احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دو شنبه 8 عقرب 1396 - ۰۷ عقرب ۱۳۹۶
◄ نوشته: دکتر احمد الریسونی
◄ برگردان: علی رشیدی
◄ بخش دوم و پایانی
در کُل: آنها در آنِ واحد هم خوارج هستند و هم مدخلی. خوارجی سختگیر و دشمنان قسمخورده در برخورد با عموم مردم، علما، فضلا، مدخلیهایی نرم هستند، اما آسانگیر هستند در برخورد با حکام و طغات و ولی نعمتان خود.
افول: نشانهها و اسباب: اسلام سعودی که در طول نیم قرن گذشته در اوج شکوفایی و انتشار گسترده بود، در چند سال گذشته وارد مرحلۀ سرگردانی، پژمردهگی و بیرونقی شده و اکنون به سرعت به سمت افول و فروپاشی در حرکت است. علیرغم اینکه قضیه کاملاً معلوم و مشخص است، اما به بعضی از نشانههای این افول و سقوط اشاره میکنم:
۱- بیتفاوتی و نفرتی که در بین عموم مردم به ویژه جوانان سعودی به وجود آمده است. بیتفاوتی و تنفر از این نوع روش فکری که از طرفی بسته و افراطی است، و از طرفی دیگر، نسبت به ظلم و فساد و بیعدالتی بیتفاوت است. اندیشمندان و جوانان اکنون در جستوجوی تدینی خارج از الگوی تدین وهابیِ سعودیسازی شده هستند. این پدیده اکنون نزد کسانی که در عربستان زندهگی میکنند یا با مردمش معاشرت دارند، معروف و مشهود است. اکنون در سعودی، مذاهب فقهی و فکری و صوفی که پیشتر سرکوب شده بودند، در حال بازیابی و احیای مجدد هستند.
۲- آنچه که اخیراً رسانهها و شاهدان عینی از آن خبر میدهند که بعضی از وابستههای فرهنگی سعودی اقدام به سوزاندن چندین تُن از کتابهایی کرده اند که تاکنون عربستان آنها را چاپ و در اقصی نقاط دنیا توزیع میکرده است؛ مثل کتابهای ابن تیمیه، موسوعه الدرر السنیه فی الأجوبه النجدیه و مانند آن. مسوولان سعودی اکنون با تولیدات و اجناس خود مشکل پیدا کرده اند.
۳- آنچه که اخیراً وزیر امور خارجۀ سعودی در مصاحبه با شبکۀ ۲۴ روسیه عنوان کرد که این کشور هزاران تن از خطبا و ائمۀ مساجد را به دلیل افراطگرایی برکنار کرده و اینکه دولت این کشور در صدد تغییرات بنیادی قوانین آموزشی به هدف مبارزه با افراطگرایی است. از این صحبتها و اقدامات، جز ورشکستهگی و شکست بزرگ، چه برداشت دیگری میتوان کرد؟ اما اسباب این افول و شکست:
۱- موضعگیری سعودی نسبت به حوادث بهار عربی که از همان ابتدا قاطعانه در برابر آن ایستاد. سعودی بود که تا آخرین رمق از بن علی (دیکتاتور تونس) حمایت کرد و بعد از شکست و فرار به او پناه داد. همین کشور بود که دیوانهوار قبل و بعد از سرنگونی از مبارک (دیکتاتور مصر) دفاع کرد. همین سعودی به همراه حاکم ابوظبی بود که در کودتا و تأمین مالی آن علیه محمد مرسی رییسجمهور منتخب مصر دست داشتند. همین سعودی بود که در شکست قیام و خیزش مردم یمن دست داشت…
۲- ورود به دشمنی و جنگ نابود کننده علیه جنبشهای اسلام سُنی که به اسلام سیاسی معروف هستند. این جنگ را البته با همدستی حاکم ابوظبی اجرا میکند. در این راستا کار بدانجا رسیده که علنی یا غیر علنی بیشتر شخصیتها، حرکتها و مؤسسات دعوی، علمی و خیریۀ موجود در کشورهای دوست و همپیمان خود مثل ایالات متحدۀ امریکا، انگلیس، کویت، قطر و ترکیه را تروریست اعلام کرده اند.
۳- سقوط مصداقیت علمی و اخلاقی مؤسسات دینی و علمایی عربستان سعودی به دلیل موضعگیرهای متناقض و همگامی و تبعیتِ بیچون و چرا با سیاستهای رسمی دولت این کشور. آخرین موضعگیریهای عجیب و غریبی که شاهد آن بودیم، در قضیۀ اخیر حرام یا حلال بودن رانندهگی زنان رخ داد. نمونۀ دیگر نیز، اظهارات چُندِشآورِ شیخ عبدالرحمن سدیس، امام مسجدالحرام بود که گفت: با رهبری عربستان سعودی و امریکا دنیا به سمت امنیت و آرامش حرکت میکند…. در پاسخ به این اظهارات، علامۀ بزرگ و شیخ علمای هند، شیخ سلمان ندوی، جوابیهیی شدیداللحن تحت عنوان «الموقف الصریح فیما قاله السدیس من المدیح القبیح» نوشت.
۴- اوج گرفتن سرکوب و ظلم و شکنجه نامفهوم و دیوانهوار علیه روشنفکران و متفکران مستقل و افراد دیگر. دستگیری و ربودن تعداد زیادی از وفاداران، هواداران و حتا اعضای مخلص موجود در دولت. تا جایی که استاد جمال خاشقچی گفت: در سعودی هیچکس امنیت ندارد. همین استاد خاشقچی در طول دهها سال یکی از حامیان و مدافعان سرسختِ سعودی و سیاستهای آن بوده، ولی اکنون جانش را برداشته و فرار کرده است، تنها به این دلیل که هیچ منطق و هدف واضح و معلومی در پس این دستگیریها و بگیر و ببندهای اخیر نیست.
Comments are closed.