احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





آیا گوگل سبب کُندذهنی می‌شود؟

- ۰۷ دلو ۱۳۹۶

بخش هشتم/

◄نویسنده: نیکولاس کَر
◄برگردان: جمیل شیرزاد
◄نشرشده در مجلۀ اتلانتیک، شماره جولای/اگست ۲۰۰۸

mandegar-3ایده‌یی که ذهن‌های ما باید مانند سریع‌ترین ماشین‌های پردازشگرِ اطلاعاتی کار کند، نه‌تنها در فعالیت‌های جهان انترنت تحقق یافته است بلکه مدل بازرگانی حاکم بر شبکۀ انترنت نیز مبتنی بر همان ایدۀ طراحی شده است. هر اندازه که بتوانیم به‌سرعت در سایت‌های انترنتی گشت‌وگذار کنیم و بالای پیوندهای بیشتر کلیک کنیم و به صفحاتِ بیشتر سر بزنیم، فرصت بیشتر برای گوگل و سایر کمپنی‌ها مساعد خواهد شد که اطلاعات بیشتر در مورد ما جمع‌آوری کنند و آگهی‌های بازرگانی بیشتر به خورد ما بدهند. اکثر مالکانِ این آگهی‌های انترنتی نیز در جمع‌آوری اطلاعات کاربران سهم دارند و از خرده‌اطلاعاتی‌ که ما در سایت‌ها به جای می‌گذاریم، گرایش‌ها و طرز تفکرِ کاربران را جمع‌آوری و دسته‌بندی می‌نمایند. آخرین موردی که این کمپنی‌ها کاربران را به آن تشویق می‌کنند، مطالعۀ آهسته در انترنت است. این به نفع اقتصادی کمپنی‌هاست که بتوانند سبب حواس‌پرتی کاربران شوند.

شاید من بیش از حد لازم نگران باشم. همان‌گونه که گرایشی برای تجلیل پیشرفت فن‌آوری وجود دارد، یک مخالفت نیز برای توقع بدترین حالت از هر ابزار و ماشین جدید نیز موجود است. در رسالۀ فایدروس افلاتون، سقراط از رشد خط و نوشتن شکوه می‌کند. او نگران است که مردم بالای واژه‌های نوشته‌شده اعتماد خواهند کرد و این صورت‌های نگاشته شده را جایگزین دانشی خواهند کرد که قبلاً در درون ذهن خود حفظ می‌کردند. به سخنِ یکی از شخصیت‌های همان گفت‌وگو در فایدروس: «مردم حافظۀ خود را تعطیل خواهند کرد و فراموش‌کار خواهند شد.» از آن‌جایی که مردم پاره‌یی اطلاعات را بدون رهنمایی‌های لازم دریافت می‌کنند «می‌پندارند که دانشمند شده اند حال آن‌که اکثر آنها محض بی‌سواد اند.» سقراط بیمناک بود که: «به جای کسبِ دانش و باسوادی واقعی، مردم سرشار از غرور باسواد بودن خواهند شد.» سقراط اشتباه نمی‌گفت اما دقت لازم نداشت که به جای نگرانی از نوشتن، از انترنت باید نگران می‌بود چون خط و نوشتن به گسترش دانش در میان بشر کمک شایان کرد و حالا فن‌آوری جدید، گاهی کاربران را به همان مشکلی روبه‌رو می‌سازد که سقراط از آن نگران بود.
با از راه رسیدن ماشین چاپ گوتنبرگ در سدۀ پانزدهم، دورۀ دیگری از این نگرانی‌ها آغاز شد. نویسنده و شاعر انسان‌گرای ایتالیایی به نام هیرانیمو سکوارسیافیکو باور داشت که دسترسی آسان به کتاب، زمینه را برای تنبلی فکری مساعد می‌سازد و سطح مطالعه را در میان مردم کاهش داده و ذهن‌شان را تضعیف می‌کند. گروهی دیگر مدعی بودند که روزنامه‌ها و کتاب‌هایی که به ارزانی چاپ می‌شوند، اقتدار دینی را در میانِ مردم کاهش می‌دهند و فعالیت‌های ارزشمند دانشمندان و نسخه‌های خطی را خوار و کم‌بها می‌سازند و در برابر، هرزه‌گی و اغواگری را افزایش می‌دهند. همان‌گونه که استاد دانشگاهِ نیویورک کلی شیرکی می‌گوید: «بیشتر ادعاهایی که در برابر ماشینِ چاپ صورت گرفته بود صحیح از آب به‌در آمدند، گویی برخاسته از آینده‌نگری دقیقِ گوینده‌گان آن‌ها بوده‌اند.» اما این جماعتِ نحس‌پندار، از تصور هزاران پیامد نیکویی که واژه‌های چاپی برای بهزیستی بشر به ارمغان آوردند غافل بودند.
بنابراین، شما خواننده‌گان حق دارید که در مورد ادعای من نیز شک داشته باشید. شاید کسانی‌که منتقدان انترنت را ندیده می‌گیرند و آن‌ها را همسنگِ لودیت‌ها [گروهی از کارگران که در انگلستان علیه انقلاب صنعتی شورش کردند] می‌شمارند، برحق ثابت شوند و از میان ذهنیت‌های پرمشغله و پرخاشگر این نسل، عصرِ طلای اکتشافات فکری جدید و حکمت جهانی به وجود بیاید…

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.