احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دو شنبه 30 اسد 1396 - ۲۹ اسد ۱۳۹۶
گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی یک بار دیگر در حلقۀ هواخواهانش سخنانی بر زبان آورد که غیر از نفاق و تفرقه، هیچ سودی به حالِ مردم افغانستان ندارد. اگرچه او از زمانی که به نامِ صلح وارد کابل شده، هر آنچه گفته، بوی کینه و نفرت داده است؛ اما اینبار در سخنانش دردانگیزترین افکار و خیالاتش را رونمایی کرد. تا پیش از این، او یا ترافیک زبان فارسی دری شده بود و توصیه میکرد که مردم از کدام واژهها کار بگیرند و از کدامها احتراز ورزند و در مواردی نیز که توصیههایش به عرصۀ سیاست میکشید، گنگ و کُلی سخن میراند و وارد اصل ماجرا و جزییات نمیشد. آقای حکمتیار اما اینبار پرده از ثقیلترین دردها و عقدههایش برداشت و آنها را در قالبِ انواع دروغها و تهمتها بیرون داد.
آقای حکمتیار دربارۀ انتخاباتِ آینده و جلوگیری از تقلب سخن راند و در اینباره به هواخواهانش اطمینان داد. هرچند میتوان پیرامون برداشتِ او دربارۀ «تقلب» سخنها گفت و دربارۀ انتخاباتِ دلخواه و مشروعِ وی تبصرهها کرد؛ اما از آنجا که ظاهرِ این حرف درست به نظر میرسد، از توقف بر آن چشم میپوشیم.
او در جای دیگر، از قومیبودنِ احزاب و قومگرایی رهبران انتقاد کرد. این سخن نیز زیاد ناموجه به نظر نمیرسد و حتا میتوان در تأییدِ نسبیِ سخنانِ حکمتیار این را نیز اضافه کرد که «قومگرایی» به یکی از بیماریهای شایع و مزمن در فضای سیاسی و اجتماعی افغانستان بدل شده و باید تلاش کرد از این تشتت، به سمتِ ملتشدن و همگرایی ملی عبور کرد. ولی آنچه شنیدنِ این سخن را از زبان حکمتیار ناخوشایند میسازد، این نکته است که او و حزب تحتِ رهبریاش در تبعیض و قومگرایی سرآمدِ دیگران اند.
از اینها که بگذریم، آقای حکمتیار با حواله کردنِ حرفهایی به آدرس «پنجشیر» و جعل روایت دربارۀ «شهید احمدشاه مسعود» قهرمان ملی کشور، اینبار در لباسِ صلح پرده از دردانگیزترین و خصمانهترین مشکلاتِ روحی و روانیاش برداشت. او گفت که در وزارت دفاع، ۶۰۰ جنرال پنجشیری حضور دارند و توضیح داد که گویا در هیچ کشور اروپایی به این تعداد جنرال دیده نمیشود. او از این ادعای باطل فراتر رفت و با جعل روایتِ ملاقاتِ تاریخی و فداکارانۀ شهید مسعود با طالبان در میدانشهر و طرح یک دروغ شاخدار، قهرمان ملی افغانستان را شخصیتی تسلیم در برابر طالبان و آیاسآی پاکستان معرفی کرد.
دربارۀ ادعای نخستِ آقای حکمتیار میتوان گفت که بله، پولیس و اردوی افغانستان بالاتر از حدِ نیاز و حتا فراتر از لیاقت و استعداد، جنرال دارد. اما واقعیتِ دیگر این است که فقط بخش بسیار کوچکی از این جنرالان پنجشیریاند، چنانکه آمارهای موثق میگوید که ولایت پنجشیر بیشتر از ۴۰ جنرال ندارد. یعنی باقی جنرالان از نقاط و ولایاتِ دیگر ـ از مشرق و جنوبی گرفته تا حوزۀ غرب و شمال ـ کشور اند.
و اما دربارۀ نادرستی چه که بیشرمانه بودنِ ادعای دومِ آقای حکمتیار، تاریخ بیش از هرکسی حرف به گفتن دارد. تاریخ جهاد و مقاومت افغانستان، بیهیچ شک و شبههیی شهادت میدهد که شهید مسعود از آغاز دوران مبارزه با تجاوز قشون سرخ، در مقابلِ مداخلاتِ پاکستان و جنرالان آیاسآی قرار گرفت و از همینرو دهها و صدها طرحِ ترور و توطیه را نیز متحمل شد.
او کمنصیبترین فرمانده از کمکهای بیرونی بود که با اتکا به نیروی مردمی مبارزه میکرد. او پس از پیروزی جهاد، بیشترین تأکیدش بر حفظ آزادهگی، وحدت ملی و مصون ماندن از مداخلاتِ تجاوزکارانۀ پاکستان بود. او طالبان را بازیچۀ دست پاکستان و در خدمتِ بدنامی اسلام میدانست؛ از اینرو جانش را در طبقِ ایمان گذاشت و در ملاقات با آنها نهایتِ کوشش را کرد که به آنها این موضوع را بفهماند. او فداکارانه با طالبان دیدار و اتمام حجت کرد و پس از آنکه طالبان جنگ و جهل را انتخاب کردند، سرسختانه با آنها مبارزه نمود و در این راه جام شهادت نوشید.
اما همین تاریخ گواهی میدهد که حکمتیار از آغاز دوران جهاد، بهطور مستقیم سرسپردۀ پاکستان شد و از این رهگذر بالاترین کمکها و امکانات را دریافت کرد و در تمام دورۀ جهاد سعی در به کرسی نشاندنِ اهدافِ آیاسآی داشت و پس از سقوط حکومت کمونیستی کابل نیز به فرمان پاکستان، با دولت اسلامی سرسختانه جنگید و پس از ناکامیهای مکرر، گلیمش توسط آیاسآی و طالبان برچیده شد.
اینها تعابیر شخصی نه، بلکه روایتهای آفتابیِ تاریخ اند، اما اینکه حکمتیار خلاف اعمالِ تاریخیاش و بر اساسِ حسادتهای چند دههییاش نسبت به پیروزیها، افتخارآفرینیها و خوشنامیهای شهید مسعود سخن میگوید، ریشهاش را باید در همان مکانهایی جستوجو کرد که برنامهها ریختند و ساختند تا این چهرۀ منقضیشده را جامۀ نو بپوشانند و از آن در بازیهای جدید سود بجویند!
Comments are closed.