گزارشگر:محمد مرادی/ شنبه 4 قوس 1396 - ۰۳ قوس ۱۳۹۶
چند روز است که موضوع خودکشی زهرا خاوری، دانشجوی دانشگاه کابل، سرخط خبرهای برخی رسانههای افغانستان و کاربران شبکههای اجتماعی، چون فیسبوک قرار گرفته است. طبق اظهارات و نوشتههای اطرافیان و دوستان این دانشجو، رفتار او قبل از اقدام به خودکشی، تغییر کرده بود. همچنین از آخرین چتها و پیامهایش نیز مشخص است که او تصمیم به این کار گرفته بود. علت این اقدام خانم خاوری، اعتراض به رد چندینبارۀ پایاننامۀ تحصیلی او توسط یکی از استادان دانشکده علوم دامپزشکی دانشگاه کابل، گفته شده است. در نخست این تراژدی را به خانوادۀ متوفا و جامعۀ انسانیت تسلیت گفته و برای عفو خطاهای این تازهدرگذشته نیز غفرانالهی را خواستارم.
اگر قضیه همان است که چندینبار پایاننامه تحصیلی او بدون دلیل توسط استاد رد شده است، این موضوع باید بررسی شود، همانطور که «عبداللطیف روشان» سرپرست وزارت تحصیلات عالی نیز قول مساعد داده است. حتا نهادهای مدنی، پروندۀ مرگ زهرا خاوری را مختومه ندانند، بلکه با جدیت پیگیر باشند که شاید موضوعات جدیدی در قضیه مرگ او کشف شود.
به هر حال، تلاش آن عده از رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی نیز که به منظور تحقق عدالت، اقدام به انتشار خبر و نوشتن مطالب کردند، قابل ستایش است، اما در این میان، برخی از کاربران شبکههای اجتماعی، موضوع عدالتخواهی را با یک عمل غیرمتعارف اشتباه گرفتند و از اقدام خودکشی خانم خاوری، ستایش و حتا بزرگنمایی کردند. این اشتباه حتا در بیانیۀ پایانی دانشجویان معترض نیز به چشم میخورد که در بخشی از آن آمده است: «اقدم زهرا خاوری، اعتراض نمادین بر علیه نظام دیکتاوری حاکم بر فضای اکادمیک و همچنان اعتراض بر علیه مناسبات ارباب رعیتی میان دانشجو و استاد بوده که سالهاست این سیستم ناکارآمد قربانیهای زیادی گرفته است.»
در این فراز از بیانیۀ معترضان، به اقدام خانم خاوری چراغ سبز نشان داده شده و به عنوان یک عمل اعتراضی، مورد تأیید قرار گرفته است. در حالی که همه میدانیم، خودکشی تاکنون در جهان جرم محسوب شده و با عامل و عاملان اقدام به خودکشی اگر زنده بمانند، برخورد صورت میگیرد و یا حداقل مدتی برای مشاوره روانشناسی و نظارتِ پزشکی، تحت نظر قرار میگیرند. جدای از باورهای دینی، اعتقادی و فرهنگی جامعۀ ما که خودکشی را یک اقدام «کره»، «قبیح» و «ناپسند» میداند، راهکار خوبی برای رسیدن به خواستهها هر چند که با اهمیت باشد، هم نیست. اگر قرار باشد هر کسی برای نرسیدن به هدف خود، اقدام به خودکشی کند، سنگ روی سنگ بند نمیآید و در فرصت اندکی، نسل بشر از زمین منقرض خواهد شد.
از طرف دیگر، در جهان رسم بر این است که از آدمهایی ستایش و بزرگنمایی میکنند که بر مشکلات فایق گردیده نه اینکه با خودکشی، از مسوولیت شانه خالی کرده باشند. در جهان از انسانهای مقاوم، شجاع، قوی، با اعتماد به نفس و پشتکار، بردبار، با حوصله و سرد و گرم دنیا را چشیده، ستایش میکنند و از آنان قهرمان میسازند، اما در سرزمین ما انگار به این فاکتورها برعکس عمل میشود.
ملت افغانستان به خاطر چهار دهه جنگ و ساختارهای ویژۀ اجتماعی و سنتی خود، از نگاه روانشناختی، کشورِ آسیبپذیر برای مردم به ویژه قشر زنان و بانوان جوان محسوب میشود. اگر ما ناخواسته و به بهانۀ عدالتخواهی و یا به خاطر دلسوزی و حس عاطفی، از تصمیم یک خانم برای خودکشی ستایش کنیم و از او قهرمان بسازیم، باب جدیدی باز خواهد شد که جوانان ما پس از هر پیش آمد ساده و کاسه و کوزه به هم خوردن، سراغ خودکشی خواهند رفت.
آیا زنان و بانوان جاپانی پس از جنگ دوم جهانی با خودکشی به جایی رسیدند؟ شاید در جاپان بیعدالتی نبوده باشد، اما این کشور با چنان مشکلاتی دست و پنجه نرم میکرد که مشکلات موجود در افغانستان، به گرد پایش نمیرسید، اما همانطور که میدانید، جاپان با تلاش و پشتکار بانوان و زنانِ مقاوم خود بهجای رسید که اکنون شاهد آن هستیم. ما نباید ناخواسته یک عمل ضعیف و جبون را به یک اقدام قهرمانه و عدالتخواهانه تبدیل کنیم. تیتر مطلبم را «یادداشت متفاوت دربارۀ خودکشی یک خانم دانشجو» نامیدم تا همیشه در جهت آب رودخانه حرکت نکرده باشم. خلاصۀ سخن اینکه اقدام به خودکشی نه کار قهرمانه، نه عمل خداپسندانه و نه راهکار عاقلانه برای رسیدن به هدف و رفع مشکلات است، بلکه این استقامت و امید است که رمز موفقیت است.
Comments are closed.