احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 17 دلو 1396 - ۱۶ دلو ۱۳۹۶
* دکتور عبدالقهار سروری / دکتورای ارتباطات و تکنالوژی بشری از دانشگاه پهنگ مالیزیا، ماستر ارتباطات تخصصی و زبان انگلیسی از دانشگاه پهنگ مالیزیا و لیسانس ژورنالیسم از دانشگاه کابل
بخش سوم ———————————————————-
آیا با امکانات و ظرفیتهای کنونی تحصیلات عالی افغانستان و حد ظرفیت و نحوۀ کار بسیاری از استادان، که حتا برای تدویر و مدیریت صنفهای حضوری و فزیکی دهها مشکل وجود دارد، زمینۀ تدویر کورسها و صنفهای آنلاین و مجازی مهیا است؟! در حالیکه با مبلغ در نظر گرفته شده برای این برنامه، میتوان حد اقل در چهار عرصۀ مورد نیاز به گونۀ معیاری برنامۀ ماستری را راهاندازی کرد، میتوان چهار ژورنال معیاری ایجاد نمود و یا هم میتوان چهار لابراتوار معیاری را تأسیس کرد؛ مواردیکه برای متحول سازی و رشد کیفی تحصیلات عالی در کشور و شامل شدن دانشگاههای کشور در ردهبندیهای جهانی، نقش جدی دارند. البته، بعد از تدویر یک برنامۀ سهروزه و هزینه کردن یک مقدار پول زیاد، رییسجمهور نیز تدویرکنندهگان و اشتراککنندهگان این برنامه را در ارگ ملاقات نمود و مورد تشویق قرار دارد، بدون آنکه به حد اهمیت این موضوع متوجه باشد.
همچنان، چند ماه قبل وزارت تحصیلات عالی افغانستان برای متحولسازی تحصیلات عالی افغانستان و بهدست آوردن طرحهای احتمالی از سوی مردم، فراخوانی را راهاندازی کرد و همینکه معیاد فراخوان تکمیل شد، یک هفته بعد با اشتراک مسوولین وزارت تحصیلات عالی و دانشگاههای دولتی یک همایش را در کابل راه اندازی نمود. حالا پرسش اینجاست که اگر منظور از این برنامه جمعآوری طرحهای مفید از سوی ظرفیتهای احتمالی موجودر در کشور بود، چرا اشتراککنندهها اموربهدستان تحصیلات عالی کشور بودند و اگر این اموربهدستان صاحب طرح و برنامه میبودند، آیا شرایط تحصیلات عالی کشور آنگونهییکه است، میبود؟!
مهمتر از این، فرض کنیم که در این
فراخوان یک تعداد طرحها جمعآوری شد، اگر برنامهها جعلی و مبتنی بر تقلب و توهم نیستند، آیا یک هفته برای تحلیل محتوایی اینهمه طرح کافی بود؟ چه کسی طرحهای بهدست آمده را تحلیل، تجزیه و نتیجهگیری نمود و نتایج آن در کجا اند؟!
برعلاوه، وزارت تحصیلات عالی افغانستان در نظر گرفته است که روش آموزشی مبتنی بر دستاورد (Outcome Based Education) با مخفف «OBE» را در دانشگاههای افغانستان تطبیق نماید و چندی قبل دانشگاه کابل از طریق صفحۀ فیسبوکِ خود بیان داشت که متعهد است تا ختم سال جاری خورشیدی، تمام برنامهها و مواد درسی این دانشگاه را با این سیستم عیار نماید. این سیستم در کشورهای مثل مالیزیا و سنگاپور عملی میشود و دولت افغانستان نیز از تجارب مالیزیا در این راستا تقلید میکند. نگارندۀ این مطلب پنج سال، دورههای تحصیلی ماستری و دکتورای خویش را به گونۀ حضوری و فعال در مالیزیا سپری کرده است و این روش آموزشی را به گونۀ همهجانبه درک میکند. با آنکه تطبیق این شیوه یکی از نیازهای جدی و یکی از مراحل اساسی برای مبدل نمودن سیستم تحصیلات عالی کشور به یک بستر پویا و ایجادگر در راستای تولید دانش کاربردی و سهیم ساختن استادان و محصلین در تولید مفاهیم، دانش کاربردی، برنامهها و فرآوردههایی علمی قابل استفاده در زندهگی عملی محسوب میشود؛ اما متأسفانه، با در نظرداشت نبود فکتورها، شرایط و معیارهای اصلی برای شکلگیری و تحقق این شیوۀ تحصیلی در افغانستان و تأکید مسوولین وزارت تحصیلات عالی برای تحقق این روش در شرایط کنونی، مشخص میسازد که فقط معنی لغوی اصطلاحات شامل این موضوع را دانستهاند و مفهوم و میکانیسم واقعی آن را درست درک نکردهاند؛ چون هیچ یک از فکتورها، الزامات و عناصر تکمیلکننده و تطبیقکنندۀ این روش تحصیلی در سیستم تحصیلات عالی افغانستان به گونۀ واقعی و کاربردی آن وجود ندارد.
برای شکلگیری بستر و میکانیسم آموزش مبتنی بر دستاورد، موجودیت روش تدریس و آموزش متکی بر محتوا و شاگردمحور حتمی میباشد؛ به گونهیی که تمرکز اصلی روی محتوا و عرصۀ کاربردی مفاهیم قابل تدریس به محصلین باشد و محصلین از آزادیهای لازم و حقِ انتخاب برای به تجربه گرفتن و فراگیری مسایل مورد نیاز بر مبنای اولویتبندی زندهگی تخصصی خویش در آینده برخوردار باشند. همچنان، تمرکز روی دانش کاربردی، که به گونۀ عملی در زندهگی واقعی انسانها قابل تطبیق باشد، بهجای سواد سنتی و معلومات نامنسجم و گسترده، موجودیت لابراتوارهای مجهز و معیاری، موجودیت ژورنالهای معیاری و یا هم فراهم بودن سهولتهای وصل شدن به ژورنالهای معتبر بینالمللی، توأمیت کاری و تشریک مساعی میان دانشگاهها و مراکز تولید و کارهای تخصصی بهخاطر کسب مهارتهای عملی و نقش بازی کردن در تولید و موجودیت یک محیط پویا و باز اکادمیک، که تنها در صنف خلاصه نشود، از جمله نیازهای اساسی پنداشته میشوند. پرسش اینجاست که آیا در شرایط کنونی دانشگاههای ما از چنین ویژهگیهایی برخوردار اند؟ در حالیکه باید برای رسیدن به این مراحل و مفاهیم برنامهریزی نمود و تلاش کرد!
موارد یاد شده و دهها مورد دیگر در راستای عملکردهای تحصیلات عالی در افغانستان، نشاندهندۀ آن اند که اموربهدستانِ عرصۀ تحصیلات عالی افغانستان مفاهیم، برنامهها و اولویتبندیها را خوب درک نکرده اند و بر مبنای توهم و تقلید، وقت و امکانات را مصرف میکنند. از سویی هم، با در نظرداشت شرایط موجود در تحصیلات عالی کشور، با وجود فراهم بودن فرصتها و امکانات لازم، شکلگیری یک میکانیسم مبتنی بر جعل و تزویر و تأیید اسناد بیاعتبار و غیرمعیاری در وزارت تحصیلات عالی، راه یافتن کرکترهای جعلی و اهل تزویر به جایگاههایی مهم، تا سرحد وزیر و مقامهای تصمیمگیر در تحصیلات عالی و دیگر نهادهای دولتی، نبود حتا یک ژورنال معیاری و برابر با نورمهای جهانی در سطح تحصیلات عالی افغانستان و دیگر نهادها و اولویتبندی و هزینه کردن امکانات اینگونه بر مبنای توهم، عمق و وسعت مشکلاتِ موجود در تحصیلات عالی افغانستان را بیان میکنند. همچنان، با در نظرداشت موارد یاد شده که تصمیمگیرندۀ اصلی آن رییس جمهور است و با در نظرداشت سوابق تحصیلی و کارهای اکادمیک رییس جمهور غنی، که خودش یک دوره رییس دانشگاه کابل نیز بود، میتوان به این موضوع شک کرد که رییس جمهور یا از فرصتهای تحصیلی و کارهای اکادمیکِ خود خوب استفاده نکرده است و مفاهیم و نورمهای کلیدی تحصیلی معیاری را خوب نمیداند، یا بخاطر پیوستن به کارهای دیگر، از همچو مفاهیم و کارها دور شده است و یا هم همه چیز را میداند و بهخاطر مسایل سلیقهیی، همه چیز را نادیده میگیرد و به جعلکاران فرصت میدهد و چهرههای ناتوان ولی وابسته به خودش را بر چهرههایی توانمند و خارج از دایرۀ بستهگان سلیقهیی و قومیِ خودش ترجیح میدهد؛ یا اینکه اطرافیانش او را بهخاطر تحقق منافع و خواستهای شخصیِ خودشان اغفال کردهاند و میان او و واقعیتها و چهرههای توانمند و واجد شرایط سد و موانع ایجاد کردهاند تا به هم وصل نشوند.
Comments are closed.