نشست پاریس؛ گام‌های لرزان و رویاهای بزرگ

گزارشگر:احمد عمران - ۰۱ جدی ۱۳۹۱

پاریس در اواخر هفته گذشته، شاهد برگزاری نشست دو روزه‌یی با شرکت نماینده‌گانی از طالبان، حزب اسلامی حکمتیار، اپوزیسیون و دولت افغانستان بود. هرچند شماری از تحلیل‌گران، دیدار شرکت‌کننده‌گان این نشست را در پشت درهای بسته، نشانه آغاز گفت‌وگوهای صلح توصیف کردند؛ اما برگزارکننده‌گانِ نشست که اعضای یک انستیتوت تحقیقاتی فرانسه استند، به محض نشر چنین شایعه‌یی، به تکذیب آن پرداختند و تأکید کردند که این نشست به هدف گفت‌وگوهای صلح در افغانستان راه‌اندازی نشده بود.
شاید در بیان این مطلب، خواست گروه طالبان پنهان باشد که در آغاز اعلام آماده‌گی برای شرکت در نشست پاریس، بر عدم رابطه آن با گفت‌وگوهای صلح تاکید کرده بود.
گروه طالبان عمداً چنین مواضعی را تبارز می‌دهد و اهداف مشخصی را هم در تبارز این مواضع دنبال می‌کند. این گروه می‌خواهد نشان دهد که شرکت در این‌گونه نشست‌ها به معنای معامله کردن با جناح‌های سیاسی کشور و از جمله دولت نیست؛ بل این گروه اهداف و برنامه‌های بزرگِ دیگری در سر دارد که اگر زمانی بخواهد روی این اهداف و برنامه‌های بزرگ با طرف‌های اصلی گفت‌وگو کند، آنان متحدان بین‌المللی افغانستان خواهند بود. به این صورت، گروه طالبان خواست اصلی خود را در اعلام این گونه مواضع تبارز می‌دهد و آن، ناچیز شمردن و به رسمیت نشناختنِ دولت افغانستان است؛ هرچند که ممکن است بارها با شماری از اعضای دولت که رابطه‌های چندسویه در معادلات کشور دارند، دیدار و گفت‌وگو کرده باشند، همان‌هایی که به عنوان حامیان اصلی طالبان و حزب اسلامی در داخل دولت نام‌بردار اند و از سال‌ها به این‌سو تلاش می‌کنند که به نحوی مسایل سیاسی کشور را قومی و قبیله‌یی جلوه دهند و با این کارت در بازی‌های سیاسی شرکت داشته باشند.
اما کل مسأله و دغدغه‌های ناشی از آن، در برگزاری این‌گونه نشست‌ها و حتا گفت‌وگوها نیست؛ بل در پیامدهایی‌ست که احتمالاً از این نوع گفت‌وگوها و نشست‌ها به‌دست می‌آید. حداقل چند مسأله در رابطه با گفت‌وگوهای صلح تا به حال روشن شده است. نخست این‌که جامعه جهانی به عنوان حامی اصلی روند سیاسی جدید در کشور در نوعی بی‌برنامه‌گی و ناهماهنگی در رابطه با گفت‌وگوها و حتا برقراری صلح در افغانستان به‌سر می‌برد. کشورهای مختلف غربی که عمدتاً اعضای ناتو اند و حضور نظامی در افغانستان دارند، به‌دلیل نگرانی‌هایی که پس از خروج سربازان خود از افغانستان دارند، تلاش می‌ورزند که پیش از خروج کامل نظامیان، خود به سرنوشت اتحاد شوروی سابق در قضیه افغانستان دچار نشوند و انگ شکست نخورند؛ انگی که به هر حال برای کشورهای غربی می‌تواند پیامدهای خطرناکی در قبال داشته باشد. به همین دلیل تلاش‌های پراکنده و ناهماهنگ از سوی کشورهای مختلف و ازجمله امریکا، فرانسه و آلمان در رابطه به مسأله تامین صلح در افغانستان از چند سال به این‌سو آغاز شده و تا به حال هم با افت‌وخیزهایی ادامه داشته است.
امریکایی‌ها جام زهر را بالاخره نوشیدند و دفتری در قطر برای گروه طالبان باز کردند؛ دفتری که مشخص نیست چه اهدافی را دنبال می‌کند و تا به حال چه نتایجی در پی داشته است.
دوم این‌که برخی افراد در دولت افغانستان در همکاری با برخی حلقات در پاکستان، اهداف و برنامه‌های خود را در عرصه تأمین صلح و امنیت دنبال می‌کنند. این افراد که گاهی خود را  به عنوان نماینده‌گان دولت به‌دلیل حمایت رییس‌جمهوری از طرح‌ها و برنامه‌های‌‎شان اعلام می‌کنند، تا هنوز به جز از دیدارهای بدون نتیجه با برخی اعضای دون‌پایه طالبان و حزب اسلامی، دستاورد دیگری نداشته‌اند. دیدارها و گفت‌وگوهایی که بیشتر مغشوش‌کننده وضعیت بوده است و گاهی هم به نتایج اسف‌بار و دردناک برای کشور منجر شده است. مثل ترور استاد برهان‌الدین ربانی رییس‌جمهوری پیشین و رییس شورای عالی صلح و یا سوءقصد نافرجام به جان اسدالله خالد رییس عمومی امنیت ملی که گفته می‌شود هر دو انتحارکننده از کانال و مجرای مشخص، رهبری و هدایت شده بودند.
سوم نقش پاکستان در روند گفت‌وگوهای صلح که با وجود حمایت‌های صوری مقام‌های این کشور از این‌گونه گفت‌وگوها، ولی تاهنوز مشخص نیست که واقعاً پاکستانی‌ها در پی چه اهدافی‌اند و چه‌قدر در روند صلح نقش سازنده و مثبت داشته‌اند. شواهد و گزارش‌های متعدد تا به حال از نقش منفی و مخرب پاکستان در قضیه افغانستان خبر می‌دهند و نمی‌توان در آینده نیز مطمین بود که این کشور به دلیل مشکلات مرزی و سیاسی با افغانستان، به تغییر رفتار سیاسی و استراتژی‌های خود فکر کند.
چهارم نقش اپوزیسیون و احزاب سیاسی در داخل کشور است که با وجود نگاه واحد به قضیه صلح، ولی هنوز به اجماع مشخصی در این رابطه نرسیده‌اند. طرح‌ها و برنامه‌هایی هم که از سوی اپوزیسیون و احزاب سیاسی کشور در رابطه به مساله صلح ارایه می‌شوند، هنوز به اندازه کافی چشم‌گیر و همه‌جانبه نیستند که بتوانند نقش محوری در این قضیه پیدا کنند. از جانب دیگر، برخی حلقات در داخل دستگاه دولت به عمد تلاش می‌ورزند که راهکارها و طرح‌های جناح اپوزیسیون را به نحوی سبوتاژ کنند که زیاد به چشم نیایند. پس در چنین فضای بی‌اعتمادی که هنوز بر سر یک طرح واحد و فراگیر برای برقرای صلح در کشور دیدگاه واحدی به وجود نیامده، به نشست‌هایی از نوع نشست پاریس چه اعتمادی می‌توان داشت؟
از سوی دیگر، تلاش‌های موجود چنان قضیه افغانستان را پیچیده و بغرنج نشان می‌دهند که فکر می‌شود دنیا با یک مساله بسیار بزرگ استراتژیک روبه‌رو است که نمی‌داند چه راه‌حلی برای آن پیدا کند. گاهی فکر می‌شود که پیچیده کردن و پیچیده نشان دادنِ مساله افغانستان هیچ توجیه منطقی و قابل قبولی ندارد، مگر این دو برداشت اصلی که می‌توان از آن گرفت. نخست: جامعه جهانی در جنگ افغانستان شکست خورده و آن‌گونه که بعضاً برخی از شخصیت‌های کشورهای غربی و یا رسانه‌های آن‌ها اذعان می‌کنند، کشورهای عضو ناتو در پی خروج آبرومندانه از افغانستان‌اند. زیرا به هیچ‌وجه نمی‌توان پذیرفت که غربی‌ها برای همان گروه‌هایی که در آغاز سال‌های مبارزه با تروریسم، آن‌ها را دهشت‌افکن می‌‌نامیدند و در پی نابودی کامل‌شان بودند، حالا با هزار و یک ترفند در پی دادنِ هویت سیاسی‌اند. چه کسی فکر می‌کرد که یازده سال بعد از رخدادهای سیاسی جدید در افغانستان و شکست سیاسی گروه طالبان، این گروه یک بار دیگر در عرصه جهانی ظاهر شود و حتا در پی کسب قدرت از دست رفته باشد. تلاش‌های دولت افغانستان برای حذف نام‌های برخی از سران طالبان از فهرست سیاه شورای امنیت سازمان ملل متحد، به هیچ صورت بدون هماهنگی با کشورهای غربی انجام نمی‌شود.
دوم: کشورهای غربی در یک توافق پنهان با برخی حلقات داخلی و کشورهای همسایه، طرح تازه یی را برای افغانستان و منطقه ریخته‌اند و می‌خواهند به گونه گام به گام آن را عملی کنند؛ طرحی که هم بتواند حافظ منافع این کشورها باشد و هم شرایط را برای کاهش هزینه‌های‌شان در جنگ با تروریسم و بنیادگرایی در منطقه به حداقل برساند. به هر حال در این خصوص، یک طرح پنج‌مرحله‌یی برای تأمین صلح تا سال ۲۰۱۵، و طرحی که در کنفرانس پاریس روی آن صحبت شده و تا سال ۲۰۲۰ ادامه خواهد داشت، به عنوان دو راهکار متفاوت ولی با آجندای واحد در دست است، که ظاهراً طرح نخست از سوی دولت‌مردان کشور در هماهنگی با پاکستانی‌ها، و طرح دومی در سطح کشورهای غربی به‌دست آمده است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.