احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند/ شنبه 31 سرطان 1396 - ۳۰ سرطان ۱۳۹۶
بخش نخست/
این بحث، یک بحثِ پیچیده است که از زوایای مختلف با دیدگاه و برداشتِ متفاوت مورد بررسی قرار میگیرد. اما قبل از آن باید به گونۀ اجمالی، پیشینۀ تاجیکها، هویت و حضور آنها در منطقه مورد مطالعه قرار گیرد تا این نقطه روش شود که تاجیکها با سابقۀ بسیار کهنِ تاریخی خود، بخشِ مهمی از مدنیتسازان و حکومتگرانِ یک جغرافیای بزرگ و یک حوزۀ بزرگِ تمدنیِ منطقه در خاورمیانه، آسیای میانه و آسیای جنوبی و حتا آسیای صغیر بودهاند.
الف: تاجیکان قبل از اسلام
تاجیکها از لحاظ تاریخی به حیثِ یک قوم و یک ملت با زبانی که اکنون زبان فارسی دری است و هم به حیثِ مردمی حکومتگر و دولتساز، ریشههای طولانی در تاریخ دارند. آنان در حوزۀ وسیع جغرافیایی که در برخی منابع “آریانا” خوانده میشود و یا در همین جغرافیایی که با نام خانوادههای حکومتگران معرفی میگردد، زندهگی داشتهاند. بخشی از منابع شناختِ تاجیکها یا بخشی از منبع تاریخ تاجیکها، تاریخ اساطیری است که در شاهنامه از آن به تفصیل سخن میرود.
تاجیکها از نژاد آریایی خوانده میشوند که در سرزمین آریانا ـ که یک جغرافیای وسیع شامل ایران امروز، افغانستان، آسیای میانه و مناطقی در جنوب آسیا با اقوام دیگر آریایی است ـ زندهگی داشتهاند؛ هرچند که برخیها نژاد آریایی را غیرواقعی و ادعایی موهوم و مبهم میدانند.
در آریانا و خراسانِ قدیم از ۵۵ تبار و قوم نام برده میشود که تاجیکها یکی از مهم ترینِ آنهاست. بخش زیادشان زارع و شهرنشین بودند و در شکلدهی مدنیت و دولت نقش آفریدند.
امیر خسرو دهلوی تاجیکان را شجاع و جنگجو میخواند:
تاجیکان گردنکش و لشکرشکن
بیشترین نیزهور و تیغزن
در حدود ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، آریاییان از حوزۀ میانرود سیحون و جیحون وارد بلخ شدند و اولین دولت را به نامِ پیشدادیان تشکیل دادند که حاکم اولِ آنها کیومرث نام داشت. بعد از آن، خانوادۀ کیانیان آریایی تشکیل حکومت دادند و خانوادۀ بعدی هم در حکومت “اسپ” بود که حاکم اول آن لهراسپ نام داشت. در زمان سلطنتِ پسر لهراسپ به نام گشتاسپ بود که زردشت ظهور کرد و شاه، دین او را پذیرفت.
از شاهان اساطیری آریاییان میتوان از: کیومرث، هوشنگ، جمشید، فریدون، ایرج، کیقباد، کیکاس، لهراسپ، بهمن، همای، داراب و غیره نام برد. پس از اینها دولتهای دیگری از آریاییها مانند مادها، هخامنشیها، اشکانیان، کوشانیان، یفتلیان و ساسانیان در بلخ و غربِ آریانا یا ایرانِ امروز تشکیل دولت دادند. کورش شاه هخامنشیان است که این خانواده تا ۲۲۹ سال حکومت کردند و با تسط اسکندر مقدونی سرنگون شدند. کوشانیان را تخاریان هم میگویند که سنگنوشتۀ کشف شده در سال ۱۹۹۱ میلادی در رباتک میان سمنگان و بغلان نشان میدهد که کنیشکا شاه معروفِ این خانواده خود را آریایی معرفی میکند. ساسانیها امپراتوری بزرگی را ساختند که تا ظهور اسلام داوم کرد.
ب: تاجیکان پس از ظهور اسلام
بعد از ظهور اسلام و گسترش فتوحات مسلمانان عرب، آریانا به خلافت اسلامی تعلق گرفت که بخش شرقی را خراسان نام نهادند و خلافت عربی اموی و عباسی تا دوصد سال در خراسان ادامه یافت. اما بعداً با شورشهای جداییخواهانه و استقلالطلبانه از خلافت اسلامی اعراب، حکومتهای مستقل در خراسان شکل گرفت که تاجیکان نقش اصلی و محوری داشتند. ابومسلم خراسانی تاجیک بود که خلافت اموی را برانداخت. طاهریان تاجیک از پوشنگ(زندهجان) هرات در سال ۲۰۵ هجری قمری حکومت مستقل را شکل دادند که ۵۴ سال دوام کرد. زبان فارسی در سالهای امارت و یا حکومتِ طاهریان که از رسمیت و از دفتر و دیوان کنار زده شده بود، دوباره در مسیر تکامل و دگرگونی قرار گرفت. نخستین شاعران زبان فارسی در سلطنت طاهریان ظهور یافتند. حنظلۀ بادغیسی، عباس مروزی و ابوحفص صفدی از شاعران زبان فارسی در دورۀ پادشاهی طاهریان بودند.
زبان فارسی در خلافت عبدالملک اموی از دفتر و دیوان ممنوع گردیده بود. زمانی که حجاج از سوی عبدالملک به امارت بینالنهرین و خراسان منصوب شد، زبان دفتر و دیوان، زبان فارسی بود؛ اما او توسط صالح بن عبدالرحمن که به هر دو زبان فارسی و عربی تسلط داشت، دیوان را به عربی تبدل کرد. زبان فارسی و تمام زبانها و لهجههای مروج چون سغدی، خوارزمی، پهلوی و غیره در جغرافیای این زبان و جغرافیای زیست تاجیک و اقوام دیگر تنها به عنوان زبان شفاهی میان مردم باقی ماند.
بعد از طاهریان، یعقوب لیث صفاری تاجیکتبار متولد زرنج (مرکز ولایت نیمروز افغانستان) حکومت مستقل صفاریان را بنا نهاد. یعقوب لیث صفاری، اولین پادشاه تاجیک صفاری، زبان فارسی را دوباره به زبان رسمی و دفتری تبدیل کرد، هرچند که احیای زبان فارسی در سلطنت طاهریان پس از یکونیم قرن سکوت آغاز یافت.
زبان فارسی در سلطنت طاهریان و سپس صفاریان متأثر از زبان عربی بود که در شکل جدید گویش و نگارش جای زبان فارسی پهلوی ساسانی و فارسی باستان را گرفت. این زبان که به عنوان زبان مادری تاجیکها سپس در دورههای سلطنت سامانیان، غزنویان و تمام سلاطین خراسان و فارس از آنسوی جیحون و سیحون تا اطراف حجاز و از دهلی تا اناتولی گسترش یافت، همین زبان فعلی فارسی بود که اکنون در تهران، کابل و دوشنبه صحبت میشود. دری، صفت زبان فارسی شد که با الفبای عربی نگارش یافت و بهصورت زبان فصیح و روان، زبان کتابت و زبان رسمی و زبان ادبی و علمی درآمد.
بعد از طاهریان و صفاریان، خانوادۀ سامانیان تاجیکتبار سلطنت کردند که تا ۱۰۰۶ میلادی برابر به ۳۹۵ هجری قمری دوام کرد. سامانیان از خانوادۀ متنفذ و مقتدر تاجیکِ بلخ بودند که دولت مقتدری را در جغرافیای بسیار وسیع به پایتختی شهر بخارا تشکیل دادند. پادشاهان سامانی و دولت سامانیان هرچند مستقل از تأثیر و نفوذ دینی و مذهبی خلفای عباسی بغداد بهسر نمیبردند و گوش ناشنوا در برابر دستورات خلفای عباسی نداشتند، اما سیاست و عملکرد آنها در رشد و تقویتِ زبان فارسی دری، هویت مستقلِ خراسان و فارس را تثبیت کرد و زبان فارسی به دومین زبان در حوزۀ اسلام و تمدن اسلامی مبدل شد. شاعران بسیار معروفِ زبان فارسی در دربار سلاطین سامانیان ظهور کردند که یکی از آنها ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی شاعر دربار نصر بن احمد سامانی بود که شعر معروف “بوی جوی مولیان” را سرود و سلطان را که در سفر هرات بهسر میبرد، به سوی بخارا کشاند. رودکی پدر ادبیات فارسی شناخته میشود و از نقش او در تغییر خط فارسی که اکنون مروج است، سخن میرود. نثر زبان فارسی حتا بیشتر از نظم و شعر در دورۀ سامانیان با ترجمه و تألیف انکشاف و گسترش یافت. تاریخ بلعمی، کتاب حدودالعالم، ترجمۀ تفسیر طبری و کتاب کلیله و دمنه از نمونههای مهم نثر فارسیِ آن دوره شمرده میشود.
پس از سامانیان، غزنویهای ترکتبار سلطنت را بهدست گرفتند و به انکشاف زبان فارسی ادامه دادند. بعد از آنها غوریهای تاجیک، امپراتوری ساختند که تا دهلی ادامه یافت. بعد از غوریها، خوارزمشاهیان ترکتبار حکومت کردند، هرچند امرای مستقل تاجیک در برخی مناطق از جمله در هرات و حوزۀ وسیع آن به نام ملوکان آل کرت سلطنت کردند. بعد از آن تیموریان ترکتبار آمدند و سپس حوزۀ خراسان و کشور فارس در سه سلطنت شیبانیان در سمرقند، صفویان در اصفهان و بابریان در دهلی تجزیه شد. تا آنکه دو قدرت استعماری بریتانیا و روسیۀ تزاری با نفوذ و تسلط بر آسیای میانه و شبهقارۀ هند، تاجیکها و حکومتگرانِ آنها را تضعیف کردند.
Comments are closed.