دردهای بی‌درمان

گزارشگر:پوهنیار گل‌محمد - ۰۱ جدی ۱۳۹۱

تاریخ افغانستان و گذشته از آن، افسانه‌ها و روایات قدیمی گواهی می‌دهند که یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های جهانی در این کشور پایه‌گذاری شده است. یکی از تبعات این تمدن‌ها، دانش پزشکی می‌باشد که از همان گذشته‌های دور وجود داشته است. اگر این باور درست باشد که اوستا کتاب زردشتیان یکی از قدیمی‌ترین کتب جهان است و باز اگر نخستین قطعات اوستا در بلخ (زادگاه زردشت) به نگارش درآمده، پس یکی از نخستین ملت‌هایی که به طب و طبابت پرداخته‌اند، نیز همین مردمِ ماست. وندیداد، فرگرد هفتم، بخش‌های ۷ و ۸  از پزشکی، قیمت تداوی و انواع تداوی (کارد پزشکی، گیاه‌درمانی و منثره درمانی) حکایت دارد. یعنی درمان با عمل جراحی، درمان با گیاهان دارویی و درمان با دعا و خواندن اوراد. بنا بر اوستا (وندیداد، فرگرد بیستم)، نخستین پزشک دنیا (ثریته) در همین دیار پا به هستی نهاده است. ثریته پدر گرشاسپ، پهلوان کابلی است. همو که در دشت پیشانسه کابل به خواب رفته و در پایان جهان برای زدودن بدی‌ها و پلشتی‌ها، از این خواب گران بیدار می‌شود، ضحاک ماردوش را نابود می‌کند و جهان را از بدی‌ها پاک می‌سازد.
تاریخ عمل جراحی در طبابت دیارِ ما به افسانه‌های قدیم می‌پیوندد. بنا بر شاهنامه (داستان زال و رودابه) هنگامی که رودابه شاهدخت کابلی به رستم باردار است، این کودک را چون هیکل غیرطبیع دارد، با عمل جراحی از پهلوی مادرش برمی‌دارند. به رودابه شراب می‌نوشانند. تهیگاه او را با کارد تیزی پاره کرده، طفلش را می‌گیرند و زخمش را با شراب شست‌وشو کرده، در همان دورانی که فردوسی داستان زال و رودابه را  به شعر درمی‌آورد، بوعلی سینای بلخی دست به طبابت یازیده بود. او در طب عمل جراحی انجام می‌داد. او در این عرصه کتاب‌ها نوشت که حتا تا روزگار ما نظریات او در طبابت جای خاص خویش را دارد. پس با این سوابق درخشان چه شده است که امروزه ملتِ ما آواره و دربه‌در برای درمان مریضان خویش کشور به کشور می‌گردند، در حالی که با استعدادترین و زحمت‌کش‌ترین فرزندان کشور ما از چندین دهه بدین‌سو به طب و طبابت رو آورده‌اند؟
چرا ما به چنین روز و حال افتاده‌ایم؟ آیا لازم نیست که دانشمندان ما، طبیبان ما و بزرگان کشور ما بنشینند و این معضل را یکی دو روز، در یک همایش علمی به بحث بگیرند، عوامل این عقب‌مانده‌گی را مشخص کنند و راه‌های برون رفت از آن را جست‌وجو نمایند؟
من که از طبابت چیزی نمی‌دانم، فکر می‌کنم که در میان طبیبان ما و در میان محصلان طب، بزرگ‌ترین چهره‌های پزشکی را می‌توان جست‌وجو کرد. از میان وطن‌دارانِ ما که در اثر ناآرامی‌ها ترک دیار کرده‌اند، گفته می‌شود که حاذق‌ترین دکتوران در اروپا و امریکا مصروف کار طبابت‌اند.
به گمان من که با کوچک‌ترین توجه، ما می‌توانیم این فاصله هول‌انگیزی را که با کشورهای همسایه داریم، از میان برداریم. حکومت فرانسه به‌خاطر امور طبابت در افغانستان نمی‌دانم چندصد میلیون دالر اختصاص داده و این مبلغ به‌وسیله بنیاد محترم آقاخان صرف ساختن یک شفاخانه می‌شود. حالا در این کشور گویی فکری متحول و زبانی برای گفتار وجود ندارد که برادر! ما در شرایط کنونی به عمارت نیاز نداریم؛ ما به کادر متخصص نیاز داریم، ما به وسایل پیشرفته در طبابت نیاز داریم، لطفاً کیفیت تحصیلات عالی را بالا ببرید!
در کنار پوهنتون طبی کابل در همان زمینی که می‌خواهید شفاخانه بسازید ـ و یک تعداد از خانواده‌های استادان را آواره و دربه‌در ـ چند عمارت دیگر نیز به‌خاطر رهایش استادان طب بنا کنید، زنده‌گی و معیشت آنان را تأمین کنید، چنان‌که یک استاد طب مجبور نباشد که از صبح تا شب به‌خاطر یک لقمه نان در معاینه‌خانه خویش به‌سر ببرد. خانه و دفتر کار آنان را با کتاب‌خانه، انترنت و وسایل مربوط به آن تجهیز کنید. به حال و روز محصلان توجه داشته باشید. لابراتوارهای مجهز، انترنت، کتاب‌خانه، جای مطالعه و زمینه مطالعه و تحقیق و تفریح را برای آنان مساعد سازید. من ضمانت می‌کنم که این راه دراز در یک مدت کوتاه پیموده می‌شود.
وزیر تحصیلات عالی مصروف دیزاین دفتر کار خویش است. اما اگر برای ارتقای کیفیت تحصیلات عالی برنامه‌ریزی کند، بسیاری از دردها درمان می‌گردد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.