مسعود شناسی/۱۲/ چکامه‌های ســــر خ

گزارشگر:هارون مجیدی/ شنبه 25 سنبله 1396 - ۲۴ سنبله ۱۳۹۶

در این بخش از معرفی کتاب‌ها و مجموعه‌های نشر شده پیرامون کارنامه، فکر و راه مبارزاتی قهرمان ملی افغانستان، مجموعه‌یی از مقالات و اشعاری که در فراخوان دومین کنفرانس بین‌المللی مسعودشناسی نشر شده است را ورق می‌زنیم.
mandegar-3این مجموعه زیر نام «چکامه‌های سرخ» در جوزای ۱۳۸۵ خورشیدی از نشانی واحد انتشارات بنیاد شهید مسعود به نشر رسیده است. مجموعۀ «چکامه‌های سرخ» در دو هزار نسخه و ۲۶۹ برگ ارایه شده و شامل دو بخش -مقالات و اشعار- می‌باشد.
در این مجموعه مقالاتی از داکتر شعیب مجددی، بهار چوپان، عبدالقیوم ملکزاد، محمداکرام اندیشمند، عبدالحفیظ منصور، محمدشعیب صیقلی، عزیزالله آریافر، جان‌آقا خلیل پریان، یعقوب یسنا، احمد غنی خسروی، داکتر صاحب‌نظر مرادی، محمدزمان مشعل، محمد عظیم مجاهد، مرتضی حامد، عبدالحمید مبارز، غزاله محمودی، محمد مختار مفلح، فضل الحق فایز و مقالات شماری از نویسنده‌گان دیگر آمده است.
نویسنده‌گان مقالات آمده در «چکامه‌های سرخ» پیرامون ابعاد و کارنامۀ شهید احمدشاه مسعود نوشته اند، شماری از این نوشته‌ها به مسایل تازه‌یی که تا آن زمان مطرح نشده بود نیز پرداخته اند.
از منظر محتوایی، مقالات بحث‌های زیادی را به بررسی گرفته اند که از ویژه‌گی‌های شخصیتی قهرمان ملی شروع تا نگاهش به مسایل بین‌المللی و مظهر بودنش برای یک کشور و یک ملت می‌رسد.
شمار زیادی از کسانی که مقالات این مجموعه را نوشته اند و یا سروده‌های‌شان در «چکامه‌های سرخ» از یاران و هم‌سنگران شهید احمدشاه مسعود باقی مانده اند که به مسایل و مطالب دست اول پرداخته و استناد کرده اند.
شناسۀ «چکامه‌های سرخ» را با دو سروده از عزیزالله آریافر و احمدضیای رفعت به پایان می‌برم.
قلعۀ ستیغ
صدایی آید امشب از نهاد دره ناهنگام
صدایی ساربان رفتۀ رهکوره ناهنگام
به زنجیر است دست عشق و قلب دوست در فریاد
مگر خاموش غوغای غرور باره ناهنگام
چه رنگی بود خواهد بعد از این دم آسمان شهر
که خورشید خدا ره می سپرد، آواره، ناهنگام
چه آمد بر سر این قلعۀ سرخ ستیغ امروز
که بر دست فلک بشکست دست چاره ناهنگام
چه بد مستی ست؟! بدمستی کند در آستان عشق
بریزد بی‌گمان بنیاد هر می‌خواره ناهنگام
لهیب کورۀ خشم تو خواهد سوخت هر خصمی
بیگفن باز از آن کوره، آتشباره، ناهنگام
****
غرور صخره‌ای و اعتبار تاریخی!
شکوه دره‌ای و افتخار تاریخی!
محیط رعدی و جغرافیای توفانی
محل یورش و حماسه‌زار تاریخی!
دگر یلان همه بر ایست‌گاه می‌مانند
از آن میانه فقط تو قطار تاریخی!
قدت ز عزم و تنت از ثبات لبریز است
به این سرشته‌گیت ابتکار تاریخی!
به وزن کوچه و بازار ما نسنجیدت
که خود حساب دگر در شمار تاریخی!
نماند هیچ فروغی به قصه‌های قدیم
تو آفتاب نوی در مدار تاریخی!
دوباره بیهقی و قصه‌های مسعودی
و شاهنامه‌ای و شهریار تاریخی!
کسی نکرد بزرگت، تو خود برگ شدی
بدون تکیه به غیر، اقتدار تاریخی!
نه زر خریده غلامی! نه زرد دورانی!
نه خود فروخته، نی شرم‌سار تاریخی!
همیشه در تو توان راه زد، اقامت کرد
تو سرزمین زمانی، دیار تاریخی!
به فصل داغ تو یخ‌ها همه سیاسی شد
شعور دورۀ سرد و شعار تاریخی!
نسیم نور، صفای نگاه، رشتۀ ذهن
نمونه‌ای! هنری! شاهکار تاریخی!
نه چون تو آمد و نی چون تو دیگری آید
شروع غیرت و پایان کار تاریخی!
پیام از تو، سخن از تو، قصه‌ها از تو
از این به بعد خداوندگار تاریخی!
میان مرگ و تو چندین هزار فاصله است

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.