخته اند، ایالات متحدۀ امریکاست که با وجود پذیرفتن طرح افزایش سربازانش، تا هنوز در مورد شمار آنها تصمیم نگرفته است. گفته میشود که به زودی دونالد ترامپ رییس جمهوری امریکا تعداد دقیقِ سربازانی را که به افغانستان فرستاده خواهند شد تا به دیگر نیروهای ناتو برای کمک به ارتش و پولیس افغانستان بپیوندند، اعلام میکند. انتظار برده میشود که مطابق به برخی برآوردها، حداقل چیزی در حدود سههزار سرباز تازهنفس به افغانستان فرستاده شود. ناتو اعلام کرده که در مأموریتِ این سازمان در افغانستان هیچ تغییری نیامده که باعث نگرانی شود، بل افزایش نیروهای جدید مطابق به نیازهای شرایط فعلی و برای آموزش بهترِ نیروهای افغانستان در نظر گرفته شده است تا بتوانند در مقابله با ناامنیها و شورشگری در این کشور با موثریت عمل کنند.
پیش از این، ادارۀ ترامپ گفته بود که علاقهمند افزایش نیروهای این کشور در افغانستان نیست و حتا خواهان پایان دادن به طولانیترین مأموریت نظامی امریکا در جهان است. اما افزایش درگیریها و بلند رفتن سطح تهدیدها در افغانستان که عملاً دستاوردهای ناتو در یک و نیم دهۀ گذشته را نشانه رفته است، موجب شد که ناتو بحث اقدامِ پیشگیرانه و افزایش سربازانش را متناسب به سطح تهدیدها مطرح کند.
ناتو باور دارد که افزایش نیرو به هیچ صورت در تضاد با نوعیتِ مأموریتِ حمایت قاطع نیست. به گفتۀ ناتو، نیروهای جدید در جنگ شرکت نمیکنند، بل این نیروها تنها در آموزش و ارتقای کیفیت نظامیِ نیروهای افغانستان همکاری خواهند داشت. اما سوال اینجاست که افرایش سربازان بهتنهایی میتواند افغانستان را به ثبات نزدیک سازد؟
پاسخ این سوال بدون شک منفی است؛ زیرا تجربۀ گذشته نشان داده که حتا در موجودیتِ هزاران سرباز ناتو، تأمین امنیت بدون در نظرداشتِ فکتورهای دیگر، ناممکن به نظر میرسد. سطح نارضایتی از دولت وحدت ملی به میزانی گسترده شده که حتا متحدان سیاسی و بلندپایهترین اعضای آن نیز به عنوان مخالف و در خوشبینانهترین تعریف اپوزیسیون، عمل میکنند. ایتلاف تازه در شهر ترکیه نشان داد که ارگ ریاست جمهوری در چه سردرگمیِ عجیبی قرار دارد و آیندۀ این دولت چقدر در هالهیی از ابهام قرار گرفته است.
ارگ ریاست جمهوری تنها نباید به این دل خوش داشته باشد که ایتلافِ جدید از کارآیی لازم برخوردار نیست و یا حمایت جامعۀ جهانی از شخص آقای غنی به میزانی بالاست که امکان فروپاشی دولت را منتفی میسازد. شاید ایتلافِ جدید و یا هم ایتلافهای مشابه آن، از کارآیی و موثریتِ لازم در تغییر وضعیت برخوردار نباشند و شاید هنوز جامعۀ جهانی آقای غنی را رییسجمهوری موفق ارزیابی کنـد؛ ولی فراموش نباید که میزان استواریِ یک دولت تنها همین دو فکتور بوده نمیتواند. اگر امروز ارگ ریاست جمهوری با واکنش نزدیکترین متحدانِ خود مواجه است، به این دلیل است که سطح حمایت و پشتیبانی از دولت فعلی در میانِ مردم به پایینترین سطحِ خود نزول یافته و این مسأله سبب شده که بخشی از بدنۀ دولت عملاً به اپوزیسیونِ آن مبدل شود.
تغییر مواضع سیاستمداران در افغانستان، امری بیپیشینه نیست، ولی با وجود مسبوق بودن به گذشته همواره برای دولتها خالی از دردسر نیز نبوده است. دولتِ پیشین با همین مخالفتهای ذاتالبینی سرانجام به دولتی کاملاً ناکام و فاسد تبدیل شد که حتا در سالهای پسین حمایت جامعۀ جهانی را نیز از دست داده بود.
آقای غنی از روزی که وارد ارگ شده، به اندازۀ کافی اشتباههای آگاهانه و ناآگاهانه صورت داده که بتوانند واقعاً دست و پایِ او را ببندند. آقای غنی شاید چنان چهرۀ غلطاندازی از خود ارایه کرده باشد که او را فردی نهادگرا بخوانند، ولی در کنار این چهرۀ نهادگرا، او هزار چهرۀ دیگر هم دارد که بهشدت افغانستان را به ورطۀ نابودی کشانده است.
مگر میتوان پنهان کرد که ارگ به اصلیترین محورِ توطیهها در کشور تبدیل شده و تصمیمگیرندههای اصلیِ عمدهترین مسایل کشور، فقط دو ـ سه تن بیشتر نیستند؟
شاید در برخی موارد، ناراضیانِ امروزِ آقای غنی آنقدرهم حق به جانب نباشند که بشود به آیندۀ حرکتِ آنها خوشبین بود، ولی نمیتوان انکار کرد که آنها نیز خطرِ ویرانکننـده را دریافتهاند.
Comments are closed.