احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمد مرادی/ سه شنبه 14 سنبله 1396 - ۱۳ سنبله ۱۳۹۶
شاید اسم کتابِ «انسان موجود ناشناخته» نوشتۀ «آلکسیس کارل» را شنیده یا شاید آن را خوانده باشید. حقیقت هم همین است که در بین همه موجودات عالم، انسان پیچیدهترین رفتار و ناشناختهترین کردار را دارد. انسان بستهیی از رفتارهای متضاد است که با دیدن یک تصویر نمیشود او را شناخت، بلکه از جانداری به نام انسان باید فیلم گرفت و بارها و بارها کردار آدمی را به تماشا نشست تا دربارۀ او به درستی قضاوت کرد.
اگر اهل خبر و دنیای سیاست باشید، حتماً اسم خانم «آنگ سان سوچی» را شنیده اید. او رهبر آزادیخواهان و نماد دموکراسی در میانمار یا برمه است. خانم سوچی، خود تلخی دنیا را چشیده و نزدیک به دو دهه زندان و حصر خانهگی را گذرانده است. او حتا اجازه نیافت با همسر بریتانیاییاش که به دلیل بیماری سرطان درگذشت، وداع کند. او همچنین در مدت حصر خانهگی حتا اجازۀ دیدار با فرزندانش را نیز نداشت. به دلیل این جفایی که به خانم سوچی شده بود، برخی با گرفتن یک تصویر از زندهگی او، وامصیبتا سر دادند و فریاد زدند که سوچی مظلومترین زن دنیا است. همین مظلومنمایی از سوچی سبب شد که برخی نهادهای حقوق بشری نیز تحت تأثیر واویلای عدهیی قرار گیرند و او را به عنوان نماد مظلومیت و استقامت معرفی کنند. همین شهرت کاذب موجب شد که سوچی در دوران حصر، برندۀ جایزۀ «صلح نوبل» شود.
رسانههای غربی در تمام سالهایی که سوچی در حصر خانهگی بود، چنان از این خانم بزرگنمایی کردند که عدهیی ناخودآگاه پذیرفتند که او واقعاً یک خانم مظلوم و در عین حال، مدافع حقوق بشر است؛ اما غافل از اینکه سوچی، نه یک مدافع حقوق بشر، بلکه یک سیاستمدارِ زیرک و ماهری است که رفتار پیچیدهاش، جامعۀ جهانی را دو دهه فریب داد.
سوچی نخستین بار در سال ۱۹۹۰ وارد دنیای سیاست شد و در انتخابات پارلمانی میانمار شرکت کرد. او که در زمان انتخابات در حصر خانهگی به سر میبرد، در ظاهر پیروز انتخابات شد، اما نظامیان میانمار، انتخابات را باطل اعلام کردند و سوچی همچنان در حصر باقی ماند. حصر خانهگی این خانم تا سال ۲۰۱۰ طول کشید، اما پس از این سال، به عنوان یک رهبر سیاسی به اجتماع بازگشت و فعالیتهای سیاسی خود را در چارچوب حزب «اتحادیۀ ملی برای دموکراسی» ادامه داد. سوچی در انتخابات پارلمانی سراسری اپریلِ ۲۰۱۲ حضور یافت و برنده شد. پس از آنکه سوچی به پارلمان راه یافت، حزب او صاحب بزرگترین فراکسیون پارلمانی گردید.
سوچی در حال حاضر رهبر اکثریت حاکم در میانمار محسوب میشود. او اکنون نه به عنوان شخصیت اپوزیسیون و مدافع حقوق بشر، بلکه به حیث مدیر پشتپردۀ سناریوی کشتار مسلمانان در میانمار شناخته میشود. سوچی دیگر نه داد از حقوق بشر میزند و نه از مظلومان دفاع میکند؛ بلکه همواره بر کشتار مسلمانان در برمه سرپوش گذاشته و آن را یک موضوع خیلی عادی و پیش پا افتاده میداند. در صورت خوشبینانه، سوچی در برابر کشتار مسلمانان به دست بوداییان سکوت اختیار کرده، اما حالت بدبینانه آن است که او گردانندۀ بحران فعلی در میانمار است. سوچی به خاطر ملاحظۀ جنرالهای میانماری و بوداییان افراطی، از هرگونه اقدام برای جلوگیری نسلکشی مسلمانان در میانمار خودداری کرده است. او اکنون به نمادی از قساوت قلب شهرت یافته که دورۀ حصر و زندان، او را به بیماری «سادیسم» و «دیگرآزای» دچار کرده است. این خانم میانماری که زمانی به عنوان تندیس آزادی و مظلومیت شناخته میشد، نزدیک به ۵ سال است که تعادل روحی خود را از دست داده و رفتارهای غیرمتعارف اجتماعی از او سر میزند. از دیدگاه مدافعان حقوق بشر، سالهاست که تندیس قداست خانم سوچی شکسته و دیگر لیاقت داشتن جایزۀ صلح نوبل را ندارد، اما هنوز کشورهای غربی چون امریکا او را به عنوان نماد آزادی میشناسند. همان آزادی که فقط برای امریکا قابل تمجید بوده، اما برای سازمانهای مستقل حقوق بشری، فاقد اعتبار است.
Comments are closed.