احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دکتر هجرتالله جبرییلی/ یک شنبه 12 حمل 1397 - ۱۱ حمل ۱۳۹۷
بخش پنجم/
پنج: جدید، نو، Modern، New
الف. مفهوم واژگانی به موارد زیر پرداخته میشود:
۱٫ ریشهشناسی: جَدید [مفرد]: ج أَجِدّه وجُدَد وجُدُد (عبد الحمید عمر، ۱۴۲۹: ج۱، ۳۴۸ – ۳۵۰).
۲٫ معناشناسی: واژه «جدید» از نظر واژهگانی به معناهای زیر به کار فته است: ۱) جدید، صفت مشبهه که دلالت بر چیزی دارد که نو شده باشد، به معنای ابتکار شده و نو شده، خلاف کهنه (عبد الحمید عمر، ۱۴۲۹: ج۱، ۳۴۸ – ۳۵۰). در فرهنگهای عربی معادل «جَدِید» را «حَدِیث» نوشتهاند.
زمانی که مسلمانان با کلمات زبان غربی مواجه شدند، معادلهای کلمۀ جدید را در زبان انلگیسی، up to date: به روز شده، modern: معاصر، Fresh: تازه، New: نو، Recent: متأخر، Unused: استعمال نشده، نوشتهاند (قاموس المحدث، ص ۸۵۴۸).
ب. مفهوم دانشواژهیی
مفهوم دانشواژهیی «جدید » در میراث مسلمانان، ریشه قرآنی، حدیثی و فقهی دارد که یک به یک به آنها پرداخته میشود.
ج: مفهوم قرآنی دانشواژه «جدید»
یک. آفرینش مجددِ انسانها در سرای آخرت
قرآن کریم در آیات ۴۹ و ۵۰ سورۀ إسراء از پندار و عقیدۀ نادرستِ کافران سخن میگوید. پندار و خرد آنان توانایی درک «آفرینش جدید» پس از اسکلیت شدن و فرسودهگی جسدشان را نداشت و پاسخ آنها را میدهد که الله متعال همچنان که قدرت «فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ؛ آفرینش نخستین» را داشت، توانایی « خَلْقًا جَدِیدًا؛ آفرینش جدید» را نیز دارد.
دو. آفرینش نسل فکری جدید
در آیات ۱۶ و ۱۷ سورۀ فاطر، این گفتار از سنت الهی «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ ؛ بردن نسل فکری کهنه» و «وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ؛ آوردن نسل فکری جدید» سخن میزند. این دو دانشواژه جزو اصلیِ ساختار جهانبینی قرآنی در روزگار دنیاست و سنت تغییرناپذیر الهی است.
سنت الهی «إذهاب یا از میان بردن نسل فکری قدیم» و «إتیان یا به میان آوردن نسل فکری جدید» در روزگاران تاریخ انسان بوده میتواند، انسان مسلمان سنی یا شیعه و… و یا انسان مسلمان حنفی، شافعی و… باشد.
د: مفهوم نبوی دانشواژه «جدید»
در احادیث نبوی، واژۀ «جدید» هم به عنوان یک واژه روزمره و هم به عنوان یک دانشواژه کاربرد داشته است. موارد کاربردی دانشواژۀ «جدید» در سنت نبوی قرار زیراند:
یک. تجدید ایمان: در مستدرک حاکم از حضرت پیامبر اعظم، قرار گرفتن ایمان در معرض فرسوده شدن و کهنهگی روایت شده و به دعا برای تجدید ایمان تشویق شده است. عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ الْإِیمَانَ لَیَخْلَقُ فِی جَوْفِ أَحَدِکُمْ کَمَا یَخْلَقُ الثَّوْبُ الْخَلِقُ، فَاسْأَلُوا اللَّهَ أَنْ یُجَدِّدَ الْإِیمَانَ فِی قُلُوبِکُمْ»(الحاکم النیسابوری، ۱۴۱۱: ج۱، ص ۴۵، ح رقم ۵ ) ؛ از حضرت عبدالله بن عمرو بن عاص روایت است که حضرت رسولالله فرمود: «همانا ایمان در درون دل شما در معرض کهنه شدن قرار میگیرد، مانند اینکه لباس کهنه میشود. شما از الله متعال بخواهید که ایمان را در دل شما تجدید و نوسازی نماید.
دو: تجدید عهد با قرآن کریم: حدیثشناس بزرگ، امام مسلم نیشاپوری روایت میکند: عَنْ أَبِی مُوسَى، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «تَعَاهَدُوا هَذَا الْقُرْآنَ، فَوَالَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَهُوَ أَشَدُّ تَفَلُّتًا مِنَ الْإِبِلِ فِی عُقُلِهَا.» (النیسابوری، صحیح مسلم، بیتا: ، ج۱، ص ۵۴۵، ح رقم ۷۹۱) ؛ از حضرت ابی موسی روایت است که حضرت پیامبر اعظم فرمود: «با این قرآن (تجدید) عهد کنید. سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست، (دانش قرآنی) چنان از انسان فراموش میشود که شتر از گردنبند خویش میگریزد.
از حدیث فوق معلوم میگردد که نه تنها «ایمان» در معرض کهنه شدن و فرسوده شدن قرار میگیرد، بلکه رابطۀ فکری انسان مسلمان با قرآن کریم که منبع ایمانورزی، خردورزی و در یک کلمه همه دینورزی است، در معرض فراموشی و فرسودهگی و قطع رابطه قرار میگیرد. راهحلِ آن تجدید عهد با قرآن کریم و پیدرپی خواندن و خردورزی جدید در قرآن کریم است.
سه: تجدید توبه: نهتنها ایمان انسان در معرض آلودهشدن، فرسودهگی و کهنهگی قرار میگیرد. بلکه در اثر اعمال زشت شخصیت انسان مورد آلوده شدن و کهنه شدن قرار میگیرد که نیاز به تجدید شخصیت توسط توبه دارد.
عَنْ عَائِشَهَ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: «مَا کَانَ شَیْءٌ أَبْغَضَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنَ الْکَذِبِ وَمَا جَرَّبَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ أَحَدٍ وَإِنْ قَلَّ فَیُخْرِجَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ حَتَّى یُجَدِّدَ لَهُ تَوْبَهُ» (الحاکم النیسابوری، ۱۴۱۱: ج۴، ص ۱۱۱، ح رقم ۷۰۴۴ ) ؛ از حضرت امالمؤمنین عایشه روایت است که فرمود: «حضرت رسول الله به اندازۀ دروغ، هیچ چیزی را بدتر نمیپنداشت. آن حضرت دروغ را از هیچ کسی نمیدید؛ اگر چه کم میبود، مگر آنکه خودش بیرون میشد و به او تجدید توبه را میآموخت.
چهار: تجدید علایم مرزهای حرم مکی: در اصطلاح به نام «انصاب حرم» یاد میشود. در اسلام نه تنها موضوعات ایمانی و فکری باید تجدید شود، بلکه گاهی حدود و مرزهای حرم مورد در اثر گذر زمان و عوامل دیگر مورد تغییر قرار میگیرد که باید تجدید شود. نخستین کسی که دستور به تجدید علایم مرزهای حرم مکی داد، حضرت پیامبر اعظم بود.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَسْوَدِ بْنِ خَلَفٍ، عَنْ أَبِیهِ، «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَمَرَهُ أَنْ یُجَدِّدَ أَنْصَابَ الْحَرَمِ عَامَ الْفَتْحِ»(الطبرانی، ۱۴۱۵: ج۱، ص ۲۸۰، ح رقم ۸۱۶) ؛ از حضرت محمد بن اسود بن خلف و او از پدرش روایت است که همانا حضرت پیامبر اعظم به او دستور داد که در سال فتح مکه علایم مرزهای حرم مکی را تجدید نماید.
——————————————————————————————————————————————————————-
۱ – حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ صَالِحِ بْنِ هَانِئٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ، ثنا أَبُو الطَّاهِرِ، أَنْبَأَنَا ابْنُ وَهْبٍ، أَخْبَرَنِی عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَیْسَرَهَ، عَنْ أَبِی هَانِئٍ الْخَوْلَانِیِّ حُمَیْدُ بْنُ هَانِئٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْحُبُلِیِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ. هَذَا حَدِیثٌ لَمْ یُخَرَّجْ فِی الصَّحِیحَیْنِ وَرُوَاتُهُ مِصْرِیُّونَ ثِقَاتٌ، وَقَدِ احْتَجَّ مُسْلِمٌ فِی الصَّحِیحِ بِالْحَدِیثِ الَّذِی رَوَاهُ عَنْ ابْنِ أَبِی عُمَرَ، عَنْ الْمُقْرِئِ، عَنْ حَیْوَهَ، عَنْ أَبِی هَانِئٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْحُبُلِیِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِکْرُهُ کَتَبَ مَقَادِیرَ الْخَلَائِقِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» الْحَدِیثَ . [التعلیق – من تلخیص الذهبی] رواته ثقات (المستدرک عل الصحیحین، ج۱، ص ۴۵ ، ح رقم ۵) .
– حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ بَرَّادٍ الْأَشْعَرِیُّ، وَأَبُو کُرَیْبٍ، قَالَا: حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَهَ، عَنْ بُرَیْدٍ، عَنْ أَبِی بُرْدَهَ، عَنْ أَبِی مُوسَى، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ. وَلَفْظُ الْحَدِیثِ لِابْنِ بَرَّادٍ.
(صحیح مسلم، ج۱، ص ۵۴۵، ح رقم ۷۹۱).
۲- حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ، أَنْبَأَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْحَکَمِ، أَخْبَرَنَا ابْنُ وَهْبٍ، أَخْبَرَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ، عَنْ أَیُّوبَ السَّخْتِیَانِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِیرِینَ، عَنْ عَائِشَهَ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ. هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الْإِسْنَادِ وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ . [التعلیق – من تلخیص الذهبی] صحیح .(المستدرک عل الصحیحین، ج۴، ص ۱۱۱ ، ح رقم ۷۰۴۴).
۳- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَمْرٍو الْبَزَّارُ، ثنا بِشْرُ بْنُ مُعَاذٍ الْعَقَدِیُّ، ثنا فُضَیْلُ بْنُ سُلَیْمَانَ، ثنا عَبْدُ اللهِ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ خُثَیْمٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَسْوَدِ بْنِ خَلَفٍ، عَنْ أَبِیهِ. (المعجم الکبیر لطبرانی، ج۱، ص ۲۸۰، ح رقم ۸۱۶) .
Comments are closed.