وحدت شیعه و سنی، گام‌های مقدماتی

گزارشگر:محمد محق/ دو شنبه 6 سنبله 1396 - ۰۵ سنبله ۱۳۹۶

وحدت مذاهب، از جمله وحدت سنی و شیعه و کنار گذاشتن اختلافات دیرینه، هم از نظر اخلاقی یک ضرورت است و هم از نظر واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی. اما وحدت به این معنا نیست که شیعه‌ها سنی یا سنی‌ها شیعه شوند. مذاهب اسلامی بزرگ که تاریخ‌شان از یک هزار سال فراتر می‌رود، درخت‌های تنومندی هستند که از باد و باران گزندی نمی‌بینند و یکی جایش را به نفع دیگری خالی نخواهد کرد و جز این‌که بنا به قواعد طبیعی، انقراض ادیان و مذاهب رخت بربندند، همیشه خواهند بود.
آنچه در عمل هم ممکن است و هم مطلوب، این است که روحیۀ تنش و نفرت کاهش یابد و جایش را تفاهم، گفت‌وگو و همکاری میان پیروان آن‌ها بگیرد، همکاری بر محور منافع مشترکی که اتفاقاً از بسیاری موضوعات انتزاعی مورد بحث در مذاهب، واقعی‌تر و ملموس‌تر است، مانند امنیت جامعه، پیشرفت کشور و رفاه همه‌گانی.
اگر چه رسیدن به این خواسته کار آسانی نیست، و با موانع فراوان داخلی روبه‌رو خواهد شد، اما چون راه دیگری وجود ندارد، به ناگزیر باید آنچه ممکن است انجام شود. در این‌جا چند نکته را عرض می‌کنم که به گمان من، می‌تواند گام‌های مقدماتی برای رسیدن به این آرزو باشد.
١. تاریخی دیدن نزاع‌های مذهبی: همه مذاهب بر بستر تحولات سیاسی و اجتماعی شکل گرفته اند و در آن زمان که شکل گرفته اند، منافع افراد و گروه‌های خاصی را تأمین می‌کرده اند و همان ایجاب می‌کرده است که برای موقعیت خود مشروعیت دینی پیدا کنند. هیچ مذهبی از این قاعده مستثنا نیست. ما که امروزه در شرایط تاریخی متفاوتی هستیم و منافع جمعی ما ایجابات دیگری دارد، نباید خود را به نزاع‌های تاریخی انقضا یافته پیوند بزنیم.
٢. ظنی دانستن ادعاهای مذهبی: آنچه محل اختلاف در میان مذاهب اسلامی قرار گرفته است، موضوعاتی است که نصوص دینی در بارۀ آن‌ها قطعیت ندارد و بیشتر از یک تأویل را می‌پذیرد. دلالت نص دینی بر موضوعی که قابل تأویل‌های مختلف است، دلالت ظنی است و حتا یک موضوع اختلافی را نمی‌توان یافت که دلالت نص بر آن قطعی باشد. بنابر این، دعوا کردن بر امور ظنی خود دعوایی بیهوده و عملی غیر عقلانی است.
٣. معصوم ندانستن منابع درجه دوم مذهبی: در میان منابع دینی مسلمانان، قرآن و سنت به عنوان منابع درجه اول به شمار می‌روند و البته تنها قرآن است که مورد اتفاق است، آن‌هم لفظش، نه تفسیر و تأویلش و بقیه منابع فقهی و عقیدتی و اصولی و کلامی، همه منابع درجه دوم هستند و کسانی که آن‌ها را تألیف کرده اند، کارشان نه از نظر عقلی و نه از نظر شرعی، بی‌عیب شناخته نمی‌شود. در نتیجه ما مکلف نیستیم برداشت انسان‌های خطاپذیر و محصول دست آنان را مبنای قضاوت‌های قطعی قرار بدهیم و بر آن اساس، دعواهای کلان به راه بیندازیم.
۴. معصوم ندانستن رجال و چهره‌های برجستۀ مذهبی: برای پیروان هر مذهب علما و شخصیت‌های برجستۀ مذهبی‌شان مورد احترام هستند و این کاملاً طبیعی است، اما نباید فراموش کنیم که برای اهل سنت تنها پیامبر اسلام (ص) و برای اهل تشیع تنها پیامبر و امامان معصوم هستند و بقیه علما و مجتهدان و شخصیت‌های تاریخی عصمتی ندارند. وقتی چنین است، نباید بر سر نظرات و بیانات آنان تعصب نشان داد و با کسی که دیدگاه مخالف یا مختلف دارد دعوا کرد.
۵. سیاسی دانستن اختلافات امروز: امروزه بیش از هر زمان دیگری مذهب در خدمت سیاسیت قرار گرفته است و خصوصاً رقابت ایران و عربستان مستقیما تفاوت‌های شیعه و سنی را به ابزار کشمکش‌های سیاسی تبدیل کرده است. دعوایی که اساسش جنگ قدرت است، ارزش این را ندارد که از طرف ما نیز بر سر آن جنگ و دعوا به راه انداخته شود. اگر همین حقایق ساده در نظر گرفته شود، بخشی از مشکلات موجود حل خواهد شد و راه همکاری و وحدت میان اهل سنت و اهل تشیع تا حدی هموار خواهد شد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.