احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عزیز احمـد حنیف - ۰۷ دلو ۱۳۹۶
بخش ششم/
اهداف تأسیس دارالعلوم دیوبند
یک: آموزش قرآن و سنّت، و تفسیر و عقاید و علمِ کلام و سایر علومی که بهعنوان ابزار و وسیله برای فهمِ قرآن و سنّت بهشمار میروند.
دو: تربیت طلاب بر اساسِ اعمال و اخلاقِ اسلامی و دمیدنِ روح دین به زندهگیِ¬ فردی و اجتماعیشان.
سه: اقدام به تبلیغ دین و حفاظت و دفاع از آن، با زبان و قلم، و ترویج و احیای اعمال و اخلاق و عواطفِ دینی در میان مسلمانان آنگونه که سلفِ صالح بر آن بودند.
چهار: تلاش برای جلوگیری از مداخلۀ حکومت در امور دینی و صیانت از آزادی و استقلالِ علم و اندیشه.
پنج: تأسیس مدارس و مکاتبِ دینی در شهرهای مختلف بههدفِ نشر علوم اسلامی و ایجاد ارتباط بین آنها و دارالعلوم. (۲۰/۱۱/۱۳۹۲)
¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬
بخشی از خدمات علمای دیوبند
۱٫ نشر فرهنگ اسلامی و عقیدۀ صحیح در میان مسلمانان با تدریس، تألیف، وعظ و ارشاد و فعالیتهای رسانهیی.
۲٫ بیداری مسلمانان و دمیدن روحیۀ علمگرایی در آنان، و یادآوری رسالت و مسوولیت آنان در زندهگی و دنیای معاصر.
۳٫ آشنا کردن مردم با تعالیم صحیح اسلامی که خالی از شرک، بتپرستی، بدعت و خرافات است. همچنین آشنا ساختن آنان با افکار و اندیشههای اسلامی که روشنگر دلها و اقناعکنندۀ عقلها باشد.
۴٫ ترغیب و تشویقِ مردم به تمسّک جستن به دین خالص و ادای واجبات، و ترک عادات و رسوم جاهلییی که شیطان آنها را با تزیین و آرایش، نیکو جلوه میدهد.
۵٫ ایجاد شبکۀ گستردۀ مدارس عربی اسلامی و تبدیل آن¬ها به قلعههای مستحکم جهت صیانت از حریمِ اسلام و دفاع از ارزش-ها و پاسداری از میراث عظیم آن.
۶٫ مبارزه و مواجهه با حملات فکری صلیبی و تهاجماتِ مستشرقین و شبههافکنیهای مخالفان اسلام.
۷٫ مقاومت در برابر هرگونه دعوت مخرّبِ ضداسلامی و فعالیت¬های ملحدانه و گمراهکننده و حرکتهای طغیان¬گر همچون قادیانیت، بهائیت و مشابه آنها.
۸٫ ریشه¬کن نمودن بدعات و خرافاتی که در هند و اطرافِ آن به نام اسلام سر برآوردهاند.
۹٫ از بینبردن تلاشهای استعمار بریتانیا در جهت تغییر افکار مسلمانان و ایجاد فاصله با روح دین و تغییر هویت دینی آنان با وضع نظامهای ساختهگی و ارزش¬های کاذب.
۱۰٫ مبارزه علیه استعمار، تا جاییکه توانستند هند را از لوثِ آنان پاک کنند؛ بدین لحاظ میتوان گفت: استقلال هند و آزادی آن از دست استعمار انگلیس، در مرحلۀ نخست مرهون تلاش علمای دیوبند و مشایخ آن است.
۱۱٫ جلب توجه مسلمین بهسوی این پیام شکوهمندِ خداوندی که فرموده است: «و بدین گونه، شما را امّتى میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید» و تثبیت این موضوع در اذهان¬شان که آنها امتی هستند که براى خیرخواهی نسبت به دیگر مردم پدید آمدهاند، به کار شایسته فرمان مى¬دهند و از کارِ ناشایست باز مى¬دارند.
۱۲٫ همکاری فعّال با هر دعوت و حرکتی در جهان که از ویژهگیهای اسلامی برای خدمت به اسلام و مصالح مسلمین برخوردار باشد.
۱۳٫ حمایت از قضایای اسلامی با استفاده از تمام وسایل و امکاناتی که در اختیار دارند، بهویژه حمایت از قضیۀ فلسطین.
۱۴٫ اقدام به تألیف و نگارش، ترجمه و تحقیق، حاشیهنویسی و تعلیقنگاری در موضوعات علمی و دینی، تا جاییکه برخی از آثار آنان در علوم حدیث بهطور خاص و در علوم دیگر بهطور عام شهرت جهانی یافته است. (۲۰/۱۱/۱۳۹۲)
برخی ویژهگیهای دیوبندیت
اعتدال و میانه¬روی در پیروی از مذهب و احترام گذاشتن به همۀ مذاهب فقهی معروف نزد اهل¬سنّت و جماعت و حفظ حریم نهضتهای مختلفِ فکری در جهان اسلام و دامن نزدن به اختلافات فروعی، از جمله خصوصیتهای حوزۀ علمیۀ دیوبند به شمار میرود.
تواضع و انکسار، دوری گزیدن از تجملپرستی و مادیگرایی، اجتناب از صحبتِ امرا و سلاطین، قناعت و رغبت به زندهگی بیآلایش، دوستی و همنشینی با طبقات مستضعف اجتماعی، تشویق و ترغیب به همکاری، تعاون و تکافل اجتماعی به خصوص در حق بیوهگان و بیچارهگان و یتیمان و غیره از ویژهگیهای دیگری است که در شخصیت علمای دیوبند متجلی است.
دیوبندیت در رویکرد تصوفیاش به روشهای تصوفی چهارگانۀ نقشبندیه، سُهروردیه، چشتیه و قادریه مهر استحسان میزند و بر روابط دوامدار میان مرشد و مرید به گونهیی تأکید میکند که مرشد همواره باید در ذهن و ضمیرِ مرید حاضر باشد. مرید از طریق حضور ذهنی مرشد و تکرار اذکار و اوراد مخصوص که از سوی مرشد به وی آموزش داده میشود، میتواند پلههای عرفان و تصوف را آهستهآهسته بپیماید و به درجۀ کمال برسد. (۱۰ص ۲۹ـ۴۲)
مولانا خلیلاحمد سهارنپوری (رح) مینویسد: بهخاطر تصحیح عقاید و تحصیل مسایل ضروری، برای انسان مستحب است که با شیخ طریقتی که در شریعت دارای قدمی راسخ و تارک دنیا و راغب به آخرت باشد و گردنههای سخت و مشکلاتِ راه اصلاح نفس را طی کرده و با اعمال صالح خو گرفته و مأنوس شده و از اعمال بد منقطع گردیده و کامل و مکمل باشد، بیعت کند و دستِ خود را در دستِ او قرار داده و نظر خود را در نظر او مقصور و منحصر ساخته به اشغال صوفیه از ذکر و فکر و فنای کلی در آن مشغول شود و نسبتی را که نعمت عظمی و غنیمت کبری است و در زبان شریعت از آن به «احسان» یاد شده، کسب نماید. (۸، ص۴۵)
برخی از بزرگان دیوبند مانند حاجی امدادالله مکی، علامه رشید احمد گنگوهی، مولانا اشرفعلی تهانوی، مولانا شبیر احمد عثمانی، شاه انورشاه کشمیری و محمد زکریای کاندهلوی به «وحدتالوجود» باور دارند اما با فلسفهیی متفاوت از آنچه در برخی منابع صوفیه مبنی بر فنای کلی انسان در ذاتِ خداوند نقل شده است. (۴، ج۱، ص۳۱۰)
فلسفهیی که اندیشۀ تصوفی دیوبند از وحدتالوجود ارایه میدهد، تقریباً به معنای کمال تقرب به خدای متعال و قطع تعلق از دنیا و مافیهاست که در محور حدیث قدسی معروفِ امام بخاری (رح) میچرخد؛ آنجا که خداوند میفرماید: «بندهام با انجام نوافل به من تقرب میجوید تا اینکه محبوب من قرار میگیرد. پس هنگامیکه مورد محبتم قرار گرفت، من گوش، چشم، دست و پایش میشوم که بهوسیلۀ آنها میشنود و میبیند و میگیرد و راه میرود». (۲، ص۱۲۲۵)
ترویج عقیدۀ صحیح مطابق به روش سلف صالح امت، مبارزه علیه بدعتها و خرافات، حرمت گذاشتن به انبیا و صالحان، توکل و اعتماد بر خدای متعال، جهاد در راه حق، پایبندی به آداب شریعت اسلامی، توجه به انتخاب شکل و شمایلِ ویژه به اهل علم و علما، توجه و پایبندی مداوم و دقیق بر احکام و فرایض اسلامی، بهویژه ادای نماز با جماعت در اوقات آن، و همچنان توجه به اصلاح و تزکیۀ باطن، ایجاد روح اخلاص و احتساب در نهاد افراد، از جمله ویژهگیهای خیلی برجستۀ دارالعلوم دیوبند و شاخههای آن میباشد.
Comments are closed.