احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





پیـام‌هـای معـلق جنبش‌هـای مـدنـی

گزارشگر:احمدعمران/ یک شنبه 8 اسد 1396 - ۰۷ اسد ۱۳۹۶

روز پنجشنبۀ گذشته، کابل شاهد برگزاری راهپیمایی اعتراضی رستاخیز تغییر بود. جنبشی که در واکنش به حمله خونین و مرگبار انتحاری در چهار راهی زنبق کابل شکل گرفت ولی خود به همان سرنوشتی دچارشد که در برابر آن قیام کرده بود. ارگ که اصلی ترین طرف جنبش‌های مدنی طی سه mandegar-3سال اخیر بوده، تلاش‌هایی را صورت داد که جلو اقدام‌های بعدی آن‌ها را بگیرد. وقتی جنبش روشنایی اعلام کرد که آمادۀ برگزاری راهمپایی برای مطالبۀ خواسته‌هایش هست، به زودی ارگ ریاست جمهوری به وسیله افراد نزدیک به خود که با سران جنبش روشنایی نیز نزدیکی‌هایی دارند، وارد گفت‌وگو با این جنبش شد و به زودی توانست از اقدام آن‌ها برای برگزاری همایش تازه با دادن برخی وعده‌ها جلو گیری کند. هرچند اعضای ارشد جنبش روشنایی تاکید دارند که گفت‌وگوهای آن‌ها با ارگ در راستای برآورده شدن مطالبات اصلی این جنبش بوده است ولی برخی از منتقدان به این باور اند که ظاهرا سران جنبش روشنایی علاوه بر توافق‌های علنی، به توافق های غیرعلنی نیز با ارگ ریاست جمهوری دست یافته اند که وادار به عقب نشینی از مواضع شان شده اند. تا هنوز واقعا مشخص نیست که دولت به تعهدات خود در برابر جنبش روشنایی عمل خواهد کرد و یا خیر ولی به نظر می رسد که سران جنبش نیز با توجه به فشارها و تهدیدهای که علیه شان به وجود آمده بود، زیاد طرفدار برگزاری راهمپایی تازه نبودند و تلاش داشتند که به نحوی هم آبروی خود را حفظ کنند و هم جلو اعتراض های را که علیه خودشان در میان صفوف جنبش به وجود آمده بود، بگیرند. اما این برخورد گویا با رستاخیز تغییر چندان کارساز واقع نشد، شاید یکی از دلایل آن نبود افرادی بوده باشد، که بتوانند این میانجیگری را به بهترین نحو، آن گونه که در رابطه با جنبش روشنایی انجام دادند، به عهده بگیرند. گفته می شود که نقش برخی شخصیت های هزاره در پادرمیانی میان سران جنبش روشنایی و ارگ ریاست جمهوری برجسته بوده است. با این همه شواهد و قراین حاکی از آن اند که ارگ ریاست جمهوری در برخورد با رستاخیز تغییر نیز تلاش های از این دست را صورت داد. از جمله این که با نام گذاری چهارراهی زنبق به نام ” سالم ایزاد یار و شهدای رستاخیز تغییر” به گونۀ حسن نیت خود را برای تشویق سران رستاخیز برای جلوگیری از برگزاری همایش بعدی نشان داد. ولی گویا این حسن نیت به اندازۀ حسن نیت جنبش روشنایی نبوده که بتواند اعضای رهبری جنبش رستاخیز را که عمدتا از میان نسل جوان کشور اند، متقاعد سازد که روز پنجشنبه به خیابان های کابل بیرون نشوند. آن ها با همه تدابیری که برای ممانعت از برگزاری همایش و راهمپایی شان از سوی ارگ ریاست جمهوری گرفته شده بود، به خیابان های شمال کابل بیرون شدند و جلوه دیگری از یک حرکت مدنی را به نمایش گذاشتند. حرکت روز پنجشبنه رستاخیز تغییر بدون شک در نوع خود در کشور کم نظیر بود. راهپیمایان در یک حرکت آرام چیزی شبیه یک جشن کوچک را به نمایش گذاشتند. فرستادن بادکنک به هوا که شعارهای رستاخیز را حمل می کرد اگر در نوع خود در کشور کم نظیر نبوده باشد ولی بدون شک کمتر در این گونه مراسم به چنین ابعاد زیبایی شناسی مساله توجه صورت می گیرد. در بسیاری از راهپیمایی ها عمدتا شهروندانی به جاده ها بیرون می شوند که با خود شعار حمل می کنند و فریاد می زنند. نوع رنگی را هم که رستاخیز تغییر برای خود برگزیده ضمن چشم نوازی های ویژه خود، می تواند پیام این جنبش را نیز که جنبشی مدنی و آرام است، نشان دهد. در این که چنین حرکت های مدنی می تواند در رفتار شهروندان برای نهادینه شدن ارزش های مردم سالارانه بسیار موثر باشد، هیچ سخنی وجود ندارد. همه کشورهای جهان که امروز در عرصه مناسبات قدرت به نتایجی در زنده گی سیاسی شان دست یافته اند، محصول چنین برنامه های بوده است. هیچ کشوری یک شبه راه دشوار گذار رسیدن به ارزش های دموکراتیک را طی نکرده است. ممارست و تمرین دموکراسی از اساسی ترین فعالیت های جنبشی های مدنی در کشورهای جهان بوده که آن ها را به فضای باز و گفتگویی میان شهروندان و نظام های حاکم هدایت کرده است. اما سوال این جاست که جنبش های مدنی در افغانستان چقدر موفق عمل کرده اند و چقدر توانسته اند که در رسیدن به مطالبات مدنی شان بدون آن که دچار افراط و تفریط شوند، استواری داشته باشند. متاسفانه تجربه تاریخی نشان داده که به دلیل ضعف مدیریتی در چنین جنبش های همواره خطر معامله گری و یا دچار شدن به یاس در میان اعضای جنبش  که فرصت های مغتنمی را در اختیار حکومت ها می گذارد، بسیار زیاد است. هرجنبشی که نتواند مطالبات خود را به صورت قانونمند وصول کند، بدون شک دچار سرخوردگی و افت خواهد شد. وقتی پیام ها معلق می مانند و یا عوض می شوند تهدیدی برای یک حرکت مدنی می تواند محسوب شود. آیا جنبش رستاخیز این توانایی را دارد که بر سرپیام های اصلی اش هم چنان باقی بماند و تا رسیدن به آن ها صحنه را خالی نگذارد؟ برخی شعار ها و خواست ها نیز گاه چنان مطرح می شوند که می توانند سنگ راه جنبش های مدنی شوند. اگر شعارها متناسب به حرکت های مدنی انتخابات نشوند، احتمال دارد که هم مطالبات معلق بمانند و هم اعضای جنبش دچار رکود شوند. بسیار ضروری است که جنبش های مدنی همواره به درس های این گونه حرکت ها توجه کنند و در بازتعریف خود دچار مشکل نشوند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.