گزارشگر:احمـد عمران/ یک شنبه 17 جدی 1396 - ۱۶ جدی ۱۳۹۶
سخنرانی شهزاد اریوبی وزیر مخابرات افغانستان، عمق فاجعۀ شایستهسالاری رییسجمهور غنی را به نمایش میگذارد. او که عاجز از روخوانیِ یک متنِ ساده بود، نشان داد که چقدر در فهمِ مفاهیم مشکل دارد و ناتوان از تفکیک معنای جملاتی است که برایش نوشتهاند. مشکل تنها در این نبود که وزیر مخابراتِ افغانستان گفت که این کشور در عرصۀ مخابرات قدمتی یکونیم میلیون قرنه دارد، بل مشکل در آن جایی تبارز می کرد که او حتا نمیفهمید که چه میخواند. او در یک متنِ چندصفحهیی، چندین اشتباه بزرگ را مرتکب شد که اگر یک شاگرد صنف سومِ مکتب هم چنین اشتباههایی را مرتکب شود، بدون شک پیامدِ آنها را خواهد دید، ولی معلوم نیست که آقای وزیر چگونه تا این مرحله پیش رفته است!
شاید در تمامِ دورههای مکتب و احتمالاً دانشگاه، کسانی از او امتحان گرفتهاند که در تشخیص شایستهگان به اندازۀ رییسجمهوری افغانستان مهارت و فهم(!) داشتهاند. آقای وزیر نامِ «شیرعلی خان» یکی از شاهانِ افغانستان را چنان تلفظ میکرد که گویا کسی یک واژۀ عجیبوغریب را در یک متن برای اولینبار دیده و خوانده است.
برخیها وقتی با متنی برای اولینبار روبهرو میشوند، گاهی دچار اشتباهاتی در خوانش واژهگانِ خارجی و یا هم کمترکاربردی خواهند شد، اما اینطور نیست که از خواندن نامِ یکی از شاهان کشور که بارها و بارها در مکتب و اجتماع از او یاد میشود، عاجز بمانند. وقتی آقای وزیر متنش را میخواند، عملاً نشان میداد که سواد خواندن ندارد، چون با افتضاحی که او متن را روخوانی میکرد، فقط آدمهای بیسواد و بسیار کمسواد متنی را میتوانند بخوانند.
آقای وزیر متن را همچون یک چیزِ غریب و ناآشنا در دست گرفته بود و میخواند، همان کاری که مثلاً ممکن است کسی که تازه در حال آموزش الفبای یک زبان باشد، انجام دهد. شاید گفته شود که آقای وزیر به دلیل اینکه در خارج از کشور زندهگی کرده، آشنایی لازم با زبانهای افغانستان ندارد و یا شاید هم زبان اصلیاش فارسی نبوده باشد؛ اما باید گفت: آیا وقتی کسی با زبانهای کشورش آشنایی ندارد، شایسته است وزیر شود؟ باز اگر به زبانهای کشورش آشنا نیست، چرا متنِ خود را به همان زبانی نمیخواند که بیشتر با آن آشنا است؟
در افغانستان سخنرانی به زبانهای خارجی، زیاد امری غیرمعمول نیست و به شمول رییسجمهوری، شمار زیادی از مقامهای کشور در نشستهایی که خارجیها حضور دارند، به زبان انگلیسی سخنرانی میکنند. آقای وزیر نیز اگر خود را ناتوان در خواندن متن فارسی میدید، خوب بود به همان زبانی سخنرانی میکرد که بیشترین تسلط را بر آن داشت. کی آمده در این کشورِ بدبخت از کسی بپرسد که چرا با زبانهای کشورت آشنایی نداری و یا نام شاهانِ آن را نمیدانی؟
جالب اینجاست که در این کشور یکی که خود را از همه بالاتر میبیند و فکر میکند که با پیوستنش به روند صلح، بزرگترین اتفاق قرن به وقوع پیوسته است، هر روز در سخنرانیهایش از ترمینالوژی ملی سخن میگوید و به دیگر گویشورانِ کشور هشدار میدهد که چه بگویند و چه نگویند و جالبتر اینکه این فرد نیز بدون اینکه صلاحیتِ لازم در دیگر زبانهای کشور را داشته باشد، پشت سر هم نسبت به آن زبانها موضعگیری میکند. آیا این عمقِ فاجعۀ یک کشور نمیتواند باشد: یکی که به مقام وزارت رسیده از خواندن یک متنِ ساده عاجز است و دیگری که خود را در ردیف رهبرانِ آن کشور قلمداد میکند، هر روز در عرصۀ زبانشناسی و مشکلات زبانیِ یکی از زبانهای فاخرِ کشور که صدها فرد باصلاحیت در دامنِ خود در همین قلمرو دارد، امر و نهی میکند؟
البته موجودیتِ افراد کمسواد در کابینۀ افغانستان امرِ تازه و بدیعی نیست. در گذشته نیز افراد کمسواد در کابینه وجود داشتهاند ولی به اندازهیی که وزیر مخابرات نشان داد که آدمی کمسواد است، تا به حال دیده نشده بود. سوال اینجاست که او بر چه اساسی به چنین مقامی رسیده است و چگونه آقای غنی که خود را فردی سختگیر در انتخاب وزیران و مقامهای بلندپایه میداند، چنین فردی را قبول کرده است که به وزارت مخابرات برسد؟ آیا قبل از آن، آقای غنی با این فرد دیده و به اصطلاح از او مصاحبه گرفته بود؟
در اینکه آقای غنی با این فرد قبل از معرفی شدن به عنوان نامزدوزیر مصاحبه کرده، هیچ جای شک نیست. اما معلوم نیست که در این مصاحبه، آقای غنی و وزیر مخابراتِ فعلی چه گفته اند و چه شنیده اند؟ آیا آنها به زبانی غیراز زبانهای رسمی کشور با هم سخن گفته اند؟ آیا وزیر در استفاده از زبانهای خارجی توانایی دارد و میتواند به خوبی از عهدۀ انتقالِ اندیشههایش بیرون شود؟
در گذشته یادم هست همیشه وقتی در مورد حضور مجاهدین در کابینه صحبت میشد، آنانی که به عنوان تکنوکرات از غرب برگشته اند، آنها را متهم به کمسوادی میکردند و میگفتند اکثر مجاهدین از سواد لازم برخوردار نیستند، اما حالا در مورد این وزیر از غرب برگشته چه میگویند؟
معلوم است که در انتخاب این شخص و افرادی مثل او که شاید در کابینه و در میان مقامهای بلندپایۀ کشور هم کم نباشند، چیزهای دیگری غیر از تخصص و دانش زبانی مطرح بوده است. فراموش نکنیم که زبان تنها داشتنِ توانایی افهام و تفهیم نیست، بل اندیشیدن و خلق مفاهیم نیز به آن تعلق دارد. کسی که نمیتواند سخن بگوید، بدون شک نمیتواند کار کند و اینها با یکدیگر رابطۀ تنگاتنگ دارند.
سواد وزیر مخابرات افغانستان یک بارِ دیگر بحث شایستهسالاری در کشور را زیر سوال برد و نهادهایی مثل ارگ و مجلس نمایندهگان را که یکی آن را معرفی کرده و دیگری صلاحیتهایش را تأیید کرده، در مظانِ اتهام قرار داده است.
Comments are closed.