سقوط ولسوالی تیوره و کوهستانات و سقوط اعتماد مردم از ارگ

گزارشگر:دوشنبه 2 اسد 1396 - ۰۱ اسد ۱۳۹۶

سقوط ولسوالی تیورۀ ولایت غور و کوهستانات فاریاب، به دست طالبان و کشتار مردمان ملکی توسط آنها نشان می‌دهد که طالبان هنوز هم از سیاست زمین سوخته دست برنداشته و هنوز هم قتل عام در سرلوحۀ کارشان قرار دارد. منابع در ولایت غور می‌گویند که صدها تن از طالبان که اکثر از ولایت‌های جنوبی به غور آمده بودند، توانسته‌اند ولسوالی تیوره، یکی از ولسوالی‌های استراتیژیک ولایت غور را سقوط بدهند. این ولسوالی در زمان طالبان سقوط نکرده بود و یکی از مراکز مهم مقاومت به فرماندهی داکتر ابراهیم بوده است. اما حالا همان فرمانده دوران مقاومت که از یک هفته به این طرف در برابر طالبان جنگیده است، بعد از کشته شدن تعدادی از افرادش و نداشتن امکانات برای جنگ ساحه را ترک کرده است. در عین حال، این منابع می‌گویند که دولت هیچ حمایتی از جنگجویان محلی ضد طالبان در آن ولسوالی نکرد و ده‌ها مرد مسلح در کنار نیروهای پولیس در ولسوالی تیوره ولایت غور، یک هفته با امکانات دست داشته شان، در برابر طالبان جنگیدند؛ اما با ختم مهمات و امکانات نظامی و تلفاتی که برای شان وارد شد، ولسوالی را ترک کرده‌اند. گزارش‌ها مشعر اند که طالبان با یورش به تنها کلینیک صحی در این ولسوالی صد تن به شمول کارمندان صحی و مریضان را به قتل رسانده و سپس در بازار ولسوالی هم به قتل عام دست زدند. اگر چنین ادعایی درست ثابت شود، طالبان یکی از غیر اسلامی ترین عمل ممکن را در کنار دیگر اعمال مشابه شان انجام داده‌اند زیرا چنین عملی سراسر در مخالفت با شعایر و اخلاق اسلامی است. با این اوصاف، دیده می‌شود که طالبان هیچ تمایلی به صلح با دولت کنونی ندارند و افزایش جنگ در غرب و شمال که یبشتر به دلیل تهاجم طالبان صورت گرفته است یا به عبارتی زیر نام طالبان صورت می‌گیرد، هرنوع انتظار برای صلح را دگرگون می‌کند. از طرف دیگر وقتی دولت در برابر حملات بزرگ طالبان خاموشی اختیار می‌کند و هیچ کمکی به گروه‌هایی که در برابر طالبان می‌جنگند، انجام نمی‌دهد،به معنای آن است که ارگ چندان بی میل نیست که برخی مناطق گاهی میان طالبان و نیروهای بومی دست به دست شود؛ به‌خصوص مناطقی که بیشتر ساکنانش را گروه‌هایی شکل می‌دهند که در گذشته در برابر طالبان ایستاده بودند و حالاهم در صف مخالفان سیاسی آقای غنی قرار دارند. این نوع برداشت از مدت‌هاست که ادامه دارد و برخی‌ها معتقد اند که شاخه‌هایی در دولت در کشاندن پای طالبان به شمال کشور اند و حتا طالبان از طریق هوا و زمین همه تجهیزات و اکمالات شان را فراهم می‌کنند. با رویدادهایی که در غور، بغلان و بدخشان و فاریاب اتفاق می‌افتد این گمان بیشتر از جانب منتقدان تقویت شده است که جنگ کنونی یک جنگی تصفیه کن سیاسی است و حلقه‌هایی در دولت می‌خواهد که از طالبان به عنوان ابزاری برای درهم کوبیدن حریفان و مخالفان سیاسی شان استفاده کنند. چنین برخوردی یک ذهنیت متقابل در برابر ارگ را شکل داده است و در عین حال انتقاد از داکتر عبدالله را هم بالا برده است که که گویا در برابر چنین برنامۀ خطرناکی سکوت اختیار کرده است؛ اتهامی که حالا جبهات تازه شکل گرفته سیاسی هم آن را مطرح می‌کنند. حالا اگر آقای غنی نتواند به مردم ثابت کند که در جنگ کنونی هیچ برنامۀ پنهانی از جانب حلقه‌هایی در دولت اعمال نمی‌شود با گذشت هر روز فرصتی خواهد رسید که مردم میان شورای کویته و حلقات نفوذی داخل نظام فرقی نخواهند گذاشت و اگر اینگونه اعتماد از بین برود، همه چیز از هم می‌پاشد و کشور به تباهی سوق میابد و زمینه‌سازی برای جنگ‌های داخلی مساعد می‌‍شود به خصوص که با آمدن آقای حکمتیار و رویدادهای دیگر سیاسی، چنین ذهنیتی هم شکل گرفته است.
اما باید تذکر داده شود که مردمان هیچ گوشه‌یی از کشور از خشونت و جنگ در امان نمانده است. همۀ مردم افغانستان قربانی طالبان و سایر گروه‌های هراس‌افگن هستند. اما حلقۀ مشخص با بازی‌های غلط خویش افغانستان را به پرتگاه نزدیک ساخته‌اند.

اشتراک گذاري با دوستان :