احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 6 حوت 1396 - ۰۵ حوت ۱۳۹۶
بخش دهم/
——————–
ر. س. – پیترز
مترجم: علیرضا غفوری
—————————
کالبد شخص نیز همچون بخشی از جهان بیرونی به شمار میرود که برداشتهای بازتابی مثل لذت و درد را بهوجود میآورد که از میان گیرندههای متفاوت وارد ذهن میشوند(این مسأله بعدها از سوی رفتارگرایان محیط درونی نامیده شد). دوم اینکه آنها اعتقاد داشتند تصورات و ایدههای برخاسته از دو منبع محیطی از طریق قواعد تداعی مانند مجاورت و تشابه یا جابهجایی پیوند مییابند. کنش با تصوری آغاز میشود که با لذت یا درد پیوند یافته است. به این ترتیب، برای مثال غذا به تصوری در ذهن جان میدهد که آن تصور با خوردن پیوند مییابد که در این مقوله با تصور لذت نیز پیوند یافته است. این مسأله کنشِ غذا خوردن را در پی دارد. گزارش این روند را در آثار هابز میتوان یافت، گرچه خود او در شرح اندیشههایش بهای چندانی به تداعی تصورات نداده است. او بر اهمیت طرحهای نشأتگرفته از میل تأکید داشت.
پیشینۀ تجربهگرایی سرشار از سرگذشت پیچیدهگیها و آزمودهگیهای این ایدهها و تصورات بنیادین است. در حوزه فلسفی و روانشناختی، سه دکترین اقتباسی اصلی وجود داشت. نخست اینکه مفهوم «داده» بهتدریج در نظریات مدرن به دادههای حسی تغییر یافت. این نظریات را میتوان در آثار فلاسفهیی چون جی. ای. مور، برتراند راسل و ای. جی. ایر یافت. در عرصه علمی، ایده کانت در باب همدامنه بودنِ مشاهدات علمی با پدیدههای قابل اندازهگیری به تصوری همهفهم و فراگیر تبدیل شد. از اینرو این مسأله برای دانشمندان اهمیت یافت تا از طریق آزمونهای گوناگون، اطلاعاتی را که تا حد امکان درست و محض مینمود را بهدست آورند. در روان شناسی قرن نوزده توجه به روانتنی(۲۹) که اصولاً از کار وبر و فچنر ناشی میشد، شاهدی بود بر این مدعا که تأکید و تمرکز روانشناسی بر دادههای مشهود بیرونی بوده است.
دومین نظریۀ اقتباسی، نظریه معنایی(۳۰) بود که شکل گسترش و رشد یافتهاش به صورت «تجربهگرایی منطقی»(۳۱) شناخته شده است. این ایده تأکید داشت که تنها آن دسته از دادهها پرمعنی هستند که میتوان از طریق مرجعهای قابل مشاهده به آنها دست یافت. با این فرض، زبان اخلاقی و شعری بسیار گفتاری و بی معناست (یا تنها معنای عاطفی دارد) چرا که نمیتواند در قالبهای قابل مشاهده جای گیرد. عبارات علمی هم از طریق تعریف عملیاتی و هم از برخورداری از ساختمان منطقی، به شکلی غیرمستقیم، قالبی مشاهدهیی و منطقی را دارا میشوند. در اوایل قرن بیست کتاب پی. دبلیو. بریجمن به نام منطق فیزیک مدرن(۳۲) (۱۹۲۷) این دیدگاه را در باب عبارات و اصطلاحات علمی رواج داد. نظرات پیشروِ او در روانشناسی از سوی سی. سی. پرت در کتاب «منطق روان شناسی مدرن» (۱۹۳۹)(۳۳) مورد استفاده قرار گرفت و تأثیر نظرگیری بر بی. اف. اسکینر پیشتاز رفتارگرای مدرن گذارد.
سومین نظریۀ اقتباسی، تلاش برای تدوین دقیق این روشها برای رسیدن به تعمیمهای مستند انتشار روشنتر نظریه احتمالات بود که بدیهی فرض شده بود. آثار جان استوارت میل، دبلیو. ای. جانسون و جی. ام. کینز در این سنت، نمونههای اعلای آن بودند. این نظریه روانشناختی که مورد توجه بسیاری از تجربهگرایان قرار گرفت، برای دیوید هیوم آغاز بلندپروازانهیی محسوب میشد تا آنجا که او خود را نیوتن علوم انسانی تصور میکرد. در این تیـوری برداشتهای ساده اجرای ذهنی قلمداد میشدند و قواعد تداعی همچون مجری بدیهی و مسلم این برداشتها فرض شدند.
Comments are closed.