احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دکتر هجرتالله جبرییلی/ چهار شنبه 8 حمل 1397 - ۰۷ حمل ۱۳۹۷
بخش سوم/
هـ: مذاهب فقهی مشهور تمدن اسلامی
عمدهترین انگیزۀ گوناگونیِ رأی میان مسلمانان، مسأله خلافت و اینکه چه کسی شایستۀ خلافت است، بود؛ از آنجا که «اجتهاد» در اسلام مشروع بوده و صحابۀ رسولالله و همۀ نسلهای مسلمانان اجتهاد کردهاند و دلیل آنهم اندک بودنِ نص و فراوانی حوادث بوده است. بدینگونه از روش «اجتهاد»، گوناگونی «رأی» پیدا شد. گوناگونی روش استنباط موجب پیدایش مذاهب فقهی شده است. این اختلاف «رأی» و گوناگونی روش استنباط و اجتهاد، پس از فتنهیی که باعث شهادت حضرت عمثان و حضرت علی گردید، افزونی یافت. مذاهب فقهی بسیار و پُرشماراند. برخی از آنها شهرت یافتند و باقی ماندند. برخی از این مذاهب برایشان مراجع خاص تدوین نشد. مانند: مذهب امام لیث بن سعد، امام ابن جریر طبری، امام اوزاعی. اما مذاهبی که انتشار و گسترش یافتند، هشت مذهباند. بر اساس رویکرد کلامی مذاهب موجود و مطرحِ جهان امروزی اسلام عبارت اند از:
۱) خوارجی: مذهب إباضی
۲) شیعی: مذهب إمامی و زیدی
۳) سنی: مذهب حنفى، مالکى؛ مذهب شافعى، حنبلى و ظاهری.
دو. حنفی (الحنفی)؛ احناف، حنفیون، حنفیان، Hanafists
الف. مفهوم واژهگانی؛ به موارد زیر پرداخته میشود:
۱٫ ریشهشناسی: حَنیف [مفرد]: ج حُنَفاءُ: از ریشه (ح ن ف)، صفت مشبَّهه که دلالت بر ثبوت کسی دارد که از چیزی روگردانده باشد.
۲٫ معناشناسی: الحُنفاء: گروهی از عرب قبل از اسلام که دوگانهپرستی «الوثنیّه» را انکار میکردند، نمایندۀ مشهور آنها أمیّه بن أبی الصَّلت.
ب. مفهوم دانشواژهیی: پس از ظهور مذهب حنفی و گسترش آن در تمدن اسلامی، دانشواژۀ «حنفی» مفهوم زیر را حمل کرده است.
حَنَفیّ [مفرد]: ج أَحناف وحَنَفِیّه: به کسی گفته میشود که پیرو مذهب امام أبی حنیفه و پیروانِ او باشد. نمونه: «مذهب أبی حنیفه وأتباعه؛ مذهب امام ابی حنیفه و پیروان او.» (عبد الحمید عمر، ۱۴۲۹: ج۱، ۵۷۲)
سه. المذهب الحنفی، مذهب أهل الرأی، مذهب فقهشناسان خردورز، Hanafi School of Thought
برابر با دانشنامۀ جهانی عرب «الموسوعه العربیه العالمیه» مذهب حنفی چنین شناختانده شده است:
الف. تعریف
مذهب حنفی عبارت از مذهبیست که به بنیادگذار آن امام أبیحینفه نعمان بن ثابت فقهشناس کوفی منسوب است، کسی که از علمای پیشین أهل رأی تأثیرپذیر بود. امام ابوحنیفه دروازۀ عمل به قیاس (رأی به معنای خاص آن) را گشود. او سنت را پذیرفته بود، اما بهخاطر پذیرش آن شرطهای سخت داشت. از اینرو به اصحاب و پیروان این مذهب نام «مذهب أهل الرأی؛ مذهب فقهشناسان خردورز» را دادند؛ زیرا آنان به عقل و خرد آزادی داده بودند و این را توسط کاربرد بسیار قیاس و رأی در عمل به نمایش گذاشته بودند. بنابراین، آنان در گسترۀ فقهشناسی خردورزانه و درایتشناسی بسیار نیرومند بودند.
امام ابوحنیفه از چند دانشجوی برتر برخوردار بود که در ثروتمند ساختن، گسترش دادنِ مسایل مذهب و کاربردیشدن گسترههای مذهبِ او نقش برجسته بازی کردند. این بزرگان عبارت اند از: امام أبی یوسف، امام محمد الشیبانی، امام زفر بن هذیل و امام حسن بن زیاد لؤلؤی.
ب. روششناسی فقهی مذهب حنفیان یا ادلۀ احکام نزدحنفیان؛ ادلۀ فقهی نزد احناف یا اصولی که در استنباط احکام بر آن اعتماد دارند، هفت اند: الف. قرآن کریم؛ ب. سنت؛ جـ.. إجماع؛ د. قول الصحابی؛ هـ.. قیاس؛ و. استحسان؛ ز. عرف.
ج. سرشت و ویژهگیهای مذهب حنفی: مذهب حنفی ویژهگیهایی دارد که آن را بهتنهایی از دیگر مذاهب جدا ساخته و برجسته میسازد. برخی از اینها عبارت اند از:
۱) بیشترینه از تفریح استفاده کردن؛ ۲) فرض کردن مسایلی که تاهنوز واقع نشده است (فقه افتراضی)؛ ۳) اجتهاد جمعی: در مذهب ابی حنیفه اجتهاد فردی نبود، بلکه اجتهاد جماعی یا جمعی بود؛ ۴) همزیستی روایت و رأی در این مذهب؛ ۵) گریز از تنگناهای شرعی بهوسیلۀ حیلههای شرعی؛ ۶) گشایش و مهارت در اخذ قیاس؛ ۷) آسانگیری در عبادات؛ ۸) تصحیح تصرفات انسان، در صورتی که امکان عملی پیدا کرد؛ ۹) احترام به حریت و آزادهگی انسانی انسان.
د. انتشار و گسترۀ جغرافیای مذهب حنفی: شاید از مهمترین عواملی که منجر به انتشار و گسترش مذهب حنفی در گذشته گردید، عهدهداری منصب قضاوت از جانب حنفیان در دولت عباسی باشد. هنگامی که امام أبویوسف دانشجوی امام أبی حنیفه، منصب قاضیالقضات را در سال ۱۷۰هـ در دولت عباسی عهدهدار شد، تلاشهای بسیار گسترده را در انتشار و گسترش مذهب حنفی در همۀ سرزمینهای دولت عباسی انجام داد. سامانیان، سلجوقیان، آل بویه، عثمانیان، مغولیان هند و… مذهب حنفی داشتند. سرزمینهای افریقای شمالی مانند: لیبیا، تونس، الجزایر و مغرب، مصر، شام، عراق، ارمنستان، آذربایجان، هند و چین، حجاز، یمن و دولتهای جزیرۀ عربی (اندک پیروانی) دارد. مذهب حنفی در ترکیه، البانیا، سرزمینهای بالکان (بوسنی، هرزوگوین و کوسوگو)، افغانستان، ترکستان، هند، پاکستان، سرزمینهای قفقاز و برازیل انتشار گسترده و غلبه دارد (الموسوعه العربیه العالمیه: ۱۴۱۹هـ، الحنفی، المذهب).
در یک کلمه، امروزه حداقل ۷۵ تا ۷۷ درصد مسلمانانِ جهان بر اساسِ فقه حنفی عبادت میکنند، عقد نکاح میبندند و جنازۀ خویش را دفن می-کنند.
چهار. مکتب، School ، المدرسه
به موارد زیرین پرداخته میشود:
الف. مفهوم واژگانی؛ از نظر ریشهشناسی: المَکْتَبُ [مفرد]: ج مکاتب: از ریشه (ک تـ ب)، به معنای نوشتن.
ب: معناشناسی: واژه «مکتب» از نظر واژهگانی به معنای آموزشگاه بهکار رفته است (الأزهری، ۲۰۰۱م: ج۱۰، ۸۷).
ج: گسترههای کاربردی
یک. گسترۀ کاربردی قدیم
چنانکه در بخش معناشناسی آمد، عربزبانان از واژۀ «مکتب» به معنای آموزشگاه بهره میبردند. تمدن خراسانی – اسلامی که در آن زمان زبان رسمی و کانونی آن، فارسی دری بود، از این واژه استفاده بردند. شعر و نثر زبان فارسی پُر از کاربرد این واژه به معنای کلاسیک آن است. به دو ـ سه نمونۀ برجستۀ آن بسنده میشود:
در مکتب ادب ز ورای خرد نهاد / استاد غیب تخته تهدید در برم
انوری
کودکان مکتبی از اوستاد / رنج دیدند از ملال و اجتهاد
مولوی
پادشاهی پسر به مکتب داد / لوح سیمینش در کنار نهاد
گلستان سعدی
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مسألهآموز صد مدرس شد
حافظ
درس ادیب اگر بود زمزمۀ محبتی / جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
نظیری نیشابوری
نتیجه آنکه واژۀ مکتب در زبان کانونی تمدن خراسانی – اسلامی یعنی زبان فارسی دری، بیشترینه از همان کاربرد اصلی آن در زبان عربی فراتر نرفته، با این نکته که هم به عنوان دانشواژۀ حوزۀ «آموزش و پرورش» به معنای آموزشگاه و هم به شکل مجاز در حوزۀ عرفانی بهکار رفته و در لابهلای آن ارزشها و هنجارهای آموزشگاه را در تمدن خراسانی – اسلامی بیان داشته است.
Comments are closed.