احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حبیبالرحمان پدرام/ دو شنبه 11 جدی 1396 - ۱۰ جدی ۱۳۹۶
بخش دوم و پایانی/
پس از گذشت سه سال، رییس جمهور اکثریت قاطع چهرهها را مات کرده و یا در حاشیه قرار داده بود، اما او هنوز مخالفانی جدی داشت. یک نفر در درون قدرت همچنان برایش خط و نشان میکشید. عطامحمد نور؛ والی سرسخت بلخ. در پانزده سال گذشته، آقای نور با بذل و بخششهای سخاوتمندانه، مانورهای قدرتمندانه و ادبیاتی نو سیاسی، توانسته بود از جایگاه یک والی و فرماندۀ جهادی، به شدت در سطح یک رهبر فراگیر عرض اندام کند. انتقادات تند و تیز او از آقای غنی زبانزد است. نور هم در دولت بود و هم در برابر دولت.
آقای غنی نمیتوانست این وضعیت را تحمل کند، اما عزل آقای نور کار سادهیی نبود. او علاوه بر ولایتداری بلخ و نفوذ جدی در شمال، رییس اجرایی جزب جمعیت اسلامی نیز بود. حزبی که داکتر عبدالله را نامزد کرده بود و خودش را صاحب پنجاه درصد قدرت میدانست.
رییس جمهور اما اینبار روش دیگری برگزید. او در آغاز، با وعدههای سرخرمن، با نور به مذاکره نشست و در این مذاکرات، زیرکانه استعفای بدون تاریخ نور را گرفت. نور هر چند بازی خورد، اما استعفای مشروطی را به غنی ارایه داد.
مذاکرات در میانۀ راه از هم پاشید و نور اعلان کرد که با غنی به توافق نرسیده است، اما رییس جمهور برگۀ استعفای والی بلخ را همچنان در اختیار داشت. استاد عطا که در زمان مذاکرات آرام شده بود، پس از شکست گفتوگوها دوباره صدای انتقادش را بلند کرد. او بیمحابا با مخالفان رییس جمهور ائتلاف تشکیل داد و زبانش همچنان سرخ و آتشین!
ادامۀ این وضعیت برای غنی، غیر قابل تحمل بود. او در ادامۀ سیاست انحصار حرکت کرد و در فرمانی عجولانه، عطامحمد نور را از مقام ولایت بلخ معزول کرد. عزلی که بر آن نام استعفا نهاد، استعفایی که آقای نور آن را منتفی خواند و گفت: قبولش ندارم. این حادثه، یکبار دیگر خاطرۀ جنجالهای انتخابات ریاست جمهوری ۹۳ را در ذهنها زنده کرد.
اما چرا رییس جمهور غنی چنین کرد؟
در شرایطی که هر روز بخشی از ممکلت در کام طالب میرود و سایۀ سیاه داعش هر روز گستردهتر میشود، در شرایطی از وزاراتها گرفته تا ریاستها، از مدیریتها گرفته تا آمریتها، هزاران بست با سرپرست اداره میشود، در شرایطی که کشور تا کرکنک در بحران فساد و جنگ داخلی فرو رفته، در شرایطی که مملکت بیش از هر چیزی به همدیگرپذیری محتاج است، چه ضرورتی به برکناری عطامحمد نور بود؟ آیا رییسجمهوری مشکلات دیگر را حل کرده؟ آیا رییس دولت، از پس همۀ بدبختیهای مذکور بر آمده؟ پاسخها روشن است.
شواهد دیگر انحصار…
البته رفتار آقای رییس جمهور، محدود به پس زدن چهرههای مطرح و انحصار قدرت در شخص او نمیشود. به روایت روزنامۀ واشنگتن پستِ امریکا، او در پی انحصار قومی است و در مدیریت زیرمجموعهاش نیز مستبدانه رفتار میکند.
سال گذشته بود که روزنامۀ واشنگتن پست امریکا، غنی را متهم به استبداد، قومگرایی و بیاعتنایی به مردم کرد. در آن گزارش آمده بود که اشرف غنی گرد خود مشاورانی از قوم پشتون گرد آورده است، آنهم پشتونهای غلجایی. این روزنامه اضافه کرده بود که غنی در انتصابهای سطح پایین مداخله میکند. او وزیران را منصوب میکند، اما به آنها اجازه و صلاحیت برای انجام کار نمیدهد.
در بخش دیگری از این گزارش آمده بود که غنی مدیری مستبد و به دنبال ادارۀ امور افغانستان بدون تفویض اختیارات کافی به مقامات دولت است. او همچنین احساسی نسبت به مردم عادی ندارد. محتوای این گزارش که یکسال که از نشر آن میگذرد را به صورت کامل نمیتوان رد کرد.
شواهدی وجود دارد: او به حرکتها و جنبشها مردمی نیز کاملاً بیاعتنایی کرده است. از جنبش روشنایی گرفته تا رستاخیز تغییر، از دادخواهی مردم غور و بامیان گرفته تا خواستههای پُر تکرار هراتنشینان.
میگویند در نشستهای کابینه، فضای رعبآوری حاکم است و رییسجمهور به سادهگی بر وزیران میتازد. او با ساختن کمیسیونهای مختلف، کاملاً قدرت را قبضه و صلاحیت وزیران را به شدت محدود کرده است و در تقرریها، گاهی حتا در استخدام یک موتروان هم دخالت کرده.
و در پایان یکی پرسش مهم: پس از کنار زدن دوستم، عزل مسعود، در حاشیه قرار دادن کرزی، برکنار کردن رییس کمیسیون انتخابات، برکناری و استعفای اجباری چند وزیر، فریفتن استاد عطا و… آیا ما روزی شاهد کنار گذاشتن داکتر عبدالله نخواهد بودیم؟
Comments are closed.