احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عزیز احمد حنیف-استاد دانشگاه/ سه شنبه 3 اسد 1396 - ۰۲ اسد ۱۳۹۶
در پیوند به بحث خلافت اسلامی، آنچنان که از سوی برخی جنبشهای اسلامی مطرح میشود و جوانان خونگرم و عاطفی را برای تحرک و فعالیت در راستای رسیدن به این هدف مقدس دینی تشویق مینماید، نقاط ذیل را در خور دقت و تأمل میدانم:
یک: خلافت در کل، یک اصل ثابت از اصول دین است که از روشنی پارهیی آیات قرآن کریم، احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم و اجماع امت ثابت میگردد و بر فرد فرد امت اسلامی، فعالیت در راستای آن لازم شمرده میشود.
دو: هدف از خلافت اسلامی، حفظ وحدت و یکپارچگی امت، استقلالیت سیاسی، حاکمیت عدل الهی، آزادی و مساوات انسانی، امنیت و صلح جهانی، رفاه و سعادت بشری، خلاقیتهای تمدنی و فرهنگی و بالآخره گشودن قید و بند هوا و هوس و ظلم و ستم از دست و پای انسان و انسانیت است.
سه: برای افرادی که در راستای رفتن به سوی خلافت اسلامی فعالیت مینمایند، از همه مهمتر و مقدمتر، فهم درست و دقیق از اسلام و اهداف بلند خلافت اسلامی با جهان بینی جامع، کامل، مبتنی بر خط اعتدال و به دور از هر نوع افراط و تفریط، مشروط بر داشتن تقوا و طهارت و ایمان و تعهد به خداست.
چهار: آنچه از روشنی روایات و تاریخ سیاسی اسلام بر میآید، روش رفتن به سوی خلافت و چگونگی ساختار خلافت، بهطور مطلق یک امر اجتهادی بوده و روش چهارگانه و متفاوت انتخاب خلفای راشدین بر مبنای اجتهاد صحابه این مدعا را ثابت میسازد.
پنج: خلافت اسلامی به معنای برداشتن مرزهای سیاسی کنونی و رهبری جهان اسلام از سوی یک شخص، با روح جهان کنونی در تناقض آشکار بوده و غیر ممکن پنداشته میشود.
شش: اندیشمندان و مجتهدان فقه اسلامی معاصر با درنظرداشت معیارها و مقتضیات عصر حاضر، واقعیتهای عینی و ملموس، تنشها و کشمکشها میان قدرتهای بزرگ جهانی و مشکلات داخلی مسلمانان میتوانند با درنظرداشت اهداف بلند خلافت، مُدل جدیدی برای آن ارائه کنند که از طریق امضای پیمانهای راهبردی و ساختارهای تشکیلاتی در بخشهای نظامی، اقتصادی، سیاسی و تعلیمی میتواند معنا و مفهوم پیدا کند.
هفت: برخی جنبشهایی که برای خلافت گلو پاره میکنند و از امپراتوری عثمانیها یا عباسیها و امویها به عنوان خلافت اسلامی یاد میکنند، اساساً در فهم معنا و مفهوم خلافت، مشکل دارند؛ خلافتهای نامبرده، حکومتهایی مشابه به نظام کنونی آل سعود در عربستان بوده است؛ به استثنای اینکه برخی بزرگمردانی مانند: عمر بن عبدالعزیز، صلاح الدین ایوبی، محمد فاتح، شاه سلیمان، سلطان مراد سوم و غیره، همچون ستارههای تابنده یی در تاریخ سیاسی اسلام میدرخشند.
هشت: با درنظرداشت نظام سیاسی اسلام، همواره سه نوع حکومت وجود داشته است: حکومت اسلامی، حکومت غیر اسلامی و حکومتی که قسماً اسلامی بوده است؛ تکلیف مسلمانان در برابر نوع اول، بیعت شرعی مبنی بر سمع و طاعت و پشتیبانی است. در برابر حکومت دوم، جهاد و در برابر نوع سوم، صبر و شکیبایی و تلاش برای اصلاح و تغییر.
نه: هرنوع سعی و تلاش در جهت اصلاح حکومتهای اسلامی نسبی (فیصدی) از راه زبان، قلم، فعالیتهای سیاسی و غیره، جهاد پنداشته میشود و جهاد جز همین تلاش و تحرک به انواع مختلف آن، چیز دیگری نیست.
ده: سرزمینهای اسلامیای که حکومت اسلامی نسبی در آن برقرار است، دارالاسلام بوده و بر تمام مسلمانان واجب است تا در راستای اصلاح و تغییر نظام سیاسی، نظام اجتماعی، فرهنگی و غیره بهگونهی فردی و گروهی تلاش و فعالیت کنند.
Comments are closed.