احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 5 سنبله 1396 - ۰۴ سنبله ۱۳۹۶
بخش شصـتوهشتم/
مکافات و مجازات
بعد از پنجسال و هفتادوهفت روز کار بهحیث رییس رادیو تلویزیون تعلیمی و تربیتی، به تاریخ ۲۰ جدی سال ۱۳۸۵ خورشیدی، از وظیفه سبکدوش شدم.
زمانی که من در رادیو تلویزیون تعلیمی بهحیث رییس معرفی شدم، این اداره دو ـ سه برنامه در رادیو داشت و به دلیلِ اینکه ساختمانِ اداره تخریب گردیده بود، کارمندانش در دو ـ سه اتاقِ رادیو تلویزیونِ ملی بودوباش داشتند.
برای این اداره، نشرات مستقل را برنامهریزی کرده و پول آبادانی و تهیۀ وسایل آن را که مبلغ دو و نیم میلیون دالر میشد، از کشور ایتالیا بهدست آوردم.
اما وزیر پیشینِ وزارت معارف، از زمان گرفتن تصدی وزارت الی ختم کارم، هیچ امکاناتی به رادیو تلویزیون تعلیمی مهیا نکرد.
دو بار خبر نشراتِ امتحانی را به وزیر دادم؛ اما عکسالعملِ وی فقط گفتن کلمۀ «بسیار خوب» بود و بس.
بدون هیچ نوع امکانات و حمایتِ وزارت معارف، کار نشرات رادیو تلویزیونِ معارف انجام یافت. من از هیچگونه فعالیتِ مثمر در این اداره دریغ نکردم. صبح زودتر از همۀ مأمورین به وظیفه میرفتم و بیشتر از دیگران، تا شام وظیفه اجرا میکردم. در جریان پنج سال ریاست، چهار کتاب زیر عناوین: نمای بهتر، دیروز و امروز، خبر چگونه باشد و رادیو تلویزیون آموزشی در افغانستان را نوشتم.
در روز خداحافظی، همکارانم اشک میریختند و این یک افتخارِ بزرگ برایم بود.
من و شماری از رؤسا توسط وزیر از وظیفه سبکدوش شدیم. وزیر معارف در روز برکناری مرا خواست و درحالیکه رییس دفتر و آقای میا رییس استخدام وزارت نیز در این مجلس حاضر بودند، به من گفت: “بیگانه صاحب! تشکر از کار و فعالیت شما. من بسیار کوشش کردم که شما را حفظ کنم، اما سنگهای بزرگی در راه بود که برداشتنِ آن برایم ممکن نبود؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم شما را به یک جای مناسبِ دیگر تبدیل کنم. میدانم که کارهای خوبی را نیز در آنجا انجام میدهید.”
در پاسخ گفتم: فرقی نمیکند وزیر صاحب! این پست از پدر به من میراث نمانده بود؛ این صلاحیتِ شماست و هر مدیر تیم کاریِ خود را دارد، واقعاً بدون داشتن تیم دلسوز، کار به جایی نمیرسد.
وزیر معارف در جوابم گفت: شما جوانِ فعالی هستید، حتماً در تیم کاریِ من شامل استی. به شما یک وظیفۀ خوب در نظر دارم، اما ادامۀ کارِ شما در تلویزیون تعلیمی ممکن نبود.
وزیر این را گفت، اما تا سالیانِ بعد نه او به وعدههای خود عمل کرد و نه من به ایشان مراجعه کردم.
از اینکه با افتخار و عزت، وظیفه را آغاز و ختم کردم و دستاوردِ خوبی نیز داشتم، بسیار خوشحالم؛ اما چون در این کشور خدمت و خیانت یکسان محاسبه میشود و قومیت بر لیاقت و انسانیت حاکم است، رنج میبرم.
طالبان، مایۀ رسواییِ همه
کشتن روحیۀ آزادیخواهی، تحقیر و توهینِ مردم افغانستان که قبل از زمانِ نادر غدار آغاز گردیده بود، در حاکمیتِ طالبان به اوجِ خود رسید.
لتوکوبِ مردم در جادهها، اجبار در گذاشتن ریشِ دراز و چرکین، پوشیدن کلاه، منع پوشیدن دریشی، منع عکس، منع موسیقی، منع دیدن تصاویر و سینما، همهاش از خودخواهی و جهالت منشأ میگرفت. در غیر آن، کدام دین جواز کشتنِ بدون محکمه و تحقیر و توهینِ مردم و سلب آزادیهای انسانی را به این جاهلانِ قرن داده بود.
طالبان هم کشور، زبان و قبیلۀ خود و هم اسلام و مسلمانان را در سطحِ دنیا بیآبرو و بیحیثیت کردند.
Comments are closed.