گزارشگر:دو شنبه 16 دلو 1396 - ۱۵ دلو ۱۳۹۶
* دکتور عبدالقهار سروری/ دکتورای ارتباطات و تکنالوژی بشری از دانشگاه پهنگ مالیزیا، ماستر ارتباطات تخصصی و زبان انگلیسی از دانشگاه پهنگ مالیزیا و لیسانس ژورنالیسم از دانشگاه کابل
بخش دوم ———————————————————————————
وقتی یک استاد جوان، تحصیلات عالی و تخصصیِ خود را تا سطح دکتورا در معیاریترین سیستمهای تحصیلی دنیا به پایان میرساند و به وطن باز میگردد، باید اسنادِ او را افراد غیر واجد شرایط و دارای مدارک تحصیلی لیسانس از دانشگاههای غیرمعیاریِ داخلی ارزیابی کنند و مهمتر از آن، برای سپری نمودن معیارها و مکلفیتهای لازم برای دستیافتن به ترفیع اکادمیک، باید یک استاد دارای رتبۀ علمی بلند ولی دارای سطح تحصیلی لیسانس، استاد رهنمای وی باشد؛ از اینکه اکثر استادان بلندرتبه و دارای سطح تحصیلی لیسانس افغانستان یا کم مطالعه میکنند و یا هم درک مفاهیم و معیارهای مدرنِ اکادمیک برایشان ساده نیست، استادان جوان و دارای تحصیلات عالی معیاری تا سطح دکتورا یا باید برای جلوگیری از زیر پا نمودن معیارهای اکادمیک، از ترفیع کردن منصرف شوند و یا هم توصیههای غیرمعیاریِ استادان بلندرتبه را در نظر گرفته و به وجهه و جایگاه اکادمیکِ خود لطمه وارد کنند تا ترفیع نمایند.
در حالیکه در سیستمهای معیاری تحصیلی دنیا، بهویژه آسیا مانند مالیزیا، سنگاپور، کوریای جنوبی و… که تحصیلات عالی افغانستان بهنحوی خود را متعهد به دنبال نمودن تجارب کشورهای موفقِ یاد شده میداند، مهم سطح تحصیلات عالی معیاری است، نه سوابق کاری و رتبههای ساختاری؛ طور مثال، استادی که دارای مدرک تحصیلی ماستری است اگر بیست سال هم سابقۀ کار معیاری داشته باشد، اما وقتی یک استاد که دارای تحصیلات عالی دکتورا بهگونۀ معیاری باشد و فقط یک سال سابقۀ کاری داشته باشد، او رهنمای استاد دارای مدرک تحصیلی ماستری میشود، نه اینکه زیر نظر استاد ماستر کار کند. این کار باعث میشود تا استادان در پی
کسب تحصیلات تخصصی مقطع دکتورا شوند و سطح تواناییهای مسلکی خود را بلند ببرند. از سویی هم، شیوهیی که استادان افغانستان تا امروز ترفیع کردهاند و کارهایی را که در اکثر موارد انجام دادهاند، هرگز معیاری و زیاد مفید نیستند تا با نورمهای مدرن امروزی برابری کنند.
فکتورها و مسایلِ یاد شده باعث شدهاند که سرنوشت تحصیلات عالی افغانستان در گرو توهم، تقلید و تقلب قرار گیرد و فرصتها و امکانات فراوان حیف شوند و عدهیی با فریب دیگران و یا هم بر مبنای روابط و مناسبات ناموجه، فرصتهای مهمِ کاری را تصاحب نموده و مانع ورود ظرفیتهای توانمند کاری به بدنۀ تصمیمگیر تحصیلات عالی در کشور شوند. برای همین، با آنکه دهها تن از چهرههای توانمند و دارای تحصیلات عالی معیاری تا سطح دکتورا و با بلندترین سطح دستاوردهای علمی و اکادمیک از معیاریترین سیستمهای تحصیلی دنیا در کشور و در بدنۀ تحصیلات عالی، اما در حاشیه و در جایگاه غیرتأثیرگذار قرار دارند، اما چهرهها و کرکترهای جعلی، بیظرفیت و فریبکار بر مبنای جعل، تزویر، فساد و مسایل قومی و زبانی، جایگاههای مهم و فرصتهای سرنوشتساز را تصاحب نموده اند و بدون آنکه اهمیت جایگاه و مکلفیتهای کاریِ خود را درک نمایند، همه چیز را حیف میسازند و مانع تحول و رشد کیفی تحصیلات عالی در افغانستان میشوند.
در بخش برنامهسازی و تطبیق برنامهها و در جاهاییکه میلیونها دالر کمکهای بانک جهانی و دیگر نهادهای کمککننده هزینه میشود تا برای رشد تحصیلات عالی افغانستان به مصرف برسد، کسانیکه معاشاتِ چندهزار دالری دارند و باید برنامه بسازند، در بسیاری از موارد فقط برنامههای آماده را نسخهبرداری میکنند و بدون رعایت موضوع سرقت ادبی، فقط با تغییر چند واژه یا چند سطر، ادعای تولید برنامه میکنند. به طور نمونه، میتوان به پلانهای مدیریت اجتماعی و محیطی متعلق به برنامۀ انکشاف تحصیلات عالی برای دانشگاههای متعدد دولتی، که از سویِ بهاصطلاح متخصصین استخدامشده در پروژۀ بانک جهانی برای تحصیلات عالی تهیه شده اند، توجه نمود که بیشتر از هشتاد درصد کاپی و مشابه اند. مهمتر از این، هزینه کردنِ صدها هزار دالر برای تدویر و راه اندازی برنامههایی میباشد که بر مبنای توهم و تقلید و یا هم استفادهجویی هزینه شده اند، اما با در نظرداشت نحوۀ تدویر و نتایج بهدست آمده، خود تدویرکنندهگان برنامهها هم ماهیت برنامهها را درک نکردهاند و و فقط بر مبنای توهم بر دانایی و تقلید و تقلب فرصتها و امکانات فراوانی را حیف نموده و پروسهها، میکانیسمها، شیوهها و برنامههای مفیدی را که از سوی سیستمهای تحصیلی معیاری و دانشگاههای معتبر دنیا تجربه شدهاند، بهخاطر نبود ظرفیت، عدم درک دقیق و برداشتهای ناقص شخصی، ناقص و بیاثر جلوه دادهاند. در بسیاری از همچو برنامهها به گونۀ غیرمعیاری، ناموجه و مشکوک پولها و فرصتهای زیادی به مصرف رسیدهاند و کسی به فکر اولویتهای کاری برای وضع تحصیلات عالی نبوده است؛
در حالیکه تحصیلات عالی و دانشگاههای افغانستان به متحولسازی و رشد کیفی، برخوردار شدن از یک سیستم شفاف اکادمیک، ظرفیتسازی و کسب ظرفیت و توانمندی برای تولید دانش کاربردی، راهاندازی تحصیلات دورههای ماستری و دکتورا، داشتن ژورنالهای معتبر اکادمیک، داشتن لابراتوارهای مجهز و مراکز کسب مهارتهای کاربردی جهت سهیم شدن در بهبود شرایط زندهگی مردم و ثبات کشور نیاز دارند. همچنان، برای شامل شدن در ردهبندیهای معیاری سیستمهای تحصیلی جهانی به فکتورهای یاد شده نیاز است، نه پرداختن به برنامههای غیرضروری، بیوقت و مبتنی بر توهم و کجفهمی، که چند مورد آن در ذیل بیان میشوند:
بهگونۀ مثال، یکی از بیموقعترین برنامههای ممکن، آنهم با درک و آمادهگیهای ناقص، راهاندازی برنامۀ آموزشی آنلاین برای تدویر کورسهای مجازی در زیر چتر آموزشگاه بزرگ مجازی ایدیکس (eDX) میباشد که با هزینۀ بیشتر از یک میلیون دالر و در نظرگیری حدود ۵۰۰ هزار دالر فیس عضویت در این آموزشگا، از سوی وزارت تحصیلات عالی افغانستان راهاندازی شده است و به حیث یک دستاورد مهم قلمداد شده است. آموزشگاه مجازی ایدیکس، که در سال ۲۰۱۲ میلادی از سوی دانشگاههای معتبر هاروارد و امآیتی تأسیس شد، هدف آن فراهم کردن زمینههای آموزش از طریق انترنت برای کسانی میباشد که بر مبنای مصروفیتهایی که دارند، نمیتوانند در صنوف درسی حاضر شوند و یا هم بهخاطر فراهم کردن زمینهها برای استادان جهت شریکسازی یافتهها و مباحث علمی و اکادمیک خود با دیگران در سطح دنیا میباشد. البته، نفس این کار، در صورت برداشته شدن قدمهای اساسی تحصیلی برای رسیدن به این مرحله و فراهم بودن زمینهها، خوب و بهمورد است؛ اما آیا با در نظرداشت شرایط فعلی تحصیلی افغانستان و موجودیتِ دهها کمبود و نقص، مانند نداشتن ژورنالهای معیاری، نداشتن لابراتوارهای معیاری، نداشتن برنامههای تحصیلی برای مقطعهای ماستری و دکتورا و… و با در نظرداشت سهولتها و ظرفیتهای موجود در عرصۀ تحصیلات عالی افغانستان، میتوان این کار را موجه و از جملۀ اولویتها دانست؟!
آیا با امکانات و ظرفیتهای کنونی تحصیلات عالی افغانستان و حد ظرفیت و نحوۀ کار بسیاری از استادان، که حتا برای تدویر و مدیریت صنفهای حضوری و فزیکی دهها مشکل وجود دارد، زمینۀ تدویر کورسها و صنفهای آنلاین و مجازی مهیا است؟!
Comments are closed.