احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ شنبه 31 سرطان 1396 - ۳۰ سرطان ۱۳۹۶
برگشت هواپیمای حاملِ جنرال دوستم، معاون اول ریاستجمهوری، از فراز میدان هوایی مولانا جلالالدین محمد بلخی در مزارشریف، به دستور ارگ ریاستجمهوری، بسیاری از معادلههای دیگر را نیز وارد فازِ برگشت ساخته است. هواپیمای حامل جنرال دوستم، شام چهارشنبه زمانی که میخواست در میدان هوایی مزارشریف نشسـت کند، از سوی نیروهای ناتو دستور ترک فضای این شهر را دریافت کرد. هرچند در ساعت اولیۀ پس از این حادثه، بسیاریها به شمول عطا محمد نور والی بلخ، برای استقبال از آقای دوستم در میدان هوایی حاضر شده بودند و دفتر جنرال از حضورِ او در طیارهیی که از ترکیه به مزارشریف رسیده بود، انکار ورزید؛ ولی بعداً مشخص شد که جنرال دوستم در این طیاره حضور داشته و میخواسته که وارد مزارشریف شود.
به نظر میرسد که درزِ خبرِ حضور جنرال دوستم در این طیاره نیز بدون آگاهی ارگ صورت نگرفته باشد. ظاهراً چنین مینماید که این خبر از سوی کسانی در ارگ در اختیار برخی رسانهها قرار گرفته است. اما اینکه چرا واقعاً ارگ نخواست که خبر حضور جنرال دوستم در طیاره را رسماً تأیید کند، هنوز در هالهیی از ابهام قرار دارد؛ اما با آنهم میتوان حدس و گمانهایی را در این خصوص مطرح کرد.
انکار نیروهای ناتو نیز از عدم اجازۀ نشست برای طیارۀ حامل جنرال دوستم، مبهم و مطرح شدنِ اظهاراتِ ضدونقیض از سوی آنها در این مورد مقداری گیچکننده و سوالبرانگیز است. آیا نیروهای ناتو که عملاً فضای افغانستان را در اختیار دارند، میخواهند خود را در قضایایی که اتفاق افتاده، غیرجانبدار نشـان دهند و یا اینکه از اتهام نقض حاکمیت دولتی افغانستان هراس دارند؟
هنوز واقعاً مشخص نیست که چرا نیروهای ناتو که در آغازِ افشای خبر عدم دستور نشست به طیارۀ حامل جنرال دوستم از سوی آنها، آن را تأیید کرده و گفته بودند که آنها مکلف به اطاعت از دستورهای دولت مرکزی هستند، چرا بعداً گفتند که هیچ نقشی در این قضیه نداشتهاند؟
برخی مسایل را که میشود با حدس و گمان از هدفهای ارگ استنباط کرد، به نحوی در سخنان معاون سخنگوی ریاستجمهوری بازتاب یافته است. شاهحسین مرتضوی پس از این واقعه و انتقادهایی که متوجه ارگ از سوی ناراضیانِ آن شد، بهصورتِ کمسابقه از “جنرالان بیسواد” سخن گفت و کسانی که به گفتۀ او “یک ولایت را در پانزده سال انحصار کردهاند”. به گفتۀ آقای مرتضوی، آنانی که دم از انحصار قدرت از سوی ارگ و رییس جمهور غنی میزنند، خود عاملانِ اصلیِ “انحصار” قدرت اند؛ زیرا به گفتۀ او، در دفترهای ناراضیان یعنی آقایان دوستم، محقق و استاد عطا، هیچ کارمندی غیر از افراد مربوط به ایل و تبارشان حضور ندارند.
این سخنان دقیقاً در واکنش به اظهارات عطا محمد نور والی بلخ مطرح شد که پس از برگشت از ترکیه، دولت مرکزی را به انحصار قدرت و سوءاستفاده از منابع مالی متهم کرد. به نظر میرسد که بخشی از گره کور بحران سیاسی موجود میان ارگ و متحدان و اعضای برجستۀ دولت در این واکنش ارگ نهفته باشد. به نظر میرسد که ارگ ریاست جمهوری پس از عدم موفقیت در متلاشی کردنِ ایتلاف نجات افغانستان، دیگر حاضر به کنار آمدن با این افراد نیست و میخواهد از قدرتِ خود در برابر آنها استفاده کند. به نظر میرسد که ارگ با فرستادن معصوم استانکزی به ترکیه و تشویق جنرال دوستم برای بیرون شدن از ایتلاف نجات، ظاهراً با آقای دوستم و دیگر شرکایِ او در ایتلاف اتمام حجت کرده است و همین موضوع سبب شده که از نشست طیارۀ حامل معاون اول ریاستجمهوری در شهر مزارشریف جلوگیری شود، هرچند به نظر نمیرسد که این موضوع برای همیشه جنرال را از برگشت به افغانستان محروم کند. گفته میشود که ارگ از جنرال خواسته بوده که بهجای نشستن در شهر مزارشریف، به کابل برگردد که شاید جنرال به دلایلی که خودش میداند، از برگشت به کابل در شرایط فعلی خودداری کرده باشد.
مسلماً ایدۀ کنار زدن یک تعداد از افراد مهمِ دولتی از بساط سیاسی افغانستان، به صورت تصادفی و در هفتههای اخیر پس از جنجالی شدنِ پروندۀ جنرال دوستم شکل نگرفته است. ارگ ریاست جمهوری حتا پس از جدا کردنِ عطا محمد نور از کنار داکتر عبدالله رییس اجرایی، چندان به وعدههایی که به آقای عطا سپرده بود، جامۀ عمل نپوشاند و باعث شد که یک بارِ دیگر آقای عطا در موضع مخالفت با ارگ قرار گیرد.
شاید هنوز گفتوگوی آقای عطا را با یکی از رسانهها دیده باشید که در آن متن مصوبۀ توافقنامهیی را که قرار بود از سوی او به نمایندهگی از حزب جمعیت اسلامی با رییس جمهوری به امضا برسد، افشا کرد. حالا مشخص میشود که افشا کردنِ متن آن توافقنامۀ احتمالی نیز تصادفی نبوده و آقای عطا همان روزها احساس کرده بود که ممکن است که چنین متنی هرگز به امضا نرسد. آقای عطا در آن زمان که به انتقادهای سختی نیز برای افشای متن توافقنامه مواجه شده بود، حس کرده بود که چنین متنی صورتِ عملی آنگونه که ظاهراً با حزب اسلامی یافته است، نخواهد یافت و به همین دلیل خواست که حاصل و نیتِ تلاشهای خود را به متحدان، اعضای رهبری حزبِ خود و هوادارانش نشان دهد.
دوستم نیز از آغاز مشخص بود که برای مدت طولانی در کنار آقای غنی دوام نمیآورد. هرچند آقای غنی به صورتِ علنی هنوز نگفته که با دوستم و افرادی نظیرِ او از آغاز به عنوان ابزارهای مقطعی نگاه میکرده و در دل نیتِ دیگری در قبالشان داشته، آنگونه که در سخنان سخنگوی ریاستجمهوری کاملاً هویداست. ولی از اظهارات سابقِ آقای غنی مشخص بود که روزی با معاون اولِ خود چنین خواهد کرد.
به صورت واضح بگوییم که آقای غنی با استفاده از جنرال دوستم و انتخابِ او به عنوان معاون اولش در انتخابات به دو هدفِ اصلیِ خویش رسید که دیگر حضور و تحملِ این افراد را برایش از دستور کار خارج میسازد: نخست: استفاده از بانک انتخاباتی ازبیکها و به ویژه جنرال دوستم به منظور پیروزی در انتخابات؛ و دوم: کنار زدن معاون ریاست جمهوری از میان قوم تاجیک، حالا هرکس که میخواهد باشد، بدون داوری در مورد کسانی که به این هدف برگزیده میشدند. اما همانگونه که در آغاز این نوشته نیز یادآوری شد، برگشت جنرال دوستم خیلی چیزهایِ دیگر را نیز برگشت میدهد. از جمله اینکه وضعیت هرچند که ممکن است از نظر ارگ قابل کنترول و مدیریت باشد، ولی سخت است که چنین احتمالی را قبول کرد. شاید با همۀ نگرانییی که میتوان از عواقب بحران داشت و امیدوار بود که به مسایل باریک نکشد، ولی اینکه همه چیز به خوبی بگذرد نیز، احتمال نزدیک به صفر دارد. شاید ارگ برخی عوارض را پیشبینی کرده باشد و برای برخی اتفاقهای ناگوار آمادهگیهایی داشته باشد و حتا شاید یک مقدار ریسک را متقبل شده باشد، ولی جای نگرانی اینجاست که همواره نمیشود به اوضاع اعتماد کرد و با توجه به وضعیتی که پیش آمده، مطمین بود که هیچ کاری نخواهد شد.
باید نگرانِ پیامدهایی بود که پس از برگشت جنرال دوستم به ترکیه ممکن است رقم بخورد.
Comments are closed.