احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهارشنبه 4 دلو 1396 - ۰۳ دلو ۱۳۹۶
کابل چند روز پیش، شاهد یک رویداد تروریستی بود. حمله به هوتل انترکانتیننتال نشان داد که دستگاههای امنیتیِ افغانستان در بلندترین سطحِ بیمدیریتی، بیپروایی و ضعف و نفوذیافتهگی بهسر میبرند. وارد شدنِ تروریستان آنگونه که رسانهها گزارش دادند با موتر زرهی و بدون بازرسی به هوتل و رسیدن به تمامِ هدفهای لازم، اوج ساده بودنِ این حملات و ضعفِ دولت را نشان میدهد. وارد شدن این گروه انتحاری به محل بدون بازرسی و انتقال سلاح و مهماتشان به آن راحتی، روایتگرِ همکاری مستقیمِ افرادی در داخل نظام با طالبان و تروریستان است.
این مسأله موردیست که بارها در افغانستان تجربه شده، اما هرگز به آن رسیدهگی نشده است. واقعاً چرا دستگاههای بازرسی فعال نبودهاند و کسی از آن موتر بازرسی نکرده است؟ چه کسی موتر و امکاناتش را در اختیار طالبان قرار داده و کدام افراد به انتحاریان کمک کردهاند؟
این سوالها بارها و بارها تکرار شدهاند. حالا جدا از اینکه بحثِ تعلق گرفتن امنیتِ این هوتل را به کدام شرکت امنیتی مطرح کنیم یا نکنیم، باید این نکته فراموش نشود که این هوتل دو بار مورد حمله قرار گرفته و همینطور مکانهای دیگری هم مورد حملاتِ مشابه قرار گرفتهاند که حضور نیروهای امنیتی در آنها سنگین بوده است. با این حساب، نمیشود تمامِ ضعف و ناتوانی را متوجه کدام شرکت ساخت و ریشۀ ماجرا را پنهان نمود!
اما آنچه واضح است اینکه: نهادهای امنیتی ما به گونۀ درست وظایفشان را انجام نمیدهند و مسوولان فقط متوجه خورد و بردِ خودشان هستند و اینکه چگونه میتوانند از این فرصتها به سودِ خود استفاده کنند. حالا که چنین اتفاقی همسنگ و حتا بدتر از رویداد چهارصد بستر افتاده است، همانند حوادثِ گذشته هیچکس نیست که به عنوان مقصرِ اصلیِ قضیه شناخته شود. شاید در مواردی، افراد عاجز و بیچارهیی را به عنوان متهم به زندان بفرستند که در نهایت هیچ دخلی هم در رویدادها نداشته باشند.
باور عمومی که از تجربۀ هفده سالِ گذشته نشأت گرفته این است که کسانی در نهادهای امنیتی به گونۀ منظم با دشمنان همکار اند و همواره دشمنان را در موفق ساختنِ حملات یاری رساندهاند. اما متأسفانه این صدا بهدرستی شنیده نمیشود و این انتقاد هرگز جدی گرفته نشدهاست. شاید هم یکی از دلایلِ افزایش اینگونه حملات، نگاه سیاسیِ معطوف به این حوادث باشد که خود میتواند عاملی خطرناک برای ادامۀ جنگ و خشونت در افغانستان شود.
در کنار این مسأله، عوامل نفوذی دشمن در دستگاههای امنیتی چنان عمیق و قوی هستند که میتوانند حتا رد پایِ حملهکنندهگان را هم گُم سازند. جنگ افغانستان در شرایط کنونی، جنگی پیچیده و چندوجهی است؛ این جنگ در کنار اینکه نبردی در برابر تروریسم میباشد، جنگها و رقابتهای نیابتیِ داخلی و بینالمللیِ دیگری هم دارد. همین مسأله سبب میشود که بحث صلح در افغانستان منطقِ لازم را پیدا نکند و هیچ پندِ محکمی از گذشته گرفته نشود. ورنه ممکن نیست که در پی چنین حملاتی در کابل، شماری از مسوولان امنیتی به حکم ریاستجمهوری گرفتار و راهی زندان نشوند.
متأسفانه زمانی که کُل روند با ابهام و شک مواجه باشد، هر پیشنهادی نیز ناقص و سطحی مینماید. بنابراین تا زمانی که ارادۀ راستینِ سیاسی دستکم در سطحِ ملی برای مبارزه با تروریسم شکل نگیرد و نهادهای امنیتی از وجود خاینان و نفوذیان خالی نشود، این حوادث همچنان تکرار میشوند و دردهای جانکاهِ مردم ادامه مییابند. خوبترین راه همین است، ورنه روزهای بدتری در انتظار افغانستان خواهد بود!
Comments are closed.