احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 26 سنبله 1396 - ۲۵ سنبله ۱۳۹۶
بخش هفتاد و یکم/
الگوی انسانیت و آزادهگی
احمدشاه مسعود قهرمان ملی، فرشته نبود؛ آدم بود و در کمالِ انسانیت و آزادهگی زندهگی کرد.
من که مدتِ کوتاهی با ایشان بودم، گوشهیی از خاطرات و مهربانیهایِ این مردِ بلندآوازۀ تاریخ را که بسیار با عزت زندهگی کرد، یادآور میشوم.
سال ۱۳۷۸ خورشیدی، کارمند کمیتۀ فرهنگیِ جبهۀ مقاومت بودم. روزی با استاد محمد اسحاق فایز ـ همکارم در پیام مجاهد ـ فاصلۀ زیادی را برای توزیع هفتهنامۀمان پیاده پیمودیم. بارِ گران و دوری راه، خستۀمان کرده بود و عبور و مرور موتر در یگانه سرک پنجشیر نیز بهندرت صورت میگرفت. به عقب دیدم، یک موتر سیاه از فاصلۀ دور نمایان شد. به آقای فایز گفتم، من این موتر را ایستاد میکنم.
وقتی استاد فایز متوجه موتر شد، گفت: موتر آمرصاحب است، خوب نیست که دست دهیم.
هنوز از صحبتِ ما دقایقی نگذشته بود که موتر بزرگی در پیشِ رویِ ما توقف کرد. از خوشحالی دروازۀ موترِ «امر» را باز کردم. در پهلوی درِ موتر فقط یک چوکی بود، من تعداد زیادی هفتهنامه با خود داشتم و استاد فایز نیز دو نلِ بخاری به همراه داشت.
استاد فایز تلاش داشت در طرفی که من هستم، جای بگیرد. به آقای فایز گفتم: یک چوکی است و دو نفر جای نمیشود!
بالاخره، جابهجایی نلها و نشستن استاد فایز در موتر آمرصاحب شاید بیش از یک دقیقه را در بر گرفت.
چوکیهای موتر بلند بود، من نفهمیدم که در پیش روی موتر، آمرصاحب نشسته است. رانندۀ آمرصاحب را میشناختم، فکر کردم این مهربانی توسط راننده صورت گرفته است. خلاصه موتر حرکت کرد و دقایقی بعد، متوجه شدم که آمرصاحب نیز در موتر است. او با پرسیدن «چی گپهاست؟» دستِ خود را برای گرفتن هفتهنامۀ پیام مجاهد دراز کرد. راستش، کمی دستپاچه شدم و در بین لولههای اخبار قرارگاهها، اخبار مربوط به آمرصاحب را جستوجو کردم؛ زیرا نمیخواستم دیگر هفتهنامهها بیجا شوند. استاد فایز که متوجه دستِ آمرصاحب شد، فوری یک لوله را باز کرد و یک شماره هفتهنامه را به آمرصاحب داد.
تذکرِ آمرصاحب
در سالهای مقاومت رییس کمیتۀ فرهنگی جبهۀ مقاومت، انجنیر محمداسحاق و مدیرمسوول هفتهنامۀ پیام مجاهد، آقای عبدالحفیظ منصور بود که در نبود انجنیر محمداسحاق، او سرپرستِ کمیته نیز میبود.
انجنیر محمداسحاق به حیث نمایندۀ احمدشاه مسعود به امریکا رفته بود و عبدالحفیظ منصور برای تداوی به ایران. کارِ هفتهنامۀ پیام مجاهد به من، محمد اسحاق فایز، تجمل خان و محمدعظیم خان واگذار شد.
برای اینکه در کارها دقتِ بیشتر کرده باشیم و اخبار موثق و تازه را بگیریم، به دیدار آمرصاحب رفتیم. بعد از شام توانستیم به حضور آمرصاحب برسیم. درحالیکه یکتن از همصنفانِ دورۀ مکتبش (قاضی ولیمحمد عاصم) در دفترشان حضور داشت، شروع کرد به خواندنِ پروف هفتهنامۀ پیام مجاهد.
سرمقالۀ پیاممجاهد را خواند و در نوشتهها مخصوصاً سرمقاله، ایرادهایی داشت، از جمله در مقاله آمده بود: «در گوشهگوشۀ افغانستان مقاومت جریان دارد». آمرصاحب گفت: «ما در گوشه نی، بلکه در متن و در ۲۰ کیلومتری پایتخت قرار داریم؛ عملاً لشکر پاکستانی و طالبان در شمالِ کابل زیر تهدیدِ ما قرار دارند، ما چگونه در گوشه استیم؟»
Comments are closed.