احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله یوسفزاده/ دو شنبه 13 حمل 1397 - ۱۲ حمل ۱۳۹۷
بخش پنجم/
تفکر جهـانی و عمل محلی: «جهانی بیندیش و محلی عمل کن» شعار اصلی توسعۀ پایدار است و توسعۀ پایدار جُز با توجه واقعی و کافی به مشکلاتِ محلی و حلِ آن از طریق مشارکتِ ذینفعها حاصل نمیشود.
توسعۀ ناپایدار اما در نقطۀ مقابل توسعۀ پایدار قرار دارد و نسبت به مرگِ تدریجی محیط طبیعی جهان بر اثر فعالیتهای فاجعهبارِ اقتصادیِ انسانها و حکومتها در سرتاسر کرۀ زمین هشدار میدهد. توسعۀ ناپایدار ناظر بر رشد شتابزدۀ صنعتی و اقتصادی در جهان معاصر است که نظام سرمایهداری مشوقِ آن میباشد. توسعۀ ناپایدار را میتوان در قالب مفاهیمی چون انسانگرایی افراطی، رشد و پیشرفتِ سطحی و عجولانه، عقلانیتِ کوتاهمدتِ اقتصادی و رفاهی، مصرفزدهگی و ایجاد نیازهای کاذب، نزدیکبینی و محدوداندیشی، بهرهستانی بیحسابوکتاب از منابع زیستمحیطی، ایجاد آلودهگیهای محیطی و ویرانگری در طبیعت و چرخۀ زیست، بهتر و روشنتر بازشناخت. توسعۀ ناپایدار، طبیعت را صرفاً یک منبع اقتصادی در خدمتِ انسان میشمارد که در تلاشِ عجولانه برای کسب منافع اقتصادی، حیاتِ خود و نسلهای آینده را با خطر مواجه میسازد. درحالیکه توسعۀ پایدار میکوشد میان توسعه و پیشرفت و سلامتی طبیعت و محیط زیست آشتی برقرار کند؛ توسعۀ ناپایدار با محور قرار دادن منافع و رفاهِ مادیِ بیشتر و آنیِ انسانها، نسبت به جهان طبیعت و خطراتی که آن را در بر گرفته، بیالتفات است.
۳ـ بحرانهای جهانی شدن یا توسعۀ ناپایدارِ جهانی
به باور بسیاری از مخالفان و حتا موافقانِ جهانی شدن، وابستهگیهای متقابلِ پیچیده و گسترش روزافزونِ صنعت و تکنالوژی، تسریع جهانشمولِ مبادلات و ارتباطات، فشردهگی مکانی و زمانی و افزایش تواناییهای انسان برای جهانی عمل کردن، مفهوم «توسعۀ ناپایدار» را تجسم بخشیده است. به عبارت دیگر، جهانی شدن امکان ظهور مسایل جهانی و بحرانهای جهانی را فراهم کرده است. در گذشته اگر حوادث و رویدادها محلی و مجدود به اجتماعاتِ کوچک بودند، جهانی شدن باعث شده که کنشها و واکنشهای انسانی از مرزهای سیاسی و ملی عبور کنند و سراسر کرۀ خاکی را متأثر بسازند.
رویدادهای مهمی در سراسر جهان، سبب شده است که برخی از محققان، دانشمندان و روزنامهنگاران، به فرایند رو به انحطاط و رکود حیات در زمین در نتیجۀ توسعۀ ناپایدار توجه بیشتری کنند. بارانهای اسیدییی که منجر به از بین رفتنِ گستردۀ درختان و مرگ ماهیها و سایر آبزیان میشود، قحطی و خشکسالیِ ناشی از تغییراتِ آبوهوایی، سوراخ شدنِ لایۀ ازن، فاجعههای هستهیی بهویژه فاجعۀ چرنوبیل و گرم شدنِ زمین از مصادیق بارزِ بحرانهای جهانیِ ناشی از توسعۀ ناپایدار جهانی به حساب میآیند.
در مباحث مربوط به بحرانهای موجود ناشی از رابطۀ انسان و محیـط، محوریترین موضوع، رابطۀ میان جمعیت، منابع و توسعه است. اگرچه تمام مشکلات جهانی و زیستمحیطی را نمیتوان به موضوع افزایش جمعیت ارتباط داد، اما میان بسیاری از آنها و رشد فزایندۀ جمعیت در جهان رابطهیی وثیق وجود دارد؛ مسایلی مانند فقر گسترده، رکود در عرصۀ آموزشی و فرهنگی و متعاقباً بیکاری، بیثباتی، رشد فزایندۀ شهرنشینی و بیعدالتی، در نهایت به زیانِ محیط زیست جهانی تمام میشوند.
درحالیکه در شرایط فعلی، سیارۀ زمین در نتیجۀ انقلابهای تکنیکی، ارتباطی و آی.تی روز به روز در حال کوچکتر شدن و دهکده شدن است، جمعیتِ ششونیم میلیاردیِ آن بهویژه در کشورهای در حال توسعه پیوسته در حال ازدیاد و افزایش است و در واقعیت امر، میان دو پدیدۀ رشد جمعیت و منابع نوعی ناهماهنگی به میان آمده و خطرِ پایان یافتنِ منابع و ثروتهای طبیعی در این معادلۀ نابرابر را بهشدت قوت بخشیده است. منابع سوختی و انرژیزا، منابع آبی سطحی و زیرزمینی، باغات و جنگلها و علفزارها همهگی محدود و رو به خلاصی هستند درحالیکه نیازهای انسانی و آهنگ رشد جمعیت، نامحدود و افسارگسیخته به نظر میرسد.
چنین وضعیتی است که بسیاریها جهانی شدن را همنشینِ توسعۀ ناپایدار و بیعدالتی، و آیینهدارِ عقلانیتِ کوتاهمدتِ سرمایهداری و استثمارِ لجامگسیخته میپندارند و در مقامِ انتقاد و مقابله با آن میبرایند.
Comments are closed.