احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالمجید اسکندری/ شنبه 1 میزان 1396 - ۳۱ سنبله ۱۳۹۶
به مناسبت سومین سالگرد حکومت «وحدت ملی»
چند روز است که به خاطر یک کار نیمهتحقیقی مصروفم. برای پیشبردِ این کار نیاز داشتم تا به منشور انتخاباتی تیمهای انتخاباتی «تحول و تداوم» و «اصلاحات و همگرایی» و همچنان توافقنامۀ سیاسی میان این دو تیم سری بزنم. فضاحت اخیر از نام آقای مُخکش مرا واداشت تا این یادداشت را بنویسم. با ذکر این حقیقت که اوشان وسیلهیی اند در دست سیاستگرانِ تمامیتخواه و هژمونیست و حتا ضرور است تا ما به جای معلولها، علل را مورد توجه و بررسی قرار دهیم و آن؛ سیستم ناکارآمد و دیکتاتورپرور کنونی مسلط شدۀ بالاجبار بر کشور است.
بگذریم از اینکه به توافقنامۀ سیاسی اصلاً ارزشی داده نشده و حتا یک بند از مفاد آن اجرایی نگردید، بلکه بیشتر برعکس آن عمل شده است؛ برایم قابل تعجب نبود. برای من تعجببرانگیز این مسأله است که آیا آقای اشرف غنی احمدزی به منشور انتخاباتی خود باور داشت؟ آن را خوانده بود؟ و یا اینکه دیگران برایش نوشته بودند و اوشان اصلاً آن را نخوانده بودند؟
این برنامه در متن خود دموکراتیک و برضد یک حکومت خودکامه است؛ ولی تمام عملکردهای آقای اشرف غنی نهتنها برضد دموکراسی و حکومتِ مردمسالار، بلکه برضد منشور تدوین شده از جانب خودش نیز هست. حکومت آقای غنی نهتنها مشارکت ملی را بر نمیتابد، بلکه در تاریخ حکومتداری در افغانستان، فردمحورترین، خودکامهترین و نامشروعترین حکومت به شمار میرود. جالبتر اینکه در همین منشور، ۲۸۸ بار کلمۀ «شهروند» آمده است؛ در حالی که خود ایشان در یکی از بیانات احساساتی اخیر خود میگویند که با اصطلاح «شهروند» مشکل دارند؛ ولی در منشور انتخاباتیشان ۲۸۸ بار کلمات «حق شهروندی» ، «شهروند» و «شهروندان» را به کار برده اند.
سیاستهای تمامیتخواهانه، قبیلهسالارانه، فردمحوران و دیکتاتورمنشانۀ این آقا دیر یا زود کشور را به سوی بیثباتیِ غیرقابل کنترل و ازهم پاشیدهگی جبرانناپذیر سوق خواهد داد. لطفاً صرف مقدمۀ منشور تیم تحول و تداوم را بخوانید. مسلماً به این نتیجه خواهید رسید که یا این آقا حافظه ندارد و یا یک عوامفریبِ حرفوی اند؛ این هم مقدمۀ منشور تیم تحول و تداوم:
«در طول تاریخ افغانستان، عامل اصلی بحرانها و چالشها، حکومتهایی بوده که با منطقِ خودکامهگی عمل میکرده اند. حکومت خودکامه دارای شاخصههایی است:
۱- در حکومت خودکامه، حاکمیت ناشی از ارادۀ مردم نیست و به همین جهت از مشروعیت به معنای امروزین آن برخوردار نمیباشد.
۲- حکومت خودکامه، هیچ نوع مشارکتی را برنمیتابد و سیاست اصلی آن مبتنی بر انحصار قدرت و حذف دیگران است .
۳- در این نوع حکومت، به قدرت سیاسی به عنوان یک «هدف» نگریسته میشود، نه یک ابزار و وسیله برای تأمین خدمات عمومی؛ لذا برای رسیدن به آن و یا حفظ آن، از هر وسیلهیی هرچند نامشروع استفاده میشود.
۴- در این نوع حکومتها، فرهنگ، عقیده، دین، اخلاق، اقتصاد و تجارت، همهگی در خدمت «قدرت» قرار میگیرند و از همۀ آنها استفادۀ ابزاری میشود.
اما نتیجۀ خودکامهگی، قبل از هر چیز دیگر «بیثباتی سیاسی» در کشور است، زیرا خودکامهگی با هویت انسان به عنوان یک موجود آزاد و انتخابگر، ناسازگار است و از همینرو، نمیتواند دیرپا باشد و بسیار زود عکسالعمل ایجاد میکند. این عکسالعمل گاهی به صورت مقاومتهای مردمی بروز میکند و منجر به سقوط حکومتهای خودکامه میگردد. برای نجات از بحران، باید حکومت مردمسالار تأسیس شود. حکومت مردمسالار، برعکس حکومت خودکامه، مبتنی بر اراده و رأی مردم است و به جای سیاست حذف، از سیاست مشارکت استفاده میکند و هدف اصلی آن، حفظ قدرت نیست، بلکه هدف عمدۀ آن، حفظ نظم عمومی و ارایۀ خدمات عمومی است. همچنین این حکومت در مقابل شهروندان خود غیرجانبدار بوده و هیچگونه موقف قومی، لسانی، نژادی و مذهبی نداشته و حقوق برابر شهروندی را مبنا و اساس حکومتداری خود قرار میدهد.
تیم تحول و تداوم به منظور تشکیل یک حکومتِ واقعاً مردمسالار و پاسخگو، وارد میدان رقابت انتخاباتی شده است. ما قبل از هر چیزی میخواهیم در منطق و فلسفۀ حکومتداری در افغانستان، یک دگرگونی اساسی ایجاد کنیم و دولتی را بر اساس مفاهیم و اصول مدرن، بنیان نهیم و سپس با تداوم ساختارها و ارزشهای اسلامی و ملی خود که در وثیقۀ ملی ما (قانون اساسی) درج شده، در عرصههای مختلف مدیریت، حکومتداری، حقوق مردم، فرهنگ، اقتصاد و روابط بینالمللی افغانستان، در شیوهها، ابزارها و سازوکارها، تحول پدید آوریم و با این تحول، ثبات پایدار سیاسی را در کشور خود تأمین کنیم و زمینه را برای تأسیس یک جامعۀ مرفه و مترقی بر مبنای دموکراسی، عدالت اجتماعی، کرامت انسانی، حقوق بشر، وحدت ملی، برابری بین همۀ اقوام و انکشاف متوازن در همۀ مناطق کشور فراهم کنیم.»
آیا عملکردِ آقای غنی که فکر میشد یک آدم اکادمیک است و بیشترین زندهگی خود را در ایالات متحده گذشتانده، طی بیشتر از سه سال حکومتگریاش با این منشور که از نام تیم مربوطۀ ایشان در کارزار انتخاباتی به نشر رسیده است، همخوانی دارد؟ به چنین آدمی چه میتوان خطاب کرد؟: عوامفریب یا بیحافظه؟ و یا هردو؟
Comments are closed.